|

دولت و بودجه خانوار

همه افراد، سازمان‌ها و دولت‌ها به‌ناچار مدیریت بودجه در پیش می‌گیرند. مدیریت بودجه نشانه و نمادی از عقلانیت است. به‌ عبارتی مدیریت بودجه در زمانه‌ای مطرح می‌شود که عقلانیت به حداکثر رسیده است.

حمزه نوذری جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

همه افراد، سازمان‌ها و دولت‌ها به‌ناچار مدیریت بودجه در پیش می‌گیرند. مدیریت بودجه نشانه و نمادی از عقلانیت است. به‌ عبارتی مدیریت بودجه در زمانه‌ای مطرح می‌شود که عقلانیت به حداکثر رسیده است. عقلانیت یعنی محاسبه‌پذیری. مفهوم بودجه به این معنا است که همه امکانات و وسایل که در یک دوره زمانی مثلا یک‌ساله‌ استفاده می‌شود، از طریق چه درآمدهای پیش‌بینی‌شده‌ای جبران می‌شود. منظور از امکانات و وسایل برای بنگاه، ابزار تولید و برای خانوار، کالا و خدمات مصرفی است. درآمد در یک واحد بودجه‌ای هم خانوار، هم بنگاه و هم دولت، عبارت است از مجموع پولی کالاهایی. این درآمد به قول ماکس وبر، جامعه‌شناس معروف، از دوره قبلی در دسترس بوده یا آن واحد مد‌نظر توانسته است با یک محاسبه عقلانی به دست آوردن درآمد یادشده را انجام دهد. باید توجه داشته باشیم که درآمد با دارایی متفاوت است. کل ارزش تخمین زده‌شده کالاهایی که در اختیار هر واحد است، دارایی نام دارد. دارایی‌ها از این منظر که چقدر و با چه سرعتی قابلیت مبادله در بازار و تبدیل به پول شدن را دارند، متفاوت‌اند. خانوار سعی می‌کند با توجه به درآمد، هزینه زندگی را تنظیم کند. اگر درآمد خانوار ثابت و هزینه‌ها افزایش یابد، خانوار، مصرف برخی کالاها و خدمات را کاهش می‌دهد. به‌ عبارتی خانوار با عقلانیت و محاسبه، بودجه خود را مدیریت می‌کند اما مسئله زمانی آغاز می‌شود که دولت نمی‌تواند مدیریت بودجه عقلانی را در پیش بگیرد و درآمد و هزینه خود را متعادل کند. دولت در ایران منبعی به نام بانک مرکزی دارد که هر وقت و هر چقدر بخواهد از آن قرض می‌گیرد یا به‌اصطلاح دستور چاپ پول می‌دهد. با این کار دولت بلایی سر خانوار و بنگاه می‌آورد که آنها قادر نیستند بودجه خود را مدیریت و محاسبه کنند یا اینکه این کار دشوار می‌شود. دولت با عدم عقلانیت در مدیریت بودجه و افزایش نقدینگی و در نهایت تورم، هزینه خانوار را چندین برابر افزایش می‌دهد، به نحوی که ‌تعادل‌بخشی بین درآمد و هزینه برای خانوار را دشوار می‌کند. خانوار مانند دولت چنین منبع بزرگ و قابل دسترسی را ندارد. پس کاهش رفاه خانوار، سردرگمی در مدیریت بودجه و اجبار خانوار به فروش دارایی یا قرض، همه از این مسئله ناشی می‌شود که دولت قادر به مدیریت بودجه نیست و منبعی در اختیار دارد که الزام و اجباری به مدیرت عقلانی بودجه نمی‌بیند. بر‌اساس‌این با ناترازی بین درآمد و هزینه خانوار که دولت با مدیریت غیرعقلانی بودجه‌اش آن‌ را ایجاد کرده است، در درازمدت رفاه خانوار کاهش می‌یابد. دراین‌میان خانواری که دارایی‌هایی مانند مسکن، ارز خارجی و طلا دارد، یعنی بخشی از درآمد خود در گذشته را تبدیل به این دارایی‌ها کرده است، تا حدی از این بلای دولت در امان می‌ماند. پس مسئول و مسبب بخش زیادی از به‌هم‌ریختگی و محاسبه‌ناپذیری بودجه خانوار، دولت است. عدالت این است که منطق واحدی بین دولت و خانوار (مثلا خانواده یک کارگر) حاکم باشد؛ منطق تعادل بین درآمد و هزینه. درحالی‌که خانوار تلاش می‌کند چنین تعادلی را تا حدی برقرار کند اما دولت ناعادلانه به منبع دیگری به نام بانک مرکزی دسترسی دارد که تلاش خانوار برای مدیریت بودجه را روز‌به‌روز دشوارتر می‌کند. این روزها که بحث وفاق مطرح است، در این زمینه هم وفاق لازم است؛ وفاقی بین دولت و خانوار برای مدیریت بودجه و عقلانیت بودجه‌ای با درپیش‌گرفتن عدالت بین هم؛ یعنی استفاده‌نکردن دولت از منبع آسان بانک مرکزی برای مدیریت بودجه.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها