|

شأن مردم، شأن ایران

تصویر نامزدهای ریاست‌جمهوری در لباس رزمندگان دفاع مقدس در شبکه‌های مجازی نشر یافته است. آنان که در عنفوان جوانی جمجمه‌های خود را به خدا سپردند و با احساس دفاع از ایران و جمهوری اسلامی به سوی نبرد حق علیه باطل شتافتند.

تصویر نامزدهای ریاست‌جمهوری در لباس رزمندگان دفاع مقدس در شبکه‌های مجازی نشر یافته است. آنان که در عنفوان جوانی جمجمه‌های خود را به خدا سپردند و با احساس دفاع از ایران و جمهوری اسلامی به سوی نبرد حق علیه باطل شتافتند. اینان اینک در حالی که به درست یا نادرست عنوان «دکتر» قبل از نامشان می‌آید، در پی تصاحب «مسند ریاست‌جمهوری» یا به عبارت خودشان عهده‌گرفتن بار سنگین رسالت امور اجرائی یا به هر تعبیر و عبارت دیگر هستند. آنان از ماهیت قبلی خود یعنی فداشدن برای آرمان‌های دفاع از میهن به ماهیت جدید یعنی بقا برای اجرا رسیده‌اند. آیا این دو ماهیت با یکدیگر تفاوت دارد؟آنچه در طول چند روز مصاحبه و سخنرانی و مناظره دیده شد، نشان می‌دهد که نامزدهای معزز، نه‌تنها کمتر که باید گفت نوعا از بقا و ماندگاری ایران‌زمین یاد نکرده‌اند. چنانچه پیش‌بینی می‌شد غالبا به طرح مسائلی که از ذهن خودشان برای مردم مهم است، می‌پردازند. یکی وعده رساندن گوشت به در خانه مردم را می‌دهد (البته نگفته پولش را نمی‌گیریم!) و دیگری با انتقاد از وضع موجود، از قراردادن فرودگاه بین‌المللی امام خمینی به‌عنوان مرکز هواپیمایی خاورمیانه و اینکه هواپیما‌های تجاری خارجی از مسیر فضای ایران عبور خواهند کرد. در حالی که اگر ایشان خود در ناکامی‌های فرودگاهی سهمی نداشته، حداقل سیاست‌های منجر به این امر را تأیید می‌کرده است و به‌خوبی می‌داند وقتی برای کارکنان هواپیما به‌خصوص خانم‌ها محدودیت و مقررات ویژه می‌گذاریم، وقتی شرکت‌های هواپیمایی نمی‌توانند رابطه بانکی با ایران داشته باشند، وقتی امکانات فرودگاهی برای پذیرش هواپیماها و جایگاه‌های شرکت‌های هواپیمایی وجود ندارد، وقتی هتل و بازارچه فرودگاهی و ده‌ها مورد دیگر وجود نداشته باشد و اصلا این را به‌عنوان دستاورد انقلاب طراحی و تدوین کرده و ادامه داده‌ایم، چگونه ایشان به‌عنوان نیروی مقاومت و انقلاب می‌خواهد خرق عادت کند و کاری را که نظام ۴۰ سال پای آن ایستاده است، تغییر دهد یا اینکه می‌گویند در سیاست خارجی باید به وفاق برسیم. مگر تا به حال 10 حزب برای سیاست خارجی دعوا داشته‌اند. سیاست خارجی از بالا تعیین می‌شود و وزارت خارجه و میدان و دیگران مجری هستند، پس با چه کسی می‌خواهید وفاق کنید. از این حرف‌ها و وعده‌ها در این روزها بسیار است و دریغ از نیم‌نگاهی به شرایط ایران و تلاش برای حفظ و ارتقای شرایط نابودکننده سرزمین ایران.چه شده است آیا آنان تغییر ماهیت داده‌اند یا آنکه برای کسب رأی مردم مثل دیگر نامزدهای دوران‌های قبل فقط به مسائل روز و رودرروی مردم پرداخته‌اند و البته این نیز نیکوست، همچنان که این نیکویی در میان علمای قم که گفته‌اند شأن مردم باید حفظ شود، دیده می‌شود. اما آیا این کلام برای آینده ایران و مردم کافی است؟ این سؤال وجود دارد که شأن مردم چگونه حفظ می‌شود. آیا شأن مردم تعریفی جدا از شأن کشور یعنی ایران دارد. آیا اندیشیده‌ایم که سرزمین ایران اینک تا چه حد دستخوش نابودی است؟روزنامه همشهری در شماره 26 خرداد می‌نویسد که در خوزستان 5/4 میلیون نخل نابود شده است و البته باید به آن 5/1 میلیون نخلی را که در میناب به دلیل سیاست غلط انتقال آب از بین رفت، افزود. می‌دانیم واحد نخل «نفر» است یعنی هر نخل مساوی یک انسان و از آن بالاتر که اگر انسان تولیدکننده است، مصرف‌کننده نیز هست اما هر نخل سالانه مانند یک کارخانه تولید دارد. 

نخل نشانه سرافرازی و سربلندی است. در کشوری که نخل سربلند آن سربریده می‌شود آیا این سمبلی برای سربریده‌شدن آن کشور نیست؟ چنانچه این ادامه داشته باشد نه تنها دیگر نخل‌ها سربریده خواهند شد که همه درختان باغ‌هایی که حیاتشان وابسته به آب چاه است، خشکیده خواهند شد زیرا چاه‌ها به‌زودی کاملا تهی از آب خواهند شد.

اگر شأن ایران حفظ نشود، به طریق اولی شأن مردم حفظ نخواهد شد. اگر ایران سرسبز و آباد نباشد، مردم در برهوت بی‌آب و بی‌درخت و بی‌تولید بی قدر و شأن و منزلت خواهند بود.

اگر رزمنده‌ها جان برای حفظ ایران دادند، اینک در لباس دیگر و در منزلت دیگر و در مسئولیت دیگر باید همان باشند.

اگر آنها برای حفظ مرزهای ایران جان بر کف نهادند، اینک هم باید برای حفظ کلیت سرزمین ایران در اندیشه و عمل چنان باشند و فقط برای کسب رأی و نشستن بر کرسی صدارت خیز برندارند.

اگر از توسعه حرف می‌زنند، بدانند که امکان توسعه وجود ندارد زیرا باید ابتدا به نقطه صفر توسعه رسید آن‌گاه سخن آغاز کرد.

درست است که اقتصاد در حال حاضر و البته همیشه به مصداق «من لامعاش له لامعاد له» اصل است اما اقتصاد زیربناهایی دارد که آن زیربناها اگر نابود شود، اثری از اقتصاد نمی‌ماند و اینک زیربناهای اقتصادی ایران و حتی شهرنشینی مکان‌هایی بسیار باارزش مثل اصفهان به مخاطره افتاده است. آیا رواست که نامزدهای رئیس‌جمهوری همراه کارشناسان‌شان از رؤیاهای اقتصادی بگویند که زیربناهای آن در حال نابودی است و آنها بی‌خیال آن شده‌اند؟

بگذریم از آنان که ادعا می‌کنند در طول سال‌های گذشته به‌عنوان دولت سایه برنامه‌ریزی کرده‌اند، مجوز دولت سایه بودن را از کجا آورده‌اند؟ چرا این برنامه‌ها را ارائه ندادند و آن را در گاوصندوق خود پنهان کرده‌اند؟ اگر به قانون احترام می‌گذاریم همین برنامه پنج‌ساله هفتم می‌تواند ملاک کار باشد با این توجه که اولویت‌های لازم در اجرای برنامه همراه با امکانات و تدبیر برای خلق و پرده‌برداری از امکانات جدید رعایت شود. در همین برنامه هفتم موادی در جهت حفظ و حراست ایران دیده می‌شود که می‌توان آنها را در اولویت قرار داد و البته این امر را باید با صداقت در میان مردم مطرح کرد و توجه آنان را به شأن ایران جلب کرد. اگر نامزدها بتوانند فرهنگ رعایت شأن ایران را در میان مردم بگسترانند، بی‌گمان کاری سترگ و بزرگ کرده‌اند و مردم نیز درمی‌یابند که روی شاخه‌ای نشسته‌اند که بیخ آن را خود با دستان خود اره می‌کنند و صدالبته به اره‌کشی از سوی حاکمیت و دولت و مسئولان به خاطر فقط بقای خود تشویق می‌شوند و الا اگر دلسوزی باشد دست‌های اره‌کننده شاخه را قطع می‌کند و بقای ایران و حفظ کشور را بر همه چیز مقدم می‌دارد. امید که نامزدهای ریاست‌جمهوری در فرصت باقی‌مانده، فرهنگ رعایت شأن ایران را به مردم ایران بگویند و چنین است که شأن مردم نیز به خوبی برای خود آنان و برای نسل‌های آتی  حفظ خواهد شد.