|

نشانی از تمدن در عرصه بین‌الملل نیست

ما در جامعه در مقایسه با گذشته زندگی نسبتا صلح‌آمیز‌تری داریم. جامعه به گونه‌ای سازمان‌دهی شده که زندگی با صلح و آرامش بیشتری بین افراد ممکن شده است. ماکس وبر، جامعه‌شناس معروف آلمانی، توضیح داده که چنین امری چگونه ممکن شده است.

حمزه نوذری جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

ما در جامعه در مقایسه با گذشته زندگی نسبتا صلح‌آمیز‌تری داریم. جامعه به گونه‌ای سازمان‌دهی شده که زندگی با صلح و آرامش بیشتری بین افراد ممکن شده است. ماکس وبر، جامعه‌شناس معروف آلمانی، توضیح داده که چنین امری چگونه ممکن شده است. او مشخصه دولت‌های مدرن را انحصار خشونت فیزیکی می‌داند. این به آن معناست که دولت ساز‌و‌کارهایی در اختیار دارد که در صورت لزوم برای ازبین‌بردن خشونت فیزیکی و جسمانی در جامعه از خشونت فیزیکی استفاده می‌کند. منحصرسازی خشونت جسمانی در دست دولت دستاورد تمدن‌سازی بشر به شمار می‌آید. انحصار خشونت فیزیکی که در اختیار دولت است بروز، تجلی و نمایندگی آن برعهده پلیس و قدرت نظامی است. هرچند سازو‌کارهای بوروکراتیک انحصار خشونت فیزیکی ممکن است ابزاری باشد در دست اقلیت کوچک یا برای بازتولید اجتماعی ناعادلانه استفاده شود، اما کارکرد مهمی داشته و آن این است که زندگی مردمان در آرامش و صلح بیشتری سپری شود. صلح درونی جامعه امروزی محصول روند انحصار خشونت فیزیکی در دست دولت است. البته ذکر این نکته ضروری است که درون دولت‌های امروزی نیز گروه‌های غیرقانونی که از خشونت فیزیکی علیه دیگران استفاده می‌کنند، وجود دارد.

اما در سطح بین‌الملل به قول جامعه‌شناس معاصر، نوربرت الیاس، هیچ انحصار خشونتی وجود ندارد. در نتیجه ما در این سطح دقیقا به همان شکلی زندگی می‌کنیم که نیاکان به‌اصطلاح بدوی ما زندگی می‌کردند. امروزه دولت‌ها خطری برای دولت‌های دیگر هستند و همیشه این احتمال وجود دارد که دولت قوی به دولت دیگر هجوم ببرد و جنگی را برای انقیاد دیگر دولت‌ها آغاز کند. در سطح بین‌المللی قدرت فراگیری وجود ندارد که از هجوم دولت قوی‌تر به دولت ضعیف‌‍‌تر جلوگیری کند، مگر دولت قوی دیگر. ترس پیوسته از رقبا و دولت‌های دیگر که نکند از آنها قوی‌تر شوند، رقابت دائمی بین دولت‌ها برای توسعه سلاح‌های جنگی ایجاد کرده است. این باور روز‌به‌روز بیشتر می‌شود که در سطح بین‌المللی هیچ انحصار خشونتی وجود ندارد که از هجوم قوی‌تر جلوگیری کند، همان‌گونه که در گذشته‌‌های دور آنهایی که از قدرت جسمانی بیشتری برخوردار بودند، می‌توانستند دیگران را به بردگی بکشند.

نوربرت الیاس تصور می‌کند در‌حالی‌که ما در چارچوب دولت، ملت و در محیط‌های خانوادگی کما‌بیش در آرامش و صلح بیشتری زندگی می‌کنیم و به‌اصطلاح متمدن شده‌ایم اما در سطح بین‌الملل ضعف زیادی وجود دارد و نشانه‌ای از تمدن وجود ندارد، چون کماکان معیار دولت بزرگ‌تر و قوی‌تر حاکم است. چه‌بسا دولت قوی‌تر که خشونت بیشتری علیه جوامع دیگر به کار گیرد، محترم شمرده شود.

دیرزمانی است که شکست تلاش‌های سازمان ملل متحد یا دادگاه‌ بین‌المللی و دیگر سازمان‌هایی که درگیر فیصله‌دادن غیر‌خشونت‌آمیز به جنگ‌ها و جدال‌های نظامی در سطح بین‌الملل هستند، آشکار شده است. حتی سربازان صلح سازمان‌ ملل نیز فاقد کارایی هستند. الیاس معتقد است برای ممانعت از دولت‌هایی که خود را برای منازعه خشونت‌آمیز آماده ساخته‌اند و مدام به جوامع دیگر حمله می‌کنند، ارتشی قوی‌تر از ارتش آن دولت لازم است. اگر چنین ارتشی وجود داشت، نهادهای بین‌المللی مانند سازمان ملل انحصار جهانی خشونت را به دست می‌گرفتند. تا چنین انحصاری در عرصه بین‌الملل وجود ندارد، روابط بین دولت‌ها مانند قانون جنگل است؛ تهاجم قوی‌تر به ضعیف‌تر. نمونه بارز آن ویران‌شدن مدام لبنان است. کمتر قدرت بزرگی وجود دارد که برای سروری و هژمونی بر دولت‌های ضعیف‌تر وسوسه نشود، چنان‌که جهان در جنگ‌های جهانی این موضوع را دید. اما آیا در غیاب انحصار خشونت فیزیکی در عرصه بین‌الملل، جهان شاهد جنگ بزرگ شرق و غرب خواهد بود؟ وسوسه بزرگ دولت‌های قدرتمند برای سروری و هژمونی و ترس عظیم مردم، وضعیت نیمه اول قرن بیستم را تداعی می‌کند.