کدامیک با دیگری ائتلاف میکند؟
نامزد هفتم
شنبه دوم تیرماه 1403 سومین مناظره طولانی کاندیداهای ریاستجمهوری به پایان رسید؛ اما آنطور که تصور میشد، مناظرهها تاکنون نتوانسته در جامعه تحرک چشمگیری برای افزایش مشارکت ایجاد کند. نه وعدههای نجومی زاکانی توانسته از رأیدهندگان «دلربایی» کند و نه ژستهای قالیباف که تلاش میکند از خود چهرهای کارآمد و دارای سابقه مدیریت ارائه دهد، مردم را جذب کرده است.
شنبه دوم تیرماه 1403 سومین مناظره طولانی کاندیداهای ریاستجمهوری به پایان رسید؛ اما آنطور که تصور میشد، مناظرهها تاکنون نتوانسته در جامعه تحرک چشمگیری برای افزایش مشارکت ایجاد کند. نه وعدههای نجومی زاکانی توانسته از رأیدهندگان «دلربایی» کند و نه ژستهای قالیباف که تلاش میکند از خود چهرهای کارآمد و دارای سابقه مدیریت ارائه دهد، مردم را جذب کرده است. هیچکدام از نامزدها تا اینجای کار نتوانستهاند وزنه اساسی و درخور توجهی از رأیدهندگان را به سمت خود بچرخانند. این وضعیت ممکن است در مناظره سیاسی بهطور محسوسی تغییر کند، ولی تا اینجای کار وضعیت برای هر دو جریان اصلی انتخابات با گرههایی اساسی روبهرو است. در اینجا کاندیداهای انتخابات ذیل سه دسته کلی تقسیم میشوند و در نهایت پیچیدگیهای رقابتهای اصلی را تشریح خواهیم کرد. در این مرحله از انتخابات، ما با چهار کاندیدای اصلی روبهرو هستیم؛ در یک طرف «قالیباف» و «جلیلی» قرار دارند و در طرف دیگر «پزشکیان» و «عدم مشارکت». رقابت اصلی انتخابات میان این چهارضلعی روز به روز داغتر میشود. کدامیک به نفع دیگری کنار میرود؟ آیا پزشکیان پیش از آنکه رقابت را به قالیباف یا جلیلی ببازد، به نامزد جبهه خود یعنی «عدم مشارکت» واگذار میکند یا میتواند به ائتلاف با عدم مشارکت دست پیدا کند؟ در سمت دیگر ماجرا با چه شرایطی روبهرو خواهیم بود؟ آیا جریانهای اصلی سیاست در اصولگرایان میتوانند جلیلی را بهعنوان نماینده پاجوشها کنار بزنند و قالیباف را بهعنوان نامزد جریان چنارها پشت میز ریاست بنشانند؟
3 جریان اصلی
بر حسب ظاهر، در این انتخابات شش کاندیدا را در صحنه میبینیم؛ اما کاندیدای دیگری هم در این انتخابات حضوری پررنگ دارد که نامش «عدم مشارکت» است. این نامزد رأی خود را نه از درون صندوق، بلکه در بیرون آن دریافت میکند؛ همچنان که در سه رقابت گذشته (سالهای 98، 1400 و در نهایت 1402) توانست روز به روز به سبد رأی خود بیفزاید و مشارکت را به زیر 50 درصد سوق دهد. به عبارت روشنتر، ما در این انتخابات با هفت نامزد واقعی روبهرو هستیم که در یک تقسیمبندی کلی به سه دسته تقسیم میشوند که عبارتاند از نامزدهای بیرأی، نامزدهای جریان تداوم وضع موجود و نامزدهای جریان تغییرخواه.
اول، نامزدهای بیرأی
در میان هفت نامزد موجود، سه نامزد از رأی درخور توجهی نه در میان توده جامعه و نه در میان جریانهای سیاسی با حامیان جدی بهرهمند نیستند. این افراد عبارتاند از مصطفی پورمحمدی، قاضیزاده هاشمی و علیرضا زاکانی. هرکدام از این افراد در بهترین حالت باید رأی خود را به سبد یک کاندیدای نزدیک واریز کرده و از انتخابات خارج شوند. باقیماندن دو نفر از آنها، باعث کاهش سبد رأی کلی، دو دورهای شدن انتخابات و کاستن از سبد رأی کاندیدای نزدیک به یکی از دو جریان اصلی رقابت خواهد شد. از میان این سه نفر، وضعیت برای پورمحمدی بهتر از سایر رقباست. او در صورتی که در انتخابات بماند، از سبد رأی اصولگرایان کم میکند و با کاستهشدن از سبد رأی آنها، امکان دو مرحلهای شدن انتخابات را افزایش میدهد. در صورت خروج از انتخابات نیز با توجه به فاصلهگذاری خود با کاندیداهای «تداوم وضع موجود»، سبد رأی او به پزشکیان منتقل خواهد شد. زاکانی و قاضیزاده هاشمی هر دو به جریان تداوم وضع موجود تعلق دارند؛ بااینحال، با توجه به نداشتن سبد رأی درخور توجهی، ناگزیر هستند کنار بروند. آنها تنها در صورتی باقی میمانند که اساسا استراتژی طرف مقابل این باشد که انتخابات را دومرحلهای کند. اگر مجموعه جریان اصولگرایی تصمیم بگیرد امکان ایجاد اجماع در مرحله اول وجود ندارد، ممکن است به این سمت حرکت کند که همه کاندیداها در انتخابات باقی بمانند تا پزشکیان نتواند در مرحله اول پیروز شود و در نهایت بتوانند در مرحله دوم، اجماع ناخواستهای را ایجاد کنند که به پیروزی منتهی شود.
