محیط زیست بهمثابه تمام دولت
نگاهی به سازمان محیط زیست، هیئت دولت و محیط زیست ایران در طول 40 سال گذشته نشان میدهد نه سازمان محیط زیست به وظایف ذاتی و مکتوب خود آگاه است، نه دولتها این سازمان و نیز اصل محیط زیست را باور دارند و نه محیط زیست ایران و مردمی که از آن فیض میبرند، روند ثابت و پایداری داشته است.
نگاهی به سازمان محیط زیست، هیئت دولت و محیط زیست ایران در طول 40 سال گذشته نشان میدهد نه سازمان محیط زیست به وظایف ذاتی و مکتوب خود آگاه است، نه دولتها این سازمان و نیز اصل محیط زیست را باور دارند و نه محیط زیست ایران و مردمی که از آن فیض میبرند، روند ثابت و پایداری داشته است.
سازمان محیط زیست در دولت بیشتر زنگ تفریح بوده و رؤسای آن کمترین اثر را در دولتها داشته و دولتها هم اصولا دغدغهای به نام محیط زیست نداشتهاند و محیط زیست ایران را مانند سفرهای گسترده میدیدند که مردم، قانونی یا غیرقانونی، استحقاقاً یا غیر استحقاقاً باید از نمد آن کلاهی برای خود درست کنند؛ اگرچه این سهمخواهی سهمبران به زیان خود مردم و زیان سرزمین ایران باشد.
اشاراتی که در فوق شد، نه یک فکر مجرد و نه یک اندیشه فارغ از واقعیات است. این تجربهای است که از مشاهده حدود 12 سال حضور در هیئت وزیران همراه این قلم شده است؛ و الا اگر حضور رئیس سازمان محیط زیست که عنوان معاونت رئیسجمهوری را هم به ضمیمه دارد، در هیئت دولت مؤثر بود و دولتها نیز درکی درست از محیط زیست داشتند و فقط با رودربایستی به آهو و گورخر و تمساح و مناطق محدودشده نمیاندیشیدند و درک درست از محیط زیست انسان داشتند، رودخانه کارون که در مبدأ، آب آن مانند اشک چشم است، تبدیل به محل فاضلاب شهرها و پساب کارخانجات و کشت و صنعتهای نیشکر نمیشد. اگر درکی از محیط زیست داشتند، آبهایی را که در زیر زمین بود، بهدرستی مصرف میکردند و با شعارهای نادرست به سطح زمین جاری نمیکردند تا آینده کشاورزی وابسته به آن تاریک و مبهم شود. اگر رؤسای سازمان محیط زیست و دولتها درکی از محیط زیست داشتند، اطراف شهرها انبار زباله و تولیدکننده شیرابه عفونی نمیشد که تالابها و کشتزارها را آلوده کند. رؤسای سازمان محیط زیست در دولتها بیشتر زینتالمجالس بودهاند تا بهمثابه یک مشت قوی و یک فریاد کوبنده بر هرکسی که به خیال خود با قربانیکردن محیط زیست، شأن شخصی ابتیاع کند، حضور داشته باشند.
نه رؤسای سازمان محیط زیست، نه رؤسای دولتها و نه اعضای هیئت دولت و بههمینترتیب نمایندگان مجلس نهتنها دغدغهای برای حفظ ایران نداشتهاند؛ بلکه شاید هرگز در مخیلهشان نمیگنجید که سرزمین ایران به لحاظ زیستمحیطی به خطر بیفتد.
نگاهی به اسامی و مشخصات و سابقه رؤسای این سازمان در طول سالهای گذشته میاندازیم تا ببینیم چه کسانی عهدهدار این مسئولیت بودهاند که اصولا تخصص و درک محیط زیست نداشتهاند یا محیط زیست ایران را در حد بسیار نازل تعریف کرده و به صورت بسیار محدود میدیدهاند یا تنها هنرشان چانهزنی برای حفظ حرمت محیطبانان، مجازات قاتلان محیطبانان، جلوگیری از مجازات محیطبانان، خرید چند وسیله نقلیه برای محیطبانان و احیانا حفظ گونههای حیوانات کشور بوده است و جالب آنجاست که دولت و سازمان برنامه و بودجه هم نوعا به مخالفت با درخواستها برمیخاستند و شاهد آن هم بیانات ریاست محترم فعلی سازمان محیط زیست است که میگوید در برنامه هفتم نتوانستیم نیازها را در لایحه تأمین کنیم و حال چشم به مجلس داریم. این را هم بدانیم که تقاضای تأمیننشده این سازمان از دولت در حد بسیار نازلی بوده است و نه در حد حفظ و احیای سرزمین بهخطرافتاده ایران از لحاظ زیستمحیطی. بهعنوان عضوی 12ساله در هیئت وزیران به هر حال خود را شریک این نادانی و ندانمکاری و تشخیصندادن موضوع و سکوت درباره سیاستهای مخرب محیط زیست میدانم؛ هرچند به گواه مدارک حاضر در سال 60 اقدام به تأسیس پنج مرکز تبدیل زباله به کود در محدوده اختیارات وزارت صنایع و معادن کرده که بعد از پایان تصدی اینجانب نادیده گرفته شد و اگر دولتها آنقدر که به توسعه کشور میاندیشیدند (دستکم در کلام) به توسعه پایدار و لطمهنزدن به محیط زیست میاندیشیدند، امروز وضع سرزمین زیبایمان در این حال نزار نبود.
رئیس سازمان محیط زیست در دولت باید حرف اول را بیان کند؛ یعنی بهشدت به سیاستهای صنعتی، کشاورزی و خدماتی احاطه داشته باشد و هریک از آنها را به قوت رهگیری کند.
حاصل اشرافنداشتن به موضوع و سکوت در دولت و زینتالمجالس بودن در جلسات هیئت دولت همین سرزمین ثروتمند تکیدهای است که در آن زندگی میکنیم که شرح آن نه در این مختصر میگنجد و نه باعث امیدواری به آینده میشود. اینک نیز دولت نباید بگوید که دیر شده است و رئیس سازمان محیط زیست هم نباید خود را محدود کند. مسئولیت آینده سرزمین ایران برعهده اوست. اگر میتواند فریادی در دولت باشد و هر سیاست مخرب محیط زیست را نقد کند و مانع شود از اینکه افرادی که سیاستهای ضد محیط زیست دارند، بر صندلی بنشینند؛ والا جلوس بر کرسی ریاست و شاهدبودن بر تخریب محیط زیست از هر فردی برمیآید و نیاز به مدرک دکترا و مهندسی و مشابه نیست. شاید بسیار دیر شده باشد؛ ولی براساس اصل «هر وقت ماهی را از آب بگیرند، تازه است» دولت میتواند این بار سازمان محیط زیست را از زینتالمجالس بودن خارج کند و به رئیس آن فرصت و اختیار برخورد با مسائل ضد زیستمحیطی را عملا تفویض کند و رئیس سازمان محیط زیست هم بر این باور باشد که بر وظایف خود با قدرت علمی و جسارت بیانی و پیگیری مستمر پافشاری کند و در دولت خفض جناح نفرماید و بهاصطلاح نان به کسی قرض ندهد و رئیسجمهور هم از او پشتیبانی کامل کند و چنین نباشد که در هر موضوعی حقیقت را فدای مصلحت کنند؛ زیرا بالاترین مصلحت در این زمینه حقیقت حفظ ایران و سرزمین چهار فصل و متنوع و زیبای آن است و البته در این شرایط این کاری سترگ است و جبران موقعیتهای ازدسترفته دولتهای گذشته و تصحیح ندانمکاریها و سهلانگاریهای آنان است. همچنان که نادرقلی افشار با تلاش و رنجی 13ساله وحدتآفرین ایران شد، با چنین کار سترگی نام این دولت در تاریخ بهعنوان احیاگر سرزمین در حال زوال ایران ماندگار خواهد شد.