گربه و حقوق بشر
آنچه در یک سال گذشته در غزه گذشته است و امروز در لبنان ادامه دارد، درس تازهای برای ماست که بدانیم تلاش برای حقوق بشر، یک امر داخلی و ملی است. واکنش قدرتهای جهانی در برابر نقض گسترده موازین و معیارهای حقوقبشری در حملات رژیم اسرائیل به غزه و لبنان، بیش از پیش مسئله حقوق بشر در روابط بینالملل را از اعتبار میاندازد.
آنچه در یک سال گذشته در غزه گذشته است و امروز در لبنان ادامه دارد، درس تازهای برای ماست که بدانیم تلاش برای حقوق بشر، یک امر داخلی و ملی است. واکنش قدرتهای جهانی در برابر نقض گسترده موازین و معیارهای حقوقبشری در حملات رژیم اسرائیل به غزه و لبنان، بیش از پیش مسئله حقوق بشر در روابط بینالملل را از اعتبار میاندازد. سکوت یا همراهی دولتهای بزرگ در مقابل کشتار غیرنظامیان و مراکز آموزشی و درمانی و دینی در غزه و حالا تجاوز به قلمرو سرزمینی لبنان توسط اسرائیل و کشتاری تازه، نمونهای آشکار از این واقعیت است که حقوق بشر در روابط بین دولتها تابع مفهوم قدرت و منافع دولتهاست. آنجا که منافع دولتها ایجاب کند، حتی در سادهترین مسائل مدافع حقوق بشر شده و از آنچه نقض حقوق بشر یاد میکنند، بهعنوان حربهای در روابط سیاسی بهره میگیرند؛ ولی اگر برای توسعه منافع و افزایش قدرت لازم باشد، در برابر فجیعترین رفتارهای ناقض حقوق بشر چشم فرومیبندند و اگر نیاز باشد، کمک هم میکنند. این همان اتفاقی است که در یک سال گذشته در غزه و در هفتههای اخیر در لبنان در حال وقوع است. کشتار حدود 60 هزار نفر که اکثرا زنان، کودکان و غیرنظامیان بودهاند، کشتن خبرنگاران، حمله به مدارس و بیمارستانها و مراکز دینی، جلوگیری از رساندن غذا، آب و دارو به مردم، آوارگی حدود یک میلیون انسان، ورود نظامی به قلمرو سرزمینی کشوری دیگر، بمباران چندین ساختمان غیرنظامی به بهانه هدفگیری رهبران حزبالله و... نهتنها مغایر با حقوق بینالمللی جنگ است، بلکه نقض گسترده حقوق بشر است. خیلی از مدافعان صادق حقوق بشر در سطح جهان، این اقدامات را معادل نسلکشی و جنایات جنگی دانستهاند. دیوان بینالمللی دادگستری نیز در پی شکایت دولت آفریقای جنوبی علیه اسرائیل، در تصمیم خود دستور داد اسرائیل تمامی اقدامات لازم را برای جلوگیری از نسلکشی در غزه انجام دهد. این دادگاه همچنین به اسرائیل دستور داد ظرف یک ماه تمامی اقداماتی را که برای جلوگیری از نسلکشی انجام داده، به دیوان لاهه گزارش دهد. البته اسرائیل هیچ اهمیتی به این دستور نداد و آن را اجرا نکرد. حامیان دولت اسرائیل نیز به اقدامات جنایتبار این دولت تأسی کردند و هیچ نگفتند. واقعیت تلخ البته آن است که دولتها، روابط بینالمللی خود را بر اساس منافعشان تنظیم میکنند. حقوق و اخلاق بینالملل بهشدت تحت تأثیر منافع و نظام قدرت است. هیچ دولتی منافع خود را قربانی منافع دولتی دیگر نمیکند، مگر در وضعیت ضعف و تسلیم باشد. هرچند سکوت قدرتهای بزرگ در برابر انواع جنایتهای اسرائیل در غزه یک رفتار غیراخلاقی و همراهی با جنایتکار است، اما نمیتوان از آنها انتظار داشت واکنشی داشته باشند مانند آنچه در برابر تجاوز نظامی روسیه به خاک اوکراین انجام دادند؛ روسیه را تحریم کردند، به اوکراین کمکهای مالی، نظامی و اطلاعاتی دادند تا بتواند از خود در برابر روسیه دفاع کند و مردم جنگزده اوکراین به کمکهای انساندوستانه دست یافتند. از نظر سیاسی، اروپا از توسعه جنگ در محدوده خود و گسترش قدرت روسیه نگران است. از نظر حقوقی نیز آنها حمله روسیه به خاک اوکراین را مصداق تجاوز نظامی و نامشروع میدانند. تفاوتهای زیای بین جنگ اوکراین و غزه وجود دارد، اما از حیث لزوم تبعیت از موازین حقوق بشر، از قبیل خودداری از کشتار غیرنظامیان، حمله به مراکز درمانی، مدارس و بیمارستانها و... تفاوتی بین مردم جنگزده اوکراین و غزه نیست؛ ولی مردمان غزه زیر آتش ویرانگر ادوات نظامی اسرائیل رها شدهاند و حالا هم نوبت رسیده است به لبنان و مردمش. تفاوت بزرگ در یک چیز است: منافع. ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و دولت بریتانیا منافع متفاوتی در اوکراین، اسرائیل و غزه دارند و به خاطر همین تفاوت منافع، در اوکراین علاوه بر هر امر سیاسیای، حقوق بشر را مهم میدانند و به نقض آن از سوی روسیه واکنش نشان میدهند، اما در غزه چیزی از حقوق بشر نمیگویند و اقدامی برای جلوگیری از نقض آن نمیکنند؛ چون اقدامات اسرائیل با منفع آنها همسو است. اسرائیل هم در شاهراه جنایت، کارش را ادامه میدهد. این یک نمونه تازه از نمونههای فراوان وضعیت حقوق بشر در روابط بین دولتها و تناقضهای متعدد آن است. در فعالیتهای حقوقبشری، دلبستن به حمایتهای دولتها و تلاش برای راضیکردن آنها به اقدام علیه کشور به نام حقوق بشر، اگر انگیزههای دیگر در آن نباشد، در خوشبینانهترین حالت سادهاندیشی و خانهساختن روی آب است. شاهد زنده آن غزه و لبنان امروز.
گربهها برای رضای خدا موش نمیگیرند.