|

انتقادات تند جوادی آملی از «بگیر و ببند» به خاطر حجاب، عملکرد مسئولان و رد صلاحیت‌ها

حجت‌الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی در برنامه حضور گفت: امام (ره) واقعاً این هنر را داشتند که این نهضتی که خودشان پایه‌گذارش بودند را با نهضت امام حسین (ع) به گونه‌ایی به هم مرتبط کنند که گویا این ولیده آن نهضت است؛ یعنی نهضت انقلاب اسلامی اصلاً چیزی جدایی از آن نیست. نمی‌توانیم بگوییم که این نهضت، ادامه آن حرکت است بلکه واقعاً فرزند آن حرکت بود و لذا تمام شعارهای خود را بر آن مبنی می‌ساخت.

انتقادات تند جوادی آملی از «بگیر و ببند» به خاطر حجاب، عملکرد مسئولان و رد صلاحیت‌ها

به گزارش شبکه شرق، فرزند آیت‌الله جوادی آملی با انتقاد از جریان رد صلاحیت برخی چهره‌های مورد علاقه مردم و مورد تأیید رهبر انقلاب گفت: وقتی یک فردی با جایگاه ویژه‌ای که در جامعه دارد، در جریان بررسی صلاحیت مورد هتک حرمت قرار می‌گیرد، مردم هم برای حضور در انتخابات دلسرد می‌شوند. در انتخابات با مردم بازی نکنیم و رأی مردم را واقعاً رأی مردم بدانیم، نه اینکه مهندسی و رأی‌سازی کنیم.

به گزارش جماران، برنامه «حضور» در ایام اربعین سیدوسالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، میزبان «حجت‌الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی» فرزند حضرت آیت‌الله عبدالله جوادی آملی از اندیشمندان بزرگ اسلامی و مرجع تقلید شیعیان بود. امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی همواره بر الگو گرفتن از نهضت حسینی برای انقلاب اسلامی ایران تأکید داشتند و نهضت حضرت سیدالشهدا (ع) را مبدأ نهضت انقلاب اسلامی می‌دانستند. فرزند آیت‌الله جوادی آملی نیز با حضور در حسینیه جماران در خصوص مسائل روز با تکیه بر نهضت حسینی و همچنین ضروریات حکمرانی جامعه به سؤلات «محمدحسین رنجبران» پاسخ گفت. وی همچنین خاطرات شنیدنی از پدر بزرگوارش حضرت آیت‌الله جوادی آملی بیان کرد.

 

شیوه ساواک در تحت فشار قراردادن طلاب و تفتیش حوزه‌های علمیه

جوادی آملی با اشاره فضای خفقان و تحت فشاری که ساواک برای علما و طلاب حوزه‌های علمیه ایجاد کرده بود، اظهار داشت: مدرسه‌ حقانی که ما در آن درس می‌خواندیم، همواره مورد تاخت و تاز جریان‌های طاغوتی و ساواک بود. یک شب یکی از طلابی که خیلی انقلابی و اهل اعلامیه‌ها و تصویر امام (ره) بود، مهمان ما شده بود که ساواک نیمه شب حمله کرد که با ضرب و شتم‌های شدیدی هم روبه رو بود. در آن مدرسه جناب آقای هادی غفاری و دیگران هم بودند که خیلی مورد آسیب واقع شدند و کتک خوردند.

فرزند آیت‌الله جوادی آملی ادامه داد: آنها سیاستشان این بود که وقتی وارد مدرسه می‌شدند با بلندگویی که در دست داشتند می‌گفتند که چراغ‌ها را روشن کنید، درها را باز کنید و هیچ حرکتی هم نباشد. چون طلبه‌ها و بقیه افراد سعی می‌کردند اگر تصویری از حضرت امام دارند یا اعلامیه یا نشانی و رساله‌ای از امام دارند، اینها را پنهان کنند. آنها هم چون این شیوه را می‌دانستند با بلندگوهای خیلی سنگینی اعلام می‌کردند.

وی گفت: یکی از این حجره‌ها در طبقه سوم چراغش روشن بود. آنها هم مستقیم به آن حجره رفتند چون به محض اینکه وارد شدند، چراغ آن حجره خاموش شد و اینها وقتی این را دیدند، گفتند شاید آنجا کاری می‌کنند و مستقیم رفتند سراغ این حجره. اتفاقاً آن حجره، حجره جناب آقای هادی غفاری بود و هم حجره‌ایی داشتند به نام آقای مهدی‌زاده که به شدت مورد ضرب و شتم و جرح قرار گرفتند. به هر حال هر از گاهی می‌آمدند و تقریباً ۲ ـ ۳ نفری را با خود می‌بردند.

 

آیت‌الله جوادی آملی اندیشه امام در فضای مسائل اسلامی را به خوب دریافت می‌کردند

حجت‌الاسلام و المسلمین جوادی آملی با اشاره به همراهی حضرت آیت‌الله جوادی آملی با نهضت امام خمینی در شرایطی که برخی از علمای آن دوران، با حرکت امام روح‌الله مخالف بودند، بیان داشت: حاج آقا در آن زمان با اینکه سن حضرت آقا حداکثر به ۳۰ می‌رسید، واقعاً به لحاظ اندیشه، اندیشمند بودند. ما وقتی که به قم آمدیم، تا حد زیادی دستشان پر بود؛ چون این اساتید و استوانه‌های حکمت و فقه و فلسفه و عرفان را در آمل و مخصوصاً در تهران پشت سر گذاشتند و درس‌های خصوصی خدمت مرحوم علامه شعرانی، الهی قمشه‌ایی و فاضل تونی و حاج محمدتقی آملی داشتند؛ لذا به لحاظ نظری، یک شاگرد متوسط یا شاگرد خوب نبودند؛ واقعاً یک استاد بودند و به لحاظ نظری اندیشه امام در فضای مسائل اسلامی را به خوبی دریافت می‌کردند و هم در بعد عقل عملی و هم در عقل نظری، همدل و همسو و همراه بودند.

 

پدرم همیشه از امام خمینی به عنوان یک انسان شجاع یاد می‌کرد

وی گفت: از سوی دیگر به لحاظ عقل عملی و خصلت‌های درونی، حضرت والد بزرگوار ما شجاعت امام برایشان خیلی چشمگیر بود و همیشه می‌گفتند یک انسان شجاع هستند. حالا اسم بردن و اینها شاید در کار ایشان نبود ولی چندبار هم که در آمل و ساری بازداشت شدند، به خاطر همین نوع نگاهی که به اندیشه امام و حرکت امام و نهضتی که امام در سال ۴۲ اقامه کردند، بود. لذا بعضی‌ها هم به لحاظ نظری بحث‌های امام را شاید تعقیب نمی‌کردند و هم به لحاظ خصلت‌های روحی و عملی شاید همسو نبودند ولی آیت‌الله جوادی آملی از ابتدا واقعاً این را باور داشت و تاکنون حتی لحظه‌ایی در این رابطه درنگ و تأمل نداشتند.

 

شهربانی آمل ۳ ـ ۴ بار حاج آقا را احضار کرد و در جاهایی ممنوع‌المنبر کرد

فرزند آیت‌الله جوادی آملی خاطرنشان کرد: به دلیل همین فعالیت‌ها فکر می‌کنم ۳ ـ ۴ بار در آمل، شهربانی ایشان را خواستند و در بعضی جاها هم ممنوع‌المنبر کردند و حتی ایشان را هم به ساری بردند. اگر نبود که ایشان در طائفه‌ایی در آمل بودند که بزرگان آن طائفه ایشان را قبول داشتند و با ایشان بودند، طبعاً بیشتر از اینها اذیت می‌شدند.

وی در پاسخ به اینکه آیا جامعه ما از ارزش‌های اسلامی فاصله گرفته یا علی‌‌رغم برخی کاستی‌ها و ضعف‌ها مردم همچنان به اسلام و انقلاب ایمان و اعتماد و علاقه دارند، بیان داشت: اسلام لایه‌های متعددی دارد. برخی از لایه‌ها اصیل و بنیادی و به عنوان استوانه‌های اصلی هستند که به راحتی دست نمی‌خورند. آنهایی که احیاناً می‌گویند ما علاقه‌مند به اسلام زیاد داریم، مربوط به این بعد اسلام است؛ حتی کسانی که مهاجرت کردند نیز این بنیان آنقدر مستحکم است و فضای توحیدی آنقدر فطری و عقل‌پسند و قلب‌پذیر است که به این راحتی از کسی گرفته نمی‌شود.

 

بی‌اعتمادی برخی افراد به انقلاب دیدن صحنه‌هایی است که هیچ انتظار نداشتند

فرزند آیت‌الله جوادی آملی خاطرنشان کرد: اما آن چیزی که مبتنی بر اسلام است را باید ساخت؛ سیاست اسلامی، اقتصاد اسلامی، اجتماع اسلامی و فرهنگ اسلامی؛ همه اینها دست خورده و آلوده شده است؛ قبلاً ما به اینها می‌نازیدیم و آرایش دانش ما بود اما الان اینها آسیب دیده و متزلزل شده است و اضطراب پیدا کرده است. دیگر کسی بگوید ما عدالت اسلامی می‌خواهیم؛ اقتصاد اسلامی می‌خواهیم؛ سیاست اسلامی می‌خواهیم؛ اینها را یک مقداری تعارف می‌دانند یعنی اگر کسانی نسبت به این مسائل زده شده‌اند برای این است که مشاهده می‌کنند اتفاقات دیگری در حال افتادن است و صحنه‌های دیگری هست که هیچ انتظار نداشتند.

 

شما حکومت را نوسازی کردید و بنابراین هر اتفاقی بیفتد مربوط به اسلام است

جوادی آملی گفت: شما در انقلاب اسلامی ابتدا نوسازی کردید؛ بازسازی که نکردید؛ چون نوسازی کردید، هر اتفاقی بیفتد مال اسلام است. اگر شما وارث پهلوی بودید که حکومت پهلوی را می‌گرفتید، اگر مشکلاتی وجود داشت، حق با شما بود ولی شما از صفر شروع کردید و بنیان اقتصاد، سیاست، فرهنگ، جامعه، روابط بین‌الملل و داخل و خارج را خواستید بر اساس اسلام بسازید.

 

اسم و عکس امام زیاد است اما از نظرات امام فاصله گرفتیم

وی با بیان اینکه ما در سال‌های بعد از انقلاب از اندیشه امام فاصله گرفتیم، ادامه داد: آن زمانی که امام (ره) خروشید، شما چندین خروش از امام در این انقلاب ملاحظه فرمودید؛ یکی از همان‌ها بحث ۸ ماده‌ای امام (ره) بود. خب آنجاهاست که افت و سقوط ما است. امامی که واقعاً در جایگاهی بود که فکر نمی‌کرد این اتفاق بیفتد. آن تشری که امام (ره) به برخی از اعضای شورای نگهبان زدند، اینها همه مسیر انحراف است و کم کم از نظر امام فاصله گرفتیم.

جوادی آملی اظهار داشت: الان خیلی شاید اسم امام و عکس امام و اینها را داشته باشیم ولی اندیشه امام دیگر در شرایط دیگری قرار می‌گیرد. نمی‌توانم بگویم به محاق رفته ولی آن سلیقه و آن نوع نگاه؛ حیثیت‌های انقلابی امام و رشادت‌های امام و شهامت و شجاعت امام همواره قبل از انقلاب و بعد از انقلاب بود ولی فاصله گرفتن از این طرز تفکر و منش و امثال ذلک، قدم به قدم ما را به عقب برد.

وی افزود: اگر مسیری که امام باز کرد و تفکر ایشان و اندیشه ایشان و جایگاه ایشان و جلال و جبروتی که ایشان برای اسلام و انقلاب و نظام تصور می‌کرد، اگر واقعاً اتفاق می‌افتاد قطعاً ما به اینجا نمی‌رسیدیم که این لایه‌های رویین اسلام را الان نتوانیم خیلی از آنها دفاع کنیم. یعنی ممکن است به اصطلاح شعارهایی داده شود ولی واقعاً از بحث عدالت اسلامی و اقتصاد اسلامی و سیاست و فرهنگ اسلامی و جامعه متعالی اسلامی و امثال ذلک باید برگرفته شده از آموزه‌های وحیانی باشد.

فرزند آیت‌الله جوادی آملی گفت: امام (ره) برای اینکه بتواند در خصوص اسلام صحبت کند واقعاً خون دل خورد وگرنه کسی از افراد نمی‌تواند به راحتی حرف اسلام را بشنود؛ چرا راحت مردم خون می‌دادند و هر فرمانی که امام داشت را می‌پذیرفتند و هر مسئولی را که مشخص می‌کرد چه در جنگ و چه در صلح اطاعت می‌کردند؟ چون می‌دیدند که دارد عین اسلام حرف می‌زند و حرکت می‌کند؛ از جایگاه اسلام صحبت می‌کند.

 

چرا به وصیتنامه امام عمل نمی‌شود؟

وی با تأکید بر اینکه باید به آن مرام و مسلک و فکر و فرهنگی که امام پایه‌ریزی کرد برگردیم، تصریح کرد: یک وصیتنامه‌ایی امام (ره) دارند. ایشان سیاستمدار بود و می‌دانست چه اتفاقی می‌افتد. چقدر هم راجع به این وصیتنامه، امام تأکید داشت. حتی شاید در خاطر جنابعالی باشد که امام عده‌ایی از خبرگان را جمع کردند و این وصیتنامه را فرمودند که ببرند در مشهد در موزه قرار بدهند که بعد از رحلت ایشان به آن دست پیدا کنیم. یعنی یک حیثیت قدسی به آن بخشیدند ولی الان ما وقتی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که آن بندهای وصیتنامه امام (ره) دارد چطور عمل می‌شود، نشان می‌دهد که ما فاصله داریم و این فاصله باعث شده است که ما شاهد این اتفاقات باشیم.

جوادی آملی در پاسخ به این سؤال که چگونه باید حرکت کرد که انقلاب اسلامی برخاسته از نهضت عاشورایی امام حسین(ع) اصالت خود را بازیابد، گفت: اتفاقاتی در طول این سال‌ها افتاد که قدم به قدم صفحات اصلی انقلاب را به یک معنایی بی‌اعتنا کرد. آنچه که امثال حاج آقا (آیت‌الله جوادی آملی) در برخی مواقع اظهار می‌کنند و در برخی مواقع اظهار نمی‌کنند که خود سکوت این افراد معنا دارد و این سکوت بی‌معنا نیست؛ گاهی اوقات سخن باید گفت و گاهی اوقات هم باید سکوت کرد که سکوت یک خردمند، حرف‌های فراوانی دارد.

 

آیت‌الله جوادی آملی هر جا که نظام نیاز به حمایت و تحلیل و تبیین و فکر دارد، می‌آمدند

تبیین حکم امام در اعلام ارتداد سلمان رشدی

وی افزود: یک کسی که همواره در صحنه بود، حرف می‌زد، دفاع و حمایت می‌کرد. وقتی امام(ره) حکم سلمان رشدی را بیان داشتند، حضرت آقا که از این کارها خیلی کم می‌کردند یا نمی‌کردند ولی به دفاع از حکم امام (ره) از قم تشریف آوردند به تهران و در یک برنامه رسمی به اصطلاح سیمای آن دوره تحلیل فقهی و تحلیل کلامی دادند و جایگاه حکم امام را روشن کردند و با همه وجود سینه سپر کردند و از امام و نهضت ایشان و افکار ایشان دفاع کردند. اگر هم هر جا احساس می‌کردند که نظام نیاز به حمایت و تحلیل و تبیین و فکر دارد، می‌آمدند.

فرزند آیت‌الله جوادی آملی خاطرنشان کرد: حاج آقا یک کتاب زن نوشتند به نام «زن در آینه جلال و جمال». خب این مسئله زن که الان مطرح است این کتاب را حاج آقا شاید بیش از ۳۰ سال پیش نوشتند و شاید ۲ ـ ۳ میلیون تیراژ داشته و به چند زبان هم ترجمه شده که شخصیت زن را در آن زمان مطرح کردند. زن در برهان، زن در عرفان، زن در قرآن و یک فصلی هم تحت عنوان پاسخ به سؤالات و شبهات و اینها. این کتاب در اختیار مردم است.

 

زن‌ها که دارای عقل عملی هستند از مرد قوی‌ترند

وی تصریح کرد: حاج آقا در آن کتاب تصریح دارند که اگر فرض کنیم مرد در بخش عقل نظری از زن قوی‌تر است، در بخش عقل عملی زن از مرد قوی‌تر است. در عبادت‌ها، در مناجات‌ها، در ارتباط گرفتن با خدا، در عبودیت‌ها. زن‌ها که دارای عقل عملی هستند از مرد قوی‌ترند. در مسئله زن حاج آقا می‌فرمودند که ببینید چه جایگاهی را خدای عالم برای زن‌ قرار داد که به مردها می‌گوید لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا یعنی شما باید سکونت‌تان را در سایه خانم‌ها داشته باشید. سکونت و آرامش جامعه مردها در سایه جامعه زنان خواهد بود. آن عظمتی که در آن کتاب است که زن در برهان، زن در عرفان، زن در قرآن، اینها را حاج آقا در آن کتاب معرفی کردند.

 

 

روایتی از علاقه‌ و احترامی که بین آیت‌الله جوادی آملی و همسرشان حاکم بود/ مادر ما هیچگاه از شرایط پدرم گلایه نکرد

وی در بخش دیگری از سخنان خود به رابطه پدر بزرگوارشان با همسر مرحوم‌شان اشاره کرد و گفت: از آن ابتدا حالا اراده الهی بود یا مصلحت یا عشق بود که قطعاً اراده الهی بود که حاج آقا وارد فاز علمی شدند. من خاطرم هست حضرت آیت‌الله مصباح می‌گفتند که من دیداری خدمتشان داشتم، گفتم من در مدرسه حجتیه بودم و حجره من بالا بود و حجره حاج آقا طبقه همکف و من می‌دیدم همیشه چراغ این حجره روشن است و هیچ وقت خاموش نمی‌شد و مدام درس و بحث و این حرف‌ها داشتند. خب در این فضا، زندگی مشترک نمی‌تواند خیلی معنا داشته باشد.

جوادی آملی بیان داشت: حاج آقا آن شبی که در آمل ازدواج کردند که حاج آقا حدود ۲۰ سالشان بود، فردای آن روز خانمشان را گذاشتند پهلوی پدر و مادر و به قم آمدند. ۶ ماه بعد که درس حوزه تعطیل شد، برگشتند و این قضیه ۴ سال ادامه پیدا کرد؛ یعنی ۴ سال حاج آقا می‌رفتند قم و البته تابستان‌ها با هم بودند. مادر ما یک بار حتی به صورت گلایه به حاج آقا نگفت که تو داری می‌روی و ما را تنها می‌گذاری!

 

جمله عجیب آیت‌الله جوادی آملی به همسرشان/ هنوز هم عکس ایشان را می‌بوسند

فرزند آیت‌الله جوادی آملی اظهار کرد: خب این فراق خیلی برایشان سخت بود؛ این سال‌های اخیر حاج آقا به مادرمان گفتند که من می‌خواهم زودتر از شما بروم ولی می‌خواهم یک مجلس ختمی برایت بگیرم که محترم باشد؛ پس شما برو من فرداش به استقبال می‌آیم؛ یعنی یک همچین گفتگویی بین اینها برقرار شد که مثلاً به این صورت بود و واقعاً هم اینها همدیگر را به این صورت وداع و خداحافظی کردند.

وی گفت: یک بار نشد که به حاج آقا بگویند که دارید می‌روید ما را هم مسافرتی یا مشهد ببرید؛ اگر حاج آقا ایشان را می‌برد می‌رفتند و اگر نه که هیچ. با اینکه خودشان از یک خانواده فوق‌العاده اصیلی است و پدرشان آیت‌الله میرزا رضا روحی است که از نجف برگشته بود و از خانواده‌های فوق‌العاده اصیل بود اما واقعاً ایشان یعنی حاج آقا می‌گفت که مادرت حکیم بود. یعنی کاملاً این مسائل را می‌فهمید، بدون اینکه ما بخواهیم حرفی داشته باشیم.

حجت‌الاسلام جوادی آملی خاطرنشان کرد: بچه‌های من که از مادرم سؤال می‌کردند که شما چگونه این کار را می‌کردید؟ ایشان می‌گفتند که برای من خیلی عادی بود. اینکه باید تابع آیت‌الله جوادی باشم، برای من به عنوان درس زندگی بود و من غیر از این فکر نمی‌کردم. من باید تماماً خودم را منطبق می‌کردم با این قضایا و بدون تردید یکی از عوامل موفقیت حضرت استاد در این مسیر والده بزرگوار ما بود که این مناسبت‌ها را با حاج آقا داشت و اگر آن گریه را داشت برای همین بود. الان هم همچنان حاج آقا متأثر هستند و عکس ایشان را می‌بوسند و نگاه می‌کنند و دست می‌کشند و می‌گویند من هرکاری می‌کنم برای ایشان است و با ایشان شریک هستیم.

 

پدرم در تربیت ما و در رفتار با مادرم هیچگاه دیدگاه مورد علاقه خودشان را الزام نکردند

وی در خصوص منش تربیتی آیت‌الله جوادی آملی بیان داشت: ایشان یک شخصیت یک دستی هستند و رفتار حکیمانه‌ای دارند. حاج آقا اگر به یک مطلب علمی باور پیدا کند باید آن را عملی‌ کند. برخلاف برخی آقایان که بعضاً مثلاً درس و بحث و کتاب و اینها یک جوری برای آنها معنا دارد و زندگی یک معنای دیگری دارد ولی حاج آقا نه. حاج آقا اگر واقعاً حدیثی یا آیه‌ایی را می‌دیدند یا جایی را زیارت می‌کردند و یک آیه‌ایی را تلاوت می‌کردند، اصلاً بنای ایشان بر آن بود که آن آیه را محقق کنند. این کلیت زندگی ایشان هست. سبک زندگی ایشان است که امکان نداشت که به یک باور حکمی یا عقل معتبر یا به قول خودشان عقل برهانی برسند و به آن عامل نباشند.

فرزند آیت‌الله جوادی آملی افزود: اما در بحث الزام با اینکه معتقد بودند روحانی که فرزندش طلبه نباشد، عقیم است، ولی هیچگاه به بنده در مورد ورود به سلک طلبگی الزام یا حتی پیشنهادش را هم مطرح نکردند. در مسائل خانواده هم به مادر ما یا همشیره‌های ما همان کلیاتی که دستورات عام هست را می‌فرمودند. البته مباحث اخلاقی عام را همواره توصیه می‌کردند و از ما هم انتظار داشتند اما نه حتی به همشیره‌های ما مثلاً مسئله حجاب و امثال آن، دیگر مطابق با اخلاق و رویه و این وضعیتی که فرهنگ ما بود، رشد کردند.

 

ایشان معتقد است الزام کردن و بگیر و ببند نتیجه عکس می‌دهد

وی گفت: ایشان بارها در اظهاراتشان هم با مسئولان و هم در فضای عمومی و درس‌های تبلیغاتی و حتی در سنگرهای نماز جمعه، همواره بر کار فرهنگی تأکید دارند و تعبیرشان این است که این بگیر و ببندها و اجبارکردن‌ها و الزام کردن‌ها نتیجه عکس می‌دهد. اتفاقاً در بیاناتشان در پادکست‌ها یا برودکست‌ها هست که اینگونه فرمودند که اصلاً با این نوع برخوردها مخالفند. حتی با مسئولان اخیر نیروی انتظامی که در قم با آنها دیدار داشتند، فرمودند ۸۰ درصد کار فرهنگی و ۲۰ درصد اگر بخواهید برخورد داشته باشید. ۸۰ درصد کار فرهنگی باشد و مبادا دست به کارهای سنگین بزنید. یعنی این تعبیر را داشتند که جز این هم نتیجه نمی‌دهد و مفید نیست.

حجت‌الاسلام و المسلمین جوادی آملی تأکید کرد: نظر حاج آقا این است که اگر شما کارهایتان را درست انجام دهید، جامعه این را به صورت فطرت سلیم می‌پذیرد؛ شما فطرت‌ها را دستکاری کردید و روحیات را و فضای ذهنی را تغییر دادید. با این فضای ذهنی نمی‌شود کار کرد. اگر فضا به صورت اصلی خود برگردد، این ممکن است که درست شود.

 

کمتر مسئولانی بودند که بیایند و مورد تشرهای استاد قرار نگیرند

وی خاطرنشان کرد: پدرم بارها فرمودند که ما یک صحبت عام با مردم داریم و این را می‌شود گفت اما صحبت‌هایی که حاج آقا با مسئولان دارند، اصلاً قابل پخش نیست. ما هیچ کدام از این صحبت‌ها را نمی‌توانیم پخش کنیم. بارها به ما هم فرمودند که شما در سنگرهای عمومی و تبلیغ، ذائقه مردم را تلخ نکنید و ناگواری را برای جامعه نیاورید. ولی کمتر مسئولانی بودند که بیایند و مورد تشرهای استاد قرار نگیرند. آن هم تشرهای شخصی نبود. بارها همین حدیث را از امام کاظم(ع) فرمودند که مَن وَجَدَ ماءً و تُرابا ثُمّ افتَقَرَ فَأبعَدَهُ اللّه؛ اگر یک ملتی آب داشته باشد و خاک داشته باشد و باز از رحمت الهی دور باشد و محتاج باشد، خب معلوم است که از رحمت خدا دور مانده است. یعنی اگر همچنان جامعه نیاز داشته باشد و زیر خط فقر باشد و فلاکت حاکمیت داشته باشد.

جوادی آملی اظهار کرد: در دوره‌های قبل که بعضی از مسئولان آمده بودند، آقا فرمودند که مبادا کشور را کمیته امدادی کنید؛ همیشه هم با کمیته امداد از این جهت مخالف بودند و می‌فرمودند که ما باید با فقر مبارزه کنیم نه با فقیر. شما اگر کمیته امداد درست کنید و مبلغی را به این و آن دهید که این هنر نیست. به مسئولان کمیته امداد فرمودند که امثال شما در کشورهای دیگر، کشورهای کمونیستی و کشورهای بی‌دین هم وجود دارد؛ مگر کمیته امداد هنر است؟ آقا علی‌بن‌ابیطالب فرمود که اگر من فقر را ببینم، گردن فقر را می‌زنم. اگر این فقر به صورت یک مرد ظاهر شود من گردن او را می‌زنم. شما باید با فقر مبارزه کنید نه با فقیر.

 

شما باید با فرهنگ بی‌حجابی مبارزه کنید نه با بی‌حجاب

حاج آقا به یکی از مسئولان گفته بودند چه کار کردید که جوان‌ها دارند می‌روند

وی اذعان کرد: شما باید با فرهنگ بی‌حجابی مبارزه کنید نه با بی‌حجاب. با بی‌حجاب که نمی‌شود مبارزه کرد. مثل اینکه شما بخواهید با فقیر مبارزه کنید. با فرهنگ بی‌حجابی باید مبارزه کنید و با فرهنگ بی‌حجابی هم باید با فرهنگ حجاب مبارزه کرد نه با تیر و تپانچه. حضرت استاد با این مبانی با آنها صحبت می‌کردند.

جوادی آملی گفت: یکی از نگرانی‌های شدید حاج آقا از این جوانانی است که مهاجرت می‌کنند. کمتر از یک سال قبل مسئولان آمده بودند، حاج آقا فرموده بودند که چه کار کردید که جوان‌ها دارند می‌روند؟ اینها سرمایه‌های کشور و رزق کشور هستند. خدای عالم این رزق را به ما داده است. ما یک وقت رزق خاک و آب داریم و یک وقت رزق‌های معنوی. این استعدادها روزی‌های این کشور هستند. اینها بیت‌المال کشور و مثل آب و خاک است. نباید که با این افراد اینگونه کرد. یعنی ما نمی‌توانیم حرف‌های حاج آقا را پخش کنیم. گاهی اوقات هم شاید با ملال از کنار حاج آقا بروند ولی چاره‌ایی نیست.

وی ادامه داد: سال‌ها پیش برخی از اعضای شورای فرهنگی آمده بودند خدمت حاج آقا؛ گفتند که نقشه جامع علمی کشور را می‌خواستیم بیاوریم که حاج آقا فرمودند شما قبل از اینکه نقشه جامع علمی کشور را بیاورید ابتدا باید نقشه جامع علمی جهان را بیاورید که ما ببینیم که جایگاهی که شما برای این علوم، در نظر گرفتید چیست؟ چون سایر علوم، هم علم است و هم کشف است و هم می‌تواند دینی باشد؛ اینگونه شما باید تقسیم‌بندی و مرزبندی کنید.

 

حاج آقا صحبت‌ها و نقدهای مرا می‌شنوند ولی هیچگاه سخنان دیگران مبنای فکر ایشان نیست

وی در پاسخ به این شبهه که گفته می‌شود انتقاداتی که حضرت آیت‌الله جوادی آملی مطرح می‌کند تحت تأثیر فرزندشان است، توضیح داد: ما هم شنیدیم ولی نه؛ هرگز اینگونه نبوده و نیست و این در حقیقت به یک نحوی پایین آوردن شأن حاج آقا است. چون بله حرف بنده را می‌شنوند و سخنان و پیشنهادات بنده را می‌شنوند. من همیشه خدمتشان هستم و نظرات را مطرح می‌کنم و نقدها و پیشنهادهای دوستان و دشمنان را می‌گویم و آقا می‌شنوند ولی هیچکدام از اینها مبنای فکر ایشان نیست. اگر کسی آیت‌الله جوادی آملی‌پژوه باشد، چون بعضی‌ها شخصیت‌پژوه هستند و شخصیت حاج آقا را می‌شناسند، اینها کاملاً می‌یابند که این حرف، حرف خودشان است.

 

اعتماد و علاقه آیت‌الله جوادی آملی به مرحوم هاشمی رفسنجانی

فرزند آیت‌الله جوادی آملی گفت: مثلاً من آنچه که در ارتباط با آقای هاشمی رفسنجانی داشتند، خب توضیحاتی که ایشان راجع به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی داشت از زبان احدی بر نمی‌آید. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از شخصیت‌های قابل اعتماد بنده و عزیز و محترم بنده هست و باورشان داشتم ولی اینکه راجع به ایشان یک اظهارات آنچنانی در باب اخلاق و سیاست و صبوری و حلم ایشان بگویند که از تخت به تخته افتاد و هیچ تکان نخورد، این فقط برای حاج آقا است.

وی ادامه داد: ایشان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را باور داشتند؛ ارتباطشان زیاد نبود. حاج آقا می‌گویند اگر روی حجری یک نقشی باشد، واقعاً نسبت به آقای هاشمی اینگونه بودند. به هرحال حرف‌هایی است که در زمان امام (ره) هم می‌گفتند. مگر نمی‌گفتند حاج احمد آقا حرف‌هایش را در پشت صحنه می‌زد؟ خب حاج احمد آقا کجا امام کجا؟ هر دو عزیز و بزرگوار هستند ولی افقی که امام (ره) داشتند اصلاً این حرف‌ها نبوده. دیگران هم همین طور بودند. برای شکستن و یا کم کردن حیثیت ممکن است این حرف‌ها را بزنند.

 

 

جوادی آملی با اشاره به خاطراتی از مأموریت حضرت آیت‌الله در ابلاغ پیام تاریخی امام خمینی (ره) به گورباچف بیان داشت: ایشان اقعاً با صلابت جعفربن‌ابیطالب که به حبشه رفتند، در این سفر حاضر شدند و بنا داشتند که به هر نحوی هست، استدلال و دلیل بیاورند و مقاومت کنند. یعنی گفتند هر چه بادا باد و هر اتفاقی می‌خواهد بیفتد، بیفتد. شبی می‌خواستند فردایش این نامه را تحویل بدهند، حاج آقا با خودشان فکر می‌کنند اگر می‌خواهیم این نامه را تسلیم بکنی خب یک نفر دیگر آن را می‌آورد. چرا من بیاورم؟ من باید این نامه را تعلیم بکنم، نه تسلیم و باید این پیام را من برای او بخوانم که اگر سؤال و ابهام و مسئله‌ایی دارد، بگوید. من که کارمند وزارت خارجه نیستم که بیایم و این نامه را تسلیم کنم چون من مثل سفرا نیستم.

وی ادامه داد: به آنها می‌گویند که من می‌خواهیم این کار را بکنیم و باید از این نامه یک کپی برداریم که بتوانیم بخوانیم. آنها گفتند که این دستگاه‌ها شنود دارد و به این راحتی نمی‌شود این کار را کرد. حاج آقا هم گفت پس آن لحظه آخری که می‌خواهیم برویم، همان لحظه کپی بگیریم و بعد برویم که پیام خوانده شود؛ من می‌خواهم پیام را برای ایشان بخوانم. چون ممکن است در این پیام حرف و سخنی باشد که ایشان اشکال کند. من اگر بخواهم تسلیم بکنم که خب ایشان هم می‌گوید خیلی متشکر هستیم و خداحافظ و این پیام عقیم می‌ماند. این نکته حکیمانه‌ایی بود.

فرزند آیت‌الله جوادی آملی خاطرنشان کرد: ایشان همانجا از طریق سفیر فرمودند که یک نسخه برداشته شده و لحظه‌ایی که می‌خواستند بروند، کپی را گرفتند و آن را دوباره پلمب کردند و به آن صورتی که بود، بردند. این یک اتفاقی بود که افتاد و ایشان فرمودند که بنای ما بر تسلیم نیست، بلکه بر تعلیم است. وقتی جلسه شروع شد، شروع کردند به خواندن پیام امام (ره) و جمله به جمله می‌خواندند و آن آقای مترجم هم ترجمه می‌کرد.

 

در حین خواندن نامه دو بار صورت گورباچف سرخ شد

وی افزود: فرمودند که دوجا من دیدم صورت آقای گورباچف سرخ شد؛ چون یکجا امام فرموده بود که شما باید مباحث کمونیستی را در زباله‌دان تاریخ پیدا کنید؛ خب یک چنین حرفی را به رهبر شوروی با آن قدرت بگویی، این را قطعاً یک دیپلمات نمی‌توانست بگوید. این را زبان حر و آزاد روحانی و طلبه دین می‌تواند بزند. یعنی اندیشه شما را باید در زباله‌دان تاریخ ببینیم. گفت که من دو جا دیدم که حتی صورت و گوششان سرخ شد؛ چون اینگونه تند گفتن کار عادی نیست. اما واکنشی از خودشان نشان ندادند.

جوادی آملی گفت: فرمودند ما ۴۵ دقیقه تقریباً این پیام را خواندیم و ۴۵ دقیقه هم تقریباً ترجمه شد و مجموعاً این پیام یک ساعت و نیم طول کشید. بعد حاج آقا فرمودند اگر مطلب و سوال و فرمایشی هست من گوش می‌کنم. آقایان این مطلب را هم فرمودند که این موضوع بعد از جنگ بود و تقریباً ما از لحاظ اقتصادی به شدت مشکل داشتیم و جناب گورباچف انتظارش این بود که ما از ایشان در مسائل خودمان انتظار و درخواست یا خواهشی داشته باشیم ولی دید صدر و ذیل این مسئله اصلاً به اینگونه بحث‌ها نمی‌خورد و در فضای دیگری است. حاج آقا هم با همان متانت و ادب و اخلاق اینها را بیان کردند.

 

گفتند این نامه با حکومت شما کاری ندارد بلکه با جان و قلب شما کار دارد

وی اذعان کرد: آقای گورباچف یک سیاستمدار بود و یک پرسش خیلی درستی انجام داد و آن این بود که آیا به نظر شما این پیام امام خمینی یک مداخله در کشور ما محسوب نمی‌شود؟ چون طوری که امام برای گورباچف در پیام مطرح کردند، گفته بودند که یک شخص عادی است. اما به او گفتند که در ارتباط با این سؤال از عمق اقیانوس‌های شما تا اوج کهکشان‌های شما همه و همه مال شوروی است. همه مال شما و ملت و کشور شماست و این پیام به آب و خاک و هوا و فضا کاری ندارد؛ این پیام به قلب‌های شما کار دارد. بعد این را فرمودند که جناب آقای گورباچف! شما معتقدید بعد از اینکه مُردید آیا مثل یک چوبی می‌شوید که هیزم می‌شوید و می‌سوزید یا مثل یک پرنده‌ایی هستید که از قفس آزاد می‌شوید؟ این پیام می‌خواهد بگوید که شما مثل یک پرنده‌ایی هستید که روحتان بعد از مرگ آزاد می‌شود و کاری به دنیای شما ندارد؛ کاری به زمین و خاک و آب و هوای شما ندارد لذا مداخله‌ایی محسوب نمی‌شود. این پیام، پیام انبیایی است؛ پیام نبوت است؛ پیام توحید است. این هم خاطره دیگری بود که حاج آقا فرمودند.

 

آیت‌الله جوادی آملی می‌گفتند وقتی از شوروی برگشتیم لبخند بر چهره امام بود

فرزند آیت‌الله جوادی آملی ادامه داد: حاج آقا بعد از اینکه از سفر برگشتند، در یک جلسه، یک ساعت تمام اینها را به ملت گفتند که قضیه این بوده و این چقدر روحیه خوبی است که با مردم اینجور صاف بودند. آمدند سرجلسه تفسیرشان که ضبط می‌شد و عمومی می‌شد گفتند. در بین طلبه‌ها، از لحظه خروجشان از ایران تا برگشتشان را تعریف کردند که ما کجا رفتیم و برای ما چه میوه‌ای آوردند و چه چیزی را تعارف کردند و چه مسائلی گذشت. آن وقت این نکته را هم اضافه کنم که وقتی از سفر برگشتند، خدمت امام (ره) که حشرشان با مولایشان آقا علی‌بن‌ابیطالب باد، رسیدند و فرمودند که امام لبخندی بر لبان مبارکشان بود و فرمودند آیا شما احتمال تأثیر دادید یا نه؟ آقا هم فرمودند که بد نبود و بی‌تأثیر نبود. ولی خب متأسفانه سیاست است و سیاست مسیر را برگرداند.

 

آیت‌الله جوادی آملی و رهبر معظم انقلاب خارج از بحث رهبری و طلبگی، دو دوست هستند/ رهبر انقلاب دو سال پیش به منزل ما در قم تشریف آوردند

وی در خصوص دیدار حضرت آیت‌الله جوادی آملی با رهبر معظم انقلاب در دوران بستری شدن ایشان در بیمارستان نیز خاطرنشان کرد: بالاخره الأرواحُ جنودٌ مُجنَّدةٌ. اینها به لحاظ روح یکدیگر را می‌یابند. خب آن زمان من هم خدمت حاج آقا بودم؛ واقعاً تلقی اینکه به دیدار یک رهبر یا یک روحانی می‌روند، نبود. واقعاً به عنوان دو دوست بود. قبل از اینکه این مسائل مسئولیت‌ها و زعامت و مرجعیت و رهبریت و اینها پیش بیاید، اینها واقعاً دو دوستی بودند که در مصاف حق بودند و یکدیگر را تدارک می‌کردند. یکی در سنگر فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی بودند و دیگری در سنگرهای فرهنگی و علمی و حکمی و فلسفی و تفسیری بودند و من آنجا احساسم این بود که بدون تعیین، یکدیگر را می‌دیدند؛ یعنی شکنندگی‌های سیاست و اینگونه از مسائل وجود نداشت وگرنه این عشق و علاقه پیش نمی‌آید. برای اینکه اینها شکنندگی دارد و تعلق ایجاد می‌کند اما دیگران این را احساس نمی‌کردند.

حجت‌الاسلام جوادی آملی گفت: مقام معظم رهبری تقریباً دو سال قبل به منزل ما در قم تشریف آوردند و دیدارهای اینچنانی هست. خصوصاً جناب آیت‌الله محمدی گلپایگانی که خدا حفظشان کند، یک ارتباط صمیمی و فوق صمیمی با حاج آقا دارند و علاقه طرفینی واقعاً هست و این دیدار گاهی سالی ۳ ـ ۴ مرتبه انجام می‌شود.

وی در خصوص شرایط سخت شورای عالی قضایی در دوران صدر انقلاب و به خصوص در زمینه صدور رأی برای منافقین نیز گفت: دو شخصیت ممتاز در آن زمان بودند که دیگر مثل اینها را نداریم. یکی شهید آیت‌الله بهشتی و دیگری آیت‌الله موسوی اردبیلی که یکی رئیس دیوان عالی کشور و دیگری هم دادستان کل کشور بودند. موقعیت قضا در آن زمان خصوصاً با حضور آیت‌الله بهشتی یک موقعیت فوق‌العاده بود و امید بود اگر جامعه اسلامی قضا را می‌خواست ببیند، در چهره نورانی این بزرگوار می‌دید.

 

الان مسائل فقهی ما را پلیس و دیگران تعیین می‌کنند!

وی خاطرنشان کرد: الان هم در مسائل قضایی باید به مسائل فقهی اکتفا کنند ولی الان که مسائل فقهی ما به دست پلیس و اینها رسیده یعنی این مسائل باید در آن زمینه‌ها کار شود که فقاهت این سه عصر مثلاً در ارتباط با حجاب چه می‌گوید؟ در ارتباط با الزامات قضایی چه می‌گوید؟ فقه باید به صحنه بیاید نه اینکه نظر شخصی یا جریان و گروهی و امثال ذلک. ولایت فقاهت در مقام نظر و عدالت است در مقام عمل.

 

 

آیت‌الله جوادی آملی معتقدند شهید بهشتی کمتر از مالک اشتر نبود

وی در خصوص میزان ارتباط حضرت آیت‌الله جوادی آملی با شهید بهشتی بیان داشت: هیچکس در حد آقای بهشتی به حاج آقا نزدیک نبود. چون که اینها هر دو در جلسات درس علامه طباطبایی همدیگر را دیدند. آن وقتی که مرحوم شهید بهشتی به آلمان رفتند، شاگردانشان را به حاج آقا سپردند. یعنی به شاگردانشان گفتند و از حاج آقا تقاضا کردند که این درسی را که من برایشان می‌گفتم، شما برایشان بگویید یعنی اینقدر با هم یکی بودند. سرّ اینکه آقا پذیرفتند که به این مجموعه بیایند، حضور شهید بهشتی بود. شاید از حاج آقا شنیده باشید که فرمودند شهید بهشتی کمتر از مالک اشتر نبود و این تعبیر را ما جرأت نداریم که بگوییم. این شهید علماً و عملاً کمتر از مالک اشتر نبود. حاج آقا به مدیریت و به تدبیر و عقلانیت و هوشمندی ایشان واقعاً اعتقاد و ایمان داشتند و برای ایشان این فقدان بسیار سخت و شکننده بود. مثل این بود که همه چیز را از انسان گرفته باشند. چنین ارتباطی با هم داشتند.

 

بزرگان باید برای اصلاح لایه‌های زیرین نظام چاره کنند

جوادی آملی در پاسخ به این سوال که علاج مشکلات امروز جامعه در زمینه فرهنگی و اقتصادی چیست، اظهار داشت: کشور لایه‌های مختلفی دارد. برخی از لایه‌های آن پیداست و برخی از لایه‌ها پنهان است. لایه‌های پیدای نظام، دارای اشتباهات و نواقص و ضعف‌هایی هست ولی در لایه‌های پنهان نظام که ما هم از آنها خبری نداریم ولی به طور مسلم وجود دارد، این مسائلی است که به نظر می‌رسد بزرگان و شخصیت‌هایی که واقعاً اثرگذارند، باید آن لایه‌ها را چاره کنند. والا ظاهر نظام همین است که می‌بینیم.

وی ادامه داد: از اینکه توانمندان و مستعدان و انسان‌های فرازمند و فرهمند و فرهیخته از جامعه فاصله گرفتند، نشان از این است که کشور دارد به کدام سمت می‌رود. شما در حوزه‌های علمیه نگاه کنید؛ اساتید و شخصیت‌های ممتاز و فرزانگان و آنهایی که واقعاً می‌توانند در دانشگاه‌ها و مراکز علمی فعالیت کنند. در فرهنگستان‌ها و نهادهایی که باید بهترین‌ها را انتخاب کرد. ما برای نهادهای علمی و نهادهای صنعتی و نهادهای حوزوی و دانشگاهی هیچ دغدغه‌ایی نداریم که فرزانگانمان را وارد کنیم و از آنها استفاده کنیم چون خود آن شخصیت‌ها بسیاری از امور کشور را صیانت می‌کنند و فرهنگ و ادب می‌دهند. وقتی که یک استاد وارد حوزه یا دانشگاه می‌شود، دانشگاه را می‌گیرد؛ دانشگاه با دانش زنده است و حوزه با علم دینی زنده است.

 

افراد صالح و سالمی که جامعه آنها را می‌خواهد در اداره کشور نقشی ندارند

فرزند آیت‌الله جوادی آملی بیان داشت: آنچه که الان من به عنوان نقص عمده می‌بینم این است که کشور در جایگاه خودش نیست. یک عامل بزرگ در نبود این جایگاه، این است که افراد صالح و سالمی که برای این امور انتخاب شدند و جامعه آنها را می‌خواهد در اداره کشور نقشی ندارند. ما ممکن است دو تا عکس بیاوریم مثل کارهایی که بعضاً انجام دادند از این شخصیت‌ها و از هنرمندان و اساتید حوزه و دانشگاه و امثال ذلک. جامعه باید در همه سطوح به اهل خود برگردد؛ اگر بخواهیم جامعه را به جایگاه خود برسانیم، قطعاً تنها راهش این است که اهلش باید بیایند و در تشخیص این مسئله هم مردم بهتر از هرکس تشخیص می‌دهند. حوزویان از همه بهتر تشخیص می‌دهند که چه کسی باید مسئول حوزه باشد؛ دانشگاهیان از همه بیشتر تشخیص می‌دهند که چه کسی مسئول دانشگاه باشد.

وی افزود: ما همه جا بدل‌سازی کردیم و در مردم هم بدل‌سازی کردیم؛ ما باید بازار را به دست بازاریان مؤمن و متدین بدهیم؛ همان‌هایی که در زمان امام (ره) همراه با امام بودند و بازار را به اشاره امام می‌بستند. الان با چه چیزی می‌بندند و با چه چیزی باز می‌کنند؟ در حوزه، چهار نسل وجود داشت. طلبه‌ها، فضلا، علما و مراجع و این چهار نسل یکدیگر را تدارک می‌کردند. در دانشگاه هم همین‌طور. دانشگاه یک پرفسورها و اساتید تامی داشتند که اینها اسمشان می‌درخشید و نامشان جهانی بود. اصلاً دانشجوها از شهرستان‌های مختلف به عشق این اسم می‌آمدند در باب ادبیات و فلسفه و مسائل صنعتی و مسائل هنری.

 

تمام مردم را داریم متهم می‌کنیم؛ هنرمندان و حوزوی‌ها را متهم می‌کنیم

جوادی آملی گفت: کاری که الان ما داریم انجام می‌دهیم این است که تمام مردم را داریم متهم می‌کنیم؛ هنرمندان را متهم می‌کنیم؛ حوزوی‌ها را متهم می‌کنیم؛ دانشگاهی‌ها را متهم می‌کنیم؛ بازاری‌ها را متهم می‌کنیم. ما داریم یک عده‌ایی را درست می‌کنیم و می‌گوییم بازاری‌ها اینها هستند؛ خانم‌های باحجاب اینها هستند. الان یکی از بیشترین آسیبی که دارند می‌بینند خانم‌های محجبه‌ایی هستند که در منزلشان هستند. چون حجاب دارد اینطور مطرح می‌شود. زنان مؤمن ما در خانه‌هایشان در رنج هستند چرا که راجع به حجابشان دارد اینجوری قضاوت می‌شود. اصلاً از خانه بیرون نمی‌آیند چون حجاب دارند. مشکل این است.

 

باید مردم را باور کنیم و در انتخابات با مردم بازی نکنیم

وی با بیان اینکه امام به جامعه و حوزه و دانشگاه و بازار و صنعت باور داشتند، افزود: ما باید مردم را باور کنیم و در انتخابات با مردم بازی نکنیم، رأی مردم را واقعاً رأی مردم بدانیم.

 

وقتی شخصیتی در حد آقای لاریجانی کنار زده می‌شود توقع دارید که دیگران بیایند؟

جوادی آملی در پاسخ به این پرسش که به نظر شما عدم مشارکت عده‌ای در انتخابات و به نوعی قهر کردن، آیا در تناقض با خواسته آنها در به‌کارگیری همه سلیقه‌ها در مدیریت کشور نیست؟ گفت: انتظار آنها این است که با آنها صادقانه برخورد شود. من تصریح کنم؛ من کمتر شخصیتی به خدمت و بزرگواری و جایگاه جناب آقای علی لاریجانی می‌شناسم. امین مقام معظم رهبری بودند و سال‌ها در کرسی ریاست مجلس، آبرو بخشیدند و قوانین مصوب شده. در جایگاه اجتماعی و فرهنگی خوب و دانش و شخصیت دانشگاهی و فرزند یک مرجع دینی هستند.

وی افزود: خب وقتی یک شخصیت در این حد به این صورت کنار زده شود. آیا فکر می‌کنید که دیگران می‌آیند؟ خب می‌گویند وقتی که چنین شخصیتی به این راحتی و به بهانه اینکه فرزندت آنجا هست؟ بارها و بارها آقای لاریجانی گفتند که اگر چیزی دیدید بگویید. من نمی‌گویم کسی نیاید ولی اگر نیامدند، خب وضعیت موجود را می‌بینند. یا از ابتدا صلاحیت رفع می‌شود یا در انتها یا در متن مجلس. این ادبیات، ادبیاتی نیست که چند نفر بخواهند زمام جامعه را در دست بگیرند. از خبرگان گرفته تا ریاست جمهوری تا فلان چند نفر بخواهند مؤثر باشند. یعنی نه عقل سلیم این را می‌پذیرد و نه عقلانیت ابزاری و نه نقل معتبر این را می‌پذیرد.

فرزند آیت‌الله جوادی آملی گفت: البته آنها هم فکر می‌کنند که دارند برای اسلام و جامعه اسلامی و مسلمین و نظام اسلامی و انقلاب کار می‌کنند. من خدای نکرده کسی را از این جهت منقسط نمی‌کنم. تشخیصشان این است که بر فرض اگر آقای لاریجانی بیاید، مسیر انقلاب جور دیگری خواهد شد و شاید در مسیری که اراده رهبری است، حرکت نکنند. اما واقعاً اینها مصمم هستند؛ حتی اگر توانشان برسد شاید آنجا را هم بزنند. از این طیف فکری هیچ ابایی نیست؛ چون که آنها یک سیستم دارند و یک نظمی برایشان هست که اگر در این خط بود باید باشد و اگر در این خط نبود، نباید باشند.

 

جامعه ایرانی مثل خانه‌‎ای شده که در آن زلزله آمده است

جوادی آملی اظهار کرد: من نمی‌خواهم خدایی نکرده ذائقه کسی را تلخ کنم. من تشخیصم این است که اگر این مسیر بخواهد برود، همان طور که دانشگاهیان و متخصصان و روحانیون و اساتید در شبکه‌های اجتماعی مرتب می‌گویند که این مسیر، مسیر درستی نیست و تعجب این است که می‌شنوند اما واقعاً گویا اینکه نمی‌شنوند. از آیت‌الله جوادی آملی مخلص‌تر، خالص‎ تر، چیز فهم‌تر، حکیم‎تر، دلسوزتر و مدافع‎ تر از انقلاب و رهبری من سراغ ندارم. خب این اندیشه به نظر شما دارد به آن عمل می‎ شود یا به علایق فکری ایشان و رهنمودها و نظرات ایشان دارد عمل می‌شود؟ چه در بین مسئولان چه غیر مسئولان. ما کاری کردیم که در حقیقت جایگاهی که باید برای کلیت نظام از یک سو و کلیت جامعه از سوی دیگر وجود داشته باشد، مثل یک خانه‌ایی شده که متزلزل شده است؛ انصافاً مثل خانه‎ ایی است که زلزله آمده است.

وی در نقد این دیدگاه که مشارکت پایین در انتخابات را به نفی جریان متبوع خود می‌داند، گفت: در چند انتخابات این فکر شما حاکم بود و بر همین اساس هم می‌آمدند. حتی خیلی‌ها که استوانه‌های فکری هستند با هم در تضاد بودند اما به احترام اینکه امام فرمود صندوق را ترک نکنید و مقام معظم رهبری فرمودند صندوق را ترک نکنید، آمدند. خب اما الان دیگر تمام شد؛ یک بار آمدند دو بار آمدند سه بار آمدند ده بار آمدند؛ ولی الان از این به بعد دیدند که آمدنشان هتک حرمت است؛ شما بالاتر از این هتک حرمت برای آقای لاریجانی و بعد از سی، سی و پنج سال خدمت به این نظام از آن وقتی که در سپاه بودند و در صداوسیما بودند و در ارشاد بودند و در مجلس بودند و مشاور آقا بودند؛ خب شما یک شخصی را در این سطح به راحتی رد کردید، دیگر از مردم انتظار دارید که بیایند چکار کنند؟ 

 

منبع: جماران