دوم، نامزدهای جریان «تداوم وضع موجود»
اگرچه زاکانی و قاضیزاده هاشمی هم خودشان را ادامهدهنده وضع موجود تعریف میکنند، ولی مهمترین نامزدهای این جریان، جلیلی و قالیباف هستند. آنها به جریانی تعلق دارند که از سال 76 به این طرف، خود را در مقابل جریان اصلاحات تعریف میکرد. گفتمانی اصلاحی که دال مرکزی آن، دموکراسیخواه در ایران و تنشزدایی در خارج از مرزهاست و دولتهای احمدینژاد و رئیسی دقیقا در نقطه مقابل این تفکر ظاهر شدند.حالا آنها آمدهاند که راه رئیسی را در این مسیر ادامه دهند و تداوم وضع موجود سه سال گذشته را رقم بزنند.
سوم، نامزدهای تغییرخواه
در این بخش هم دو نامزد وجود دارد؛ «مسعود پزشکیان» و «عدم مشارکت». این نامزدها هرکدام در جریان تغییرخواه دارای رأی هستند. بخشی از جریان تغییرخواه رأی نمیدهد و در واقع رأی او به سبد «عدم مشارکت» ریخته میشود. بخش دیگری از جریان تغییرخواه نیز به میدان آمده تا به مسعود پزشکیان رأی دهد. حالا رقابت چهاروجهی ایجادشده شامل یک رقابت درونی و یک رقابت بیرونی است.
رقابت پزشکیان و عدم مشارکت
بهطور طبیعی در بهترین حالت هم رقابتهای انتخابات ایران بیش از 80 درصد مشارکت را به خود ندیده است. به این ترتیب، باید 20 درصد از آرا را از سبد عدم مشارکت نیز خارج کرد. در دور گذشته ریاستجمهوری با سهمیلیونو 700 هزار رأی باطله روبهرو بودیم که 13 درصد از آرای به صندوق ریختهشده را شامل میشد (تقریبا شش درصد کل آرا). آخرین انتخابات ریاستجمهوری با حضور ابراهیم رئیسی، تنها توانسته بود 49 درصد از رأیدهندگان را پای صندوقهای رأی بکشاند. اگر مشارکت امروز در حد 50 درصد ارزیابی شود، تا اینجای کار میتوان گفت پزشکیان از سبد رأیی که بار قبل آرای باطله داده یا به رئیسی رأی داده بودند، برداشت کرده است. گفتمان او اما تا امروز نتوانسته بر عدم مشارکت که رقیب اصلی او است، غلبه کند. اما در دو حالت احتمال بالارفتن آرای او وجود دارد؛ اول اینکه او بتواند در دو مناظره آخری که به مسائل فرهنگی و سیاسی پرداخته میشود، درخشش لازم را داشته باشد. این درخشش میتواند برای او از سبد رأی «عدم مشارکت» رأی جمع کند. حالت دوم که بسیار هم مهم است، «رأی پنهان» است. رأی کسانی که در نظرسنجیها هم اعلام کردهاند تمایلی ندارند به سؤالات پاسخ دهند. کسانی که ظاهرا تصمیم گرفتهاند رأی خود را پنهان کنند. این رأی احتمالا در کنار آرای مرددهای انتخابات تعیینکنندهترین عنصر این انتخابات خواهد بود. آرای کسانی که ظاهرا میخواهند بدون آنکه مورد قضاوت اطرافیان و جامعه قرار بگیرند، به نفع کاندیدای مدنظرشان پای صندوق رأی بروند. به نظر میرسد این آرا بیشتر میان پزشکیان و قالیباف تقسیم خواهد شد. موضوعی که باید بعدا و مفصلتر به آن پرداخت.
رقابت جلیلی و قالیباف
رقابت دیگری که میان جریان تداوم وضع موجود کلید خورده، رقابت میان جلیلی و قالیباف است. آرای هر دو نفر آنها از همان ابتدای کمپین انتخاباتی، در سقف رأی خود ایستاده و رشد چندانی ندارد. نه مناظرهها به آرای آنها اضافه میکند و نه حملات رقیب از آرای آنها کم خواهد کرد. بنابراین رقابