|

بازخوانی چند دوره از زندگی رضا مراد صحرایی

چهره هفته| حرف‌هایی برای تمام فصول

بعضی از چهره های سیاسی در ایران این ظرفیت را دارند که هر هفته آنها را به عنوان چهره هفته انتخاب و درباره آن هفته‌شان یادداشتی مفصل منتشر کرد. بدون شک مراد رضاصحرایی، وزیر آموزش و پرورش دولت ابراهیم رئیسی، یکی از همین افراد است.

چهره هفته| حرف‌هایی برای تمام فصول

 

بعضی از چهره های سیاسی در ایران این ظرفیت را دارند که هر هفته آنها را به عنوان چهره هفته انتخاب و درباره آن هفته‌شان یادداشتی مفصل منتشر کرد. بدون شک مراد رضاصحرایی، وزیر آموزش و پرورش دولت ابراهیم رئیسی، یکی از همین افراد است. او می‌تواند هر هفته با تکیه بر اظهارنظرهایش تبدیل به چهره هفته شود. مردی که گویا از همان زمانی که در ابتدای دولت رئیسی پست گرفت به این نتیجه رسیده بود که با حرف‌های «این‌چنینی» و «آن‌چنانی» می‌تواند پله‌های ترقی را طی کند و از قضا تا امروز هم در این راه موفق بوده است. مراد رضاصحرایی اگر نگوییم از نظر عملکرد ضعیف‌ترین وزیر دولت رئیسی است، قطعا می‌توان او را در سه رتبه برتر کابینه‌ای که قرار بود کارهای بزرگی انجام دهد – و انجام نداد – جا داد. وزیری که 4 روز بعد از نشستن بر مسند وزارت آموزش و پرورش به دیدار امام جمعه مشهد شتافت تا نشان دهد قرار است چه جنسی از وزیر ببینیم. وزیری که این روزها هم از هر وعده‌ای که در طول 6 ماه اخیر داده تقریبا نتیجه چندانی به بار نیامده و اکنون می‌توان او را مزین به نام چهره هفته کرد چرا که همه هفته‌ها برای او جز چهره بودن بار بیشتری نداشته است. رضا مرادصحرایی اما در طول مدت وزارت خود نشان داده که برای هر مناسبت، وقت و موضوعی حرف برای گفتن دارد. او حرف‌هایی برای تمام فصول را در این 6 ماه به جامعه آموزشی کشور ارائه کرده و این همان ماجرایی است که می‌توان با آن درباره مردی سخن گفت که هر چه در مورد او گفته شود باز هم کم خواهد بود.

رضامراد صحرایی ۲ بهمن ۱۳۵۵ به دنیا آمده است. اگر دقیقا می‌خواهید متوجه شوید که او چگونه به اینجا رسیده و حرف‌های عجیب و غریبی که می‌زند از کجا ناشی می‌شود باید متوجه باشید که صحرایی مدرس دانشگاه و زبان‌شناس است. او دوره کارشناسی خود را در دانشگاه رازی کرمانشاه گذارند و کارشناسی ارشد و دکتری زبان‌شناسی از دانشگاه علامه طباطبایی دارد و استاد تمام این دانشگاه است. از قضا او برای نگارش کتاب فراگیری زبان فارسی (تحلیلی نوین براساس نظریه زبان‌شناسی نوین) برگزیده هفتمین دوره جشنواره فارابی شده است. البته که او تألیفات دیگری هم دارد. «فراگیری زبان فارسی (تحلیلی نوین براساس نظریه زبان‌شناسی نوین)»، «زبان فارسی، زبان علم» و «استاندارد مرجع آموزش زبان فارسی» دیگر تألیفات مردی است که در طول این سال‌ها دغدغه زبان داشته است و اکنون به عنوان وزیر آموزش و پرورش حضور و تاکید زیادی هم روی این مسائل دارد. تمام این جایزه‌هایی که صحرایی در همه این سال‌ها درباره «زبان شناسی» گرفته او را به سمتی روانه کرده که بتواند در موضوعات مختلفی اظهارنظر کند. اگر بخواهیم رضامراد صحرایی را قبل از وزارت رصد کنیم باید به دو دوره در زندگی او اشاره کرد. دوره‌ای که اطلاعات زیادی درباره آن در دست نیست زمانه‌ای است که صحرایی مدیرکل سابق آموزش بنیاد شهید بود. او پیش از رسیدن به وزرات البته نگاهی هم به کارهای سیاسی داشته و با این فضا نیز ناآشنا نیست. او یکی از اعضای شورای مرکزی «جمعیت اعتلای نهادهای مردمی انقلاب اسلامی» است و در بهمن 1401 هم در انتخابات این جمعیت رأی آورده است. اما آنچه آقای صحرایی را مورد توجه قرار می‌دهد همین دو سال اخیر زندگی سیاسی و فرهنگی اوست. روزهای بر مسند نشستن ابراهیم رئیسی و مسیری که رضامراد صحرایی را به دولت سیزدهم رساند.

بر مصدر دانشگاه‌ فرهنگیان

در ابتدای دولت سیزدهم رضامراد صحرایی تبدیل به یکی از مدیران دولت سیزدهم شد. او پس از روی کار آمدن دولت خیلی سریع به عنوان سرپرست دانشگاه فرهنگیان منصوب شد و این مسیری بود برای رسیدن به مراحل بعدی. او در زمان مدیریت خود در دانشگاه فرهنگیان حرف‌های زیادی زد. می‌خواست این دانشگاه «در مسند تحول‌آفرینی و گفتمان‌سازی» باشد. در 11 خرداد 1401 صحرایی حرف مهمی زده بود که متأسفانه چندان مورد توجه قرار نگرفت: «دانشگاه فرهنگیان سترگ ترین نقش را در تمدن سازی نوین اسلامی دارد.» او نقشی را بر دوش گرفته بود که احتمالا تنها می‌توانست در زبان و کلام آن را بیان کند و بعدا به عنوان رزومه درباره‌اش حرف بزند: «باید برای ارتقا و تقویت جایگاه دانشگاه فرهنگیان تلاش کنیم، زیرا زمینه ساز روح بزرگ، فطرت بزرگ، اندیشه بزرگ، هدف بزرگ و مأموریت بزرگ است.» او حتی وعده داده بود که این دانشگاه در آستانه تحول شگرف در زمینه تألیف منابع درسی است. او در همان دوران ترویج ازدواج را نمونه اصیل یک کار فرهنگی دین باور و دین مدار خوانده و گفته بود: «در ادبیات دینی، ازدواج را نصف ایمان برشمرده اند؛، ترویج ازدواج، ترویج دینداری کردن است.

 اما شاید مهم‌ترین واژه‌هایی که از زبان این زبان‌شناس و استاد دانشگاه در دوران مدیریت دانشگاه فرهنگیان گفته شده، جملاتی بود که او در تاریخ 6 دی 1401 آن را بیان کرد: «جشنواره قرآن و عترت، جزء همیشگی کسب صلاحیت های معلمی خواهد بود و ضروری است، دانشجومعلمان مشارکت حداکثری در چنین جشنواره‌هایی داشته باشند.» یک سرپرست خیلی متفاوت شاید رضامراد صحرایی انتظار نداشت به آن زودی بتواند به عنوان وزیر آموزش و پرورش انتخاب شود اما اتفاقات شب سال نو 1402، تأخیر در پرداخت حقوق اسفندماه، اشکالات به وجود آمده در محاسبه و اعمال امتیازات قانون رتبه‌بندی فرهنگیان، باعث شد یوسف نوری، وزیر وقت آموزش و پرورش، از سمت خود استعفا دهد. این استعفا البته در کلام رسانه‌ها استعفا بود چرا که بعد از تحقیق و تفحص فراوان دولت، محمد مخبر معاون اول ابراهیم رئیسی اعلام کرد که آموزش و پرورش مقصر است. این اعلام مشخص می‌کرد که یوسف نوری باید برود و او هم در اولین فرصت استعفا داد. استعفایی که چشم جامعه آموزش و پرورش ایران را به حضور رضامراد صحرایی به عنوان سرپرست روشن کرد. رضامراد صحرایی از همان زمان به عنوان سرپرست وزارت آموزش و پرورش کار خود را آغاز کرد و در اولین وعده به معلمان اطمینان خاطر داد که به تمام اعتراضات درباره رتبه‌بندی رسیدگی می‌شود و حقی از کسی ضایع نخواهد شد. او همچنین وعده داد اجازه نمی‌دهد از شتاب توسعه در دانشگاه فرهنگیان کاسته شود. البته که در این میان بازی با واژه‌ها بخشی از استراتژی همیشگی صحرایی بود: «دانشگاه فرهنگیان، وزارت آموزش و پرورش آینده است و نباید حتی یک ثانیه از وقت ارزشمند تربیت معلم، هدر رود.» اما وجه خیلی متفاوت صحرایی که در زمان ریاست دانشگاه فرهنگیان چندان جلب توجه نکرده بود، در زمان سرپرستی وزارت خیلی زود خود را نشان داد. او اولین بار در 28 فروردین 1402 در توصیف مدراسی که توسط خیرین ساخته می‌شود جملاتی را به کار برد که می‌شد تفاوت این مرد را در آن درک کرد. او گفته بود: «مدیری که بخواهد تابلو و اسم مدرسه خیر ساز را عوض کند، پیش از تغییر تابلو، خودش عزل خواهد شد.» صحرایی می‌خواست نشان دهد که وزیر متفاوتی است. و این تفاوت را هم سعی داشت در کلماتی که به کار می‌برد نشان دهد. صحرایی به مانند همه سلف‌های پیشین خود با تکیه بر مفهوم «عدالت آموزشی» برقراری آن را از اولویت‌های راهبردی تعلیم و تربیت معرفی می‌کرد. شاید در همین راستا هم بود که صحرایی هنوز وزیر نشده در روز 13 اردیبهشت 1402 خبر از «اصلاح برنامه درسی در آموزش و پرورش» داد. او در این میان قول داده بود که از حواشی پرهیز کند و به متن بپردازد. او تاکید می‌کرد که به شکل عجیبی به دنبال دور کردن آموزش و پرورش از حاشیه است. همه وعده‌ها در حالی صورت گرفت که مسیر برای صحرایی روز 31 اردیبهشت در مسیر تازه‌ای رقم خورد و او به عنوان وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش به مجلس معرفی شد. آقای وزیر خیلی متفاوت هر چند در جلسه رأی اعتماد صحرایی در مجلس به او انواع و اقسام انتقادات وارد شد، اما در نهایت رئیس اسبق دانشگاه فرهنگیان، وزیر آموزش و پرورش شد. علی خضریان نماینده تهران در جلسه رأی اعتماد او گفته بود: «شما مدیریت یک آموزشگاه زبان انگلیسی را دارید که دقیقا با کانون زبان ایران که شما قرار است در وزارت آموزش و پرورش مدیریت آن را برعهده بگیرد، دارای تعارض منافع و رقابت جدی است، شما منافع شخصی خود را دنبال می‌کنید و یا مسئولیت آموزش و پرورش را برعهده دارید. روی اعتماد چه کسانی برای وزارت آموزش و پرورش حساب کردید؟» از این نگاه می‌شد فهمید که مرد زبان‌شناس داستان ما یک آموزشگاه زبان هم دارد. حتی به او گفته شده بود که از بدنه آموزش و پرورش نیست. او در دوران وزارت هم کم جملات عجیب و غریب به زبان نیاورد. مثلا 7 مرداد گفت: «اعتقاد بنده بر این است که نمره دانش‌آموزان در امتحانات نهایی افت نکرده بلکه واقعی شده است.» صحرایی جای دیگری هم اشاره کرده بود: «مافیای کنکور پشت ماجرای اعتراض به تأثیر معدل هستند. مبنای سؤالات امتحان نهایی کتاب درسی است. الان سر میز بچه‌ها به‌جای کتاب درسی، کتاب تست کنکور است که نباید این‌طور باشد. دانش ۶ سطح دارد و تست نمی‌‌تواند بیش از ۳ سطح را بسنجد. حتی یک مورد لورفتن سؤالات را نداشتیم اما شایعه لورفتن سؤالات امتحانات نهایی را کسانی به‌طور گسترده پخش کردند که اجرای مصوبه جدید کنکور منافعشان را به خطر می‌اندازد.» اما آنچه در این میان به شدت مورد توجه قرار گرفت گزارشی درباره کمبود معلم در کلاس‌های درس بود که صحرایی تلاش کرد اساسا ماجرا را تکذیب کند: «بر اساس گزارش مدیران کل آموزش و پرورش، ما کلاس بدون معلم در هیچ جایی از کشور نداریم.

 البته او 11 آبان حرف‌های تازه‌ای به زبان آورد و گفت: «کمبود معلم امروز ناشی از آن است که بیش از یک دهه خلاف جهت سند تحول بنیادین حرکت شده است؛ البته طی شش ماه گذشته بیش از 68 هزار معلم جدید جذب کرده‌ایم اما این کمبود معلم ریشه تاریخی دارد.» او البته به اینجا هم بسنده نکرد و در کلام دیگری با اشاره به تغییر شرایط رتبه‌بندی معلمان گفت: «در رتبه‌بندی باید شخصیت معلمی و اقدامات معلمانه را کشف کنیم. معلمی به روش و منش است و این موضوع را در رتبه بندی بعدی که بسیار متفاوت خواهد بود، لحاظ خواهیم کرد.» البته او در همین‌جا تاکید کرد: «باید چهارشنبه‌های امام رضایی (ع) را در مدارس زنده کنیم و جاری شدن قرائت صلوات خاصه قبل از ورود به کلاس درس، بسیار ارزشمند است.» او 23 آذر هم خبر داد که 3 هزار طلبه جذب آموزش و پرورش شده‌اند. صحرایی این حرف‌ها را در حضور آیت‌الله نوری همدانی گفت و تاکید کرد: «در آزمون های استخدامی شرایط کاملا عادلانه برای رقابت تمام آحاد جامعه ایجاد می‌شود. بعد از اعلام نتایج متوجه شدیم ۳۰۰۰ نفر از طلاب و جمعی از نیروهای جهادی، فعالان فرهنگی و قرآنی جذب آموزش‌وپرورش شدند که این امر می‌تواند در راستای تقویت بنیه اعتقادی دانش‌آموزان موثر باشد.» وی در بخش دیگر سخنان خود با بیان اینکه درخت نظام تعلیم و تربیت به آفت سیاست زدگی مفرط دچار شده است، به سخنان اخیر خود درباره ایجاد تغییر در کتب درسی متناسب با جنسیت دانش‌آموزان اشاره کرد و یادآور شد: هرکاری می‌کنیم کسانی هستند که تفسیری برای خود بسازند. من راهکاری که در سند تحول است را بیان کردم که برنامه درسی و نظامات ما متناسب دختران و پسران باید بهینه شود اما تیتر زدند «تفکیک جنستی در آموزش و پرورش» و یک صفحه از روزنامه که برای بیت‌المال است را حرام کردند. تفکیک جنسیت در کتاب‌های درسی رضامراد صحرایی در آیین اختتامیه جشنواره ملی بهیندخت، حرف‌هایی زد که به شدت خواندنی بود: «سند تحول بنیادین می‌گوید باید کتب درسی را متناسب با جنسیت دختران و پسران متفاوت کنیم و باید فرهنگ حیا را در سراسر جامعه نهادینه کنیم.» این حرف‌های رضامراد صحرایی احتمالا بهترین پایانی است که می‌شد برای استاد زبانشناسی دانشگاه‌های کشور بیان کرد. او به دنبال بهینه کردن آموزش بود و راه این بهینه کردن را در تفکیک تولید محتوا می‌دید. مسیری که بیشتر شبیه خوشایند بالادستی‌ها به نظر می‌رسید تا یک ایده علمی. هر چند که علم چندان هم مهم نیست.

از دربی تا تجمیع رشته‌های تحصیلی

اما این وزیر خیلی متفاوت و زبان‌شناس جایی تفاوت را نشان داد که درباره مسابقه دربی اظهارنظر کرد. او در حیاط دولت در پاسخ به سوال خبرنگاری که از او پرسیده بود «دربی را پیش‌بینی نمی‌کنید؟» پاسخی داد که تنها می‌توان نمونه‌اش را با تشریح‌های زبان‌شناسانه توضیح داد: «من درباره اون هم هنوز تصمیمی نگرفته‌ام؟». البته او بعدا توضیحی درباره این ماجرا داد که ابعاد ماجرا را ساده‌تر نمی‌کرد: «ذهن من درگیر حرفی بود و آن لغزش زبانی رخ داد. ما در دوره نوجوانی و جوانی خود طرفدار تیم‌هایی نیز بوده‌ایم اما وقتی که وزیر می‌شوید باید به کارهای مهم‌تر بپردازید.»

در زمان وزارت آقای صحرایی اتفاق عجیب هم کم نیفتاده است. به عنوان مثال معاون او محمدمهدی کاظمی با بیان اینکه بازطراحی شاخه‌ها و رشته‌های تحصیلی متوسطه دوم از سال گذشته در دستور کار وزارت آموزش و پرورش است، اظهار کرد: «این بازطراحی کار مشترکی بین سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی و معاونت آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش است.» آقای کاظمی حتی «از برگزاری جلسات کارشناسی متعدد در این راستا خبر داده» و گفته بود: «یکی از بحث‌ها ادغام رشته‌ها در شاخه نظری و کاهش رشته‌های فعلی است.»

ما با وزیری روبه‌رو هستیم که سرشار از وعده است و کم از اجرا. تاکنون هر چه گفته یا به نتیجه نرسیده یا ترجیح داده مسائل پیرامونش را با واژه‌ها به ساحت زبان‌شناسی برساند. رضامراد صحرایی که روزگاری می‌گفت هیچ مدرسه‌ای نباید به خاطر آلودگی هوا تعطیل شود یا مدارس متنوع در ساختار آموزش و پرورش نباید جایی داشته باشد، نه تنها به هیچ یک از وعده‌هایش عمل نکرد که حالا مدراس تعطیل می‌شود، غیرانتفاعی‌ها برقرار است و او تنها کاری که می‌تواند بکند، همین بحث درباره تفکیک جنسیت در محتوای درسی است. یک وزیر زبان‌شناس که حرف‌هایی دارد برای تمام فصول.