|

سه رخداد عجیب

پیامکی از طرف شرکت توزیع برق دریافت کردم که نوشته بود به علت شرایط اضطراری کمبود تولید ناشی از تأمین سوخت نیروگاهی، خاموشی احتمالی شما از ساعت 12 الی 14 امروز است.

حمزه نوذری جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

پیامکی از طرف شرکت توزیع برق دریافت کردم که نوشته بود به علت شرایط اضطراری کمبود تولید ناشی از تأمین سوخت نیروگاهی، خاموشی احتمالی شما از ساعت 12 الی 14 امروز است. روز قبل از این پیامک، برق منطقه ما از ساعت 15 تا 17 قطع می‌شد. پس ما خودمان را برای قطعی برق ساعت 12 آماده کردیم، اما ساعت 12 برق قطع نشد. ساعت 15 هم این اتفاق نیفتاد. ساعت 16 که انتظار نداشتیم برق قطع شد. این نشان می‌دهد که حداقل محاسبه‌‎گری و برنامه‎‌ریزی هم وجود ندارد. چرا حداقلی از عقلانیت صوری و محاسبه‌ای هم در این زمینه مشاهده نمی‌شود. در دوره کارشناسی رشته جامعه‌شناسی، درسی وجود دارد به نام کلیات برنامه‌ریزی که در آن دانشجویان با نظریه‌های برنامه‌ریزی سنتی و جدید آشنا می‌شوند. نظریه‌هایی مانند خردگرایی، ارتباطی، مشارکتی و... . با چنین اتفاقاتی چگونه می‌توان به سؤالات دانشجویان پاسخ داد. آنها می‌پرسند مگر مسئولین و مدیران با این رویکردها آشنا نیستند؟ مگر عقلانیت محاسبه‌ای کار پیچیده‌ای است؟ این همه بوروکراسی عریض و طویل به چه کار می‌آید؟

به این پیامک و برنامه‌ریزی عجیب و غریب وزارت نیرو و شرکت برق فکر می‌کردم که خبری توجهم را جلب کرد. خبر این بود؛ شرکت‌های خودروسازی آجیل و پسته صادر کرده‌اند و با این کار غیرتخصصی اعتماد کشورها نسبت به محصول پسته ایران کمتر شده و تمامی پسته صادراتی مرجوع شده است. علاوه‌بر‌این، شرکت‌های خودروسازی خوراک دام نیز وارد کرده‌اند. گویی این شرکت‌ها در تولید محصولات خود خبره شده‌اند و به نهایت کیفیت رسیده‌اند و می‌خواهند در تولید محصول دیگر نیز متخصص شوند. آیا نام چنین وضعیتی را می‌توان عقلانیت برنامه‌ریزی گذاشت؟

در حیرت پیامک و خبر بالا بودم که ویدئویی از سیدمحمدمهدی میرباقری دیدم که در آن می‌گوید توسعه در کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس و ترکیه ویترینی و غیرواقعی است چون توسعه انسانی نیست. او در ویدئویی که به ظاهر بخشی از یک گفت‌وگوی تولیدشده در صداوسیما است، می‌گوید در این کشورها فقط نمایشگاه توسعه برقرار است نه خود توسعه. اساسا کشورهای توسعه‌یافته، توسعه واقعی را در اختیار این کشورها قرار نمی‌دهند. غرب اجازه توسعه به این کشورها نمی‌دهد. در ادامه می‌گوید مردم ایران توسعه نمی‌خواهند، تمنای توسعه ندارند. درحالی‌که ایشان قائل به دوگانه توسعه واقعی، که نخبگانی در کشورهای غربی آن را شکل می‌دهند و توسعه ویترینی و نمایشگاهی است، اما در انتها می‌گوید که ما اساسا می‌خواهیم خارج از این ماجرا باشیم؛ یعنی نه می‌خواهیم جریان‌ساز توسعه و نه ویترین و نمایشگاه توسعه باشیم. اما هم ایشان و هم دیگران از نتایج توسعه، هرچند نتایج نه باکیفیت آن استفاده می‌کنند. با چنین تلقی‌ای نتیجه این می‌شود که باید از ورود برخی نتایج و محصولات و تکنولوژی توسعه به کشور جلوگیری کرد. با این نگاه که مردم ایران توسعه را نمی‌خواهند. پس می‌توان بر اساس سخنان ایشان این‌گونه کشورها را تقسیم‌بندی کرد؛ کشورهای دارای توسعه واقعی، کشورهای دارای ویترین توسعه و کشوری مانند ما که توسعه را نمی‌خواهد. سردرگمی و آشفتگی وجه مشترک در هر سه رخداد است.‌