سیاست خارجی و کف خیابان
در سالهای اخیر به نحوی فزاینده شیوه تصمیمگیری درباره سیاست خارجی و نقش مردم در آن در محافل سیاسی داخلی مورد بحث بوده است. بسیاری که ازجمله بعضی از مطلعان سیاست داخلی و خارجی نیز در زمره آنها هستند، اظهار عقیده کردهاند که تعیین تکلیف سیاست خارجی باید در حلقه نخبگان سیاسی باقی بماند و به دلیل برخی حساسیتها باید از بحث عمومی در این حوزه و اصطلاحا از بردن سیاست خارجی به کف خیابان خودداری شود. تجربه زیسته جامعه ما و دیگر جوامع بشری مؤید این نظر نیست.
در سالهای اخیر به نحوی فزاینده شیوه تصمیمگیری درباره سیاست خارجی و نقش مردم در آن در محافل سیاسی داخلی مورد بحث بوده است. بسیاری که ازجمله بعضی از مطلعان سیاست داخلی و خارجی نیز در زمره آنها هستند، اظهار عقیده کردهاند که تعیین تکلیف سیاست خارجی باید در حلقه نخبگان سیاسی باقی بماند و به دلیل برخی حساسیتها باید از بحث عمومی در این حوزه و اصطلاحا از بردن سیاست خارجی به کف خیابان خودداری شود. تجربه زیسته جامعه ما و دیگر جوامع بشری مؤید این نظر نیست. خطوط اصلی سیاست خارجی نیز مانند هر حوزه دیگر تصمیمگیری عمومی که با منافع و سرنوشت جامعه و تکتک اعضای آن ربط پیدا میکند، نمیتواند در خفا و بدون بحث عمومی تعیین شود. در این رابطه نکات زیر شایان توجه است:
1- حوزههای مختلف تصمیمگیری در اقتصاد، فرهنگ، امور اجتماعی، زیستمحیطی، بهداشت و مانند آن به نحوی فزاینده تحت تأثیر و در رابطه تنگاتنگ با جهان پیرامونی و نحوه تعامل بین جوامع بشری قرار گرفتهاند. آنچه اصطلاحا به دهکده جهانی و کمرنگشدن مرزهای ملی در عصر ارتباطات و وابستگی متقابل اقتصادها شهرت یافته، جوامع مختلف را بهشدت از یکدیگر تأثیرپذیر کرده است. تصمیماتی که در یک کشور گرفته میشود یا اتفاقی که در یک منطقه رخ میدهد، همه جوامع و همه مناطق را تحت تأثیر قرار میدهد.
2- با توجه به روند دموکراتیزاسیون در شمار فزایندهای از کشورها از یک سو و گسترش فضای مجازی و ابزارهای اطلاعرسانی، امروزه شاید حدود 90 درصد مطالبی که قبلا محرمانه تلقی میشد و حداقل برای چندین دهه یا برای همیشه محرمانه و طبقهبندیشده باقی میماند، عملا کشف شده است یا به سرعت میتواند کشف شود. در یکی دو دهه گذشته، امثال دریکها، منینگها، اسنودنها، کاترین گانها، ویکیلیکسها و... در کار بوده و شرایطی ایجاد کردهاند که دیگر هیچ دولتی نمیتواند از مخفی و محرمانهبودن هیچ امری اطمینان داشته باشد. به دیگر سخن، در دنیای امروز دولتها دیگر کنترلی بر طرح یا عدم طرح موضوعات در رسانهها ندارند و موضوعات لاجرم در فضای عمومی انعکاس مییابد. در چنین شرایطی، غیبت تصمیمگیران سیاست خارجی و اکراه آنها به ورود در بحثهای علنی در ارتباط با حوزه کار خود، تنها راه را برای طرح مطالب بیاساس و مضر به منافع ملی در سطح افکار عمومی باز میگذارد.
3- تحت تأثیر تحولاتی به شرح فوق، تصمیمات مربوط به سیاست خارجی عملا از انحصار گروه خاصی از نخبگان سیاست خارجی که در قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم در اتاقهای
در بسته مشورت و تصمیمگیری میکردند، خارج شده و به نحوی فزاینده احزاب سیاسی و گروههای ذینفع و گروههای فشار صاحب نفوذ در شکلدادن به آنها شدهاند. به موازات این روندها این اندیشه نیز بیش از پیش قوت گرفته که نهتنها محرمانه نگهداشتن مباحث مربوط به سیاست خارجی دیگر ممکن نیست، بلکه طرح علنی و عمومی این مباحث و دریافت نظرات همه طیفهای سیاسی در نحوه تنظیم سیاست خارجی به سود منافع ملی است و موجب اجتناب از اشتباهات فاحش و خودخواهیها و تقدم اهداف شخصی و فرقهای به سود منافع همگان میشود.
4- سیاست خارجی نیز مانند سیاست در بقیه حوزهها ذاتا یک امر سیاسی است و امر سیاسی به ناچار باید در سطح احزاب و جناحهای مختلف و در نهایت در پارلمانها مورد بحث قرار گیرد. در همه کشورها با حداقلی از مردمسالاری احزاب حضور دارند و سیاست خارجی هم در همه جا با حدت و شدت در دستور کار احزاب است. در برخی جوامع دخالت احزاب و گروهها در سیاست خارجی شکل افراطی نیز یافته است که ازجمله زدوبند با قدرتهای خارجی یا حمله به سفارتخانههای خارجی نمونه منحط استفاده جناحی از سیاست خارجی در سیاست داخلی است.
5- البته تردید نیست که در بسیاری از جوامع عامه مردم و به تبع آنها احزاب علاقه چندانی به تمرکز بر سیاست خارجی ندارند. معروف است که در ادوار انتخاباتی در آمریکا اقتصاد تعیینکننده است؛ مگر در مواردی که آمریکا با بحران بزرگی مثل جنگ ویتنام در سیاست خارجی مواجه بوده و در این صورت سیاست خارجی و اعتراضات گسترده به سیاست دولت وقت به بحث عمده در سیاست داخلی نیز تبدیل شده است. یا در چین مردم در چند دهه اخیر چندان توجهی به سیاست خارجی نداشتهاند که علت اصلی آن، موافقت مردم چین با سیاست خارجی غیرتهاجمی، صلحجویانه و معتدل و تمرکز دولت چین بر توسعه اقتصادی بوده است. اما در کشورهایی مثل روسیه، بعد از حمله به اوکراین، دولت ناچار شده تا برای جلوگیری از اعتراضات علیه سیاست خارجی، اقدام به وضع قوانین سختگیرانه و تعیین مجازاتهای سنگین برای سرکوب نحوه اداره سیاست خارجی در ارتباط با اوکراین کند.
6- استفاده از حربه افکار عمومی داخلی برای پیشبرد سیاست خارجی وجه دیگری از رابطه جامعه با سیاست خارجی است؛ بهویژه دولتها و وزارت خارجههایی که قابلیت و تخصص لازم را برای حفظ منافع ملی ندارند، در ارتباط با مسائل سیاست خارجی سعی میکنند بیشترین بهره را از قدرت افکار عمومی ببرند.
بهخصوص اگر در قضیهای دولت منفعل یا ناتوان از واکنش مناسب باشد، افکار عمومی میتواند فعال شود؛ به نحوی که دولتهای خارجی دریابند که اگر از ناحیه دولت و وزارت خارجه یک کشور مشکلی نیست، حداقل پیامی از افکار عمومی دریافت کنند و برای حفظ منافع درازمدت خود جانب احتیاط را نگه دارند.
البته ناگفته روشن است که سیاست خارجی با دیپلماسی که راهکار اجرا و پیشبرد سیاست خارجی است، متفاوت است. همانقدر که تصمیمگیری در سیاست خارجی باید از طریق بحث عمومی صورت گیرد، دیپلماسی امری محرمانه و مختص کارگزاران مربوطه است.