|

برای جمهوری و زندگی کمی بهتر

1- احراز صلاحیت مسعود پزشکیان از طرف شورای نگهبان شگفتی خیلی از تحلیلگران را برانگیخت. انتظار و نگرانی این بود که هر سه نامزد اصلاح‌طلبان را پشت دیوار شورای نگهبان نگه دارند و انتخاباتی را ترتیب دهند که در آن فقط طیف اصولگرایان حضور داشته باشند و چیزی باشد شبیه انتخابات 1400 که چندان از اوصاف و شرایط انتخابات برخوردار نبود. احراز صلاحیت آقای پزشکیان در اردوگاه اصولگرایان با هیچ استقبالی مواجه نشد.

1- احراز صلاحیت مسعود پزشکیان از طرف شورای نگهبان شگفتی خیلی از تحلیلگران را برانگیخت. انتظار و نگرانی این بود که هر سه نامزد اصلاح‌طلبان را پشت دیوار شورای نگهبان نگه دارند و انتخاباتی را ترتیب دهند که در آن فقط طیف اصولگرایان حضور داشته باشند و چیزی باشد شبیه انتخابات 1400 که چندان از اوصاف و شرایط انتخابات برخوردار نبود. احراز صلاحیت آقای پزشکیان در اردوگاه اصولگرایان با هیچ استقبالی مواجه نشد. حضور پزشکیان در هر حال کار رقابت را دشوار می‌کند، اما خارج از اصولگرایان و نو اصولگرایان تنوع دیدگاه زیادی مشاهده می‌شود. آنها که در فکر براندازی‌اند، تکلیف‌شان معلوم است. برای این جریان موضوع انتخابات کلا منتفی است. جریان‌هایی نیز وجود دارند که اصلاحات اساسی را شعار خود قرار داده‌اند. در این تفکر انتخابات زمانی معنادار می‌شود که یک یا چند نامزد وجود داشته باشند که ایده اصلاحات اساسی را نمایندگی کنند و با مواضع رادیکال، برنامه‌های اصلاحات اساسی از قبیل تغییر برخی اصول قانون اساسی را در دستور کار و شعارهای خود قرار بدهند. برای این جریان انتخابات پیش‌رو قادر نیست چنین ایده‌ای را پیش ببرد و طبیعی است که به مشارکت در آن اهمیت ندهند. سومین جریان شامل یک طیف است که در آن امکان حضور فردی با هویت و اصیل که خارج از طیف اصولگرایان بوده و بتواند کشور را از شرایط موجود عبور دهد، دلیل و انگیزه‌ای برای مشارکت و حضور در انتخابات است. پزشکیان جریان‌‌های طرفدار «اصلاحات اساسی» را نمایندگی نمی‌کند. او خود نیز چنین داعیه‌ای ندارد. همین جا به اشاره عرض می‌کنم و می‌گذرم که ایده اصلاحات اساسی، فارغ از درستی و نادرستی آن، تا امروز نتوانسته است از حد ایده و شعار فراتر رفته و به این پرسش مهم و بنیادین پاسخ دهد که چگونه و با چه روشی می‌توان به این هدف رسید. هر هدف زمانی می‌تواند حرکتی ایجاد کند که راه و روش و ملزومات رسیدن به آن هم معلوم باشد؛ وگرنه حکایت هدف، شباهت به داستان و قصه پیدا خواهد کرد.

2- سال‌هاست که جریان‌هایی در میان اصولگرایان در پی ضعیف‌کردن رکن جمهوریت قانون اساسی‌ هستند. در قانون اساسی حاکمیت از آنِ ملت است (اصل پنجاه‌و‌ششم) و امور کشور به اتکای آرای عمومی باید از راه انتخابات اداره شود (اصل ششم). حق انتخاب‌کردن و حق انتخاب‌شدن، در کنار حقوقی مانند آزادی احزاب، آزادی بیان، آزادی رسانه و... نیز از حقوق ملت‌اند که با آنها حاکمیت ملت و انتخابات معنا می‌یابند. سال‌هاست که این حقوق دچار چالش شده ، ولی این موجب آن نمی‌شود که برای اجرا و تحقق آنها کاری انجام ندهیم. هر جا ممکن باشد، باید از هر مقدار حقی که می‌توانیم استفاده کنیم. نمی‌توان گفت چون فلان حق را کامل نمی‌توان اجرا کرد، پس اصلا آن را خودمان هم اجرا نمی‌کنیم. مثلا زنان بگویند چون در خیابان حقوق آنها نقض می‌شود، اصلا از خانه بیرون نمی‌رویم. یا صاحبان رسانه‌ها بگویند چون فشارها و ممیزی‌ها بر رسانه‌ها زیاد است که حق‌های آنها زیر پا گذاشته می‌شود، پس اصلا رسانه خود را تعطیل می‌کنیم. یا بگوییم چون با فیلترینگ مانع از حق دسترسی به منابع اطلاعات شده‌اند، گوشی‌های هوشمند خود را کنار می‌گذاریم و کاری با اینترنت نداریم و... . حکایت انتخابات هم همین است. نمی‌شود گفت چون حق انتخاب‌کردن و حق انتخاب‌شدن با آنچه شورای نگهبان در نظارت استصوابی انجام می‌دهد محدود می‌شود، پس به انتخابات کاری نخواهیم داشت. مگر آنکه گفته شود کسانی را آورده‌اند که هیچ امکانی برای انتخاب وجود ندارد. مانند آنچه در 1400 بود.

3- در انتخابات ما با مقدورها طرفیم. دویدن در پی مطلوب‌ها کار انقلابات است، نه انتخابات. در انقلابات آرمان‌های بلندی مطرح‌اند که به‌فوریت می‌توان به آن رسید و انقلابیون نیز به اسطوره‌ها شانه می‌زنند. اینها تصوراتی بیش نیستند. اما در انتخابات مسئله این است که چه امکانی وجود دارد برای آنکه زندگی قدری، نه تماما، بهتر شود. در تصور مردم مردان انقلابات، اساطیری‌اند که همه کار می‌توانند بکنند، اگرچه خیلی زود بطلان این تصور آشکار می‌شود اما در انتخابات چنین تصوری نمی‌توان داشت. برنده انتخابات سیاست‌مداری است که اگر یکی، دو گام جامعه را بالاتر ببرند، کارش را کرده است.

آنان که شعارهای خیلی بزرگ می‌دهند و ادعا می‌کنند همه چیز به‌راحتی درست می‌شود؛ برای جمهوری و زندگی کمی بهتر یا سیاست و جامعه و اقتصاد نمی‌داند یا دروغ می‌گوید و فریب  در کار اوست.

4- کارنامه دولت‌های اصولگرا در کشور معلوم است. نمره قبولی و قابل دفاعی به جا نگذاشته‌اند. در انتخابات پیش‌رو، مسعود پزشکیان تنها نامزدی است که به طیف اصولگرایان تعلق ندارد. حضور او به خاطر هویت و تفکر و صداقت و سلامت و سوابق مدیریتی‌اش که از کارنامه تقریبا 30‌ساله‌اش می‌شود دریافت، به انتخابات این دوره برخلاف دوره گذشته تا اندازه‌ای رنگ‌و‌بوی انتخابات داده است. کسی که شاید بتواند جمهوری را محفوظ بدارد و کشور را از لبه پرتگاه تا حدی دور کند و زندگی را کمی آسان‌تر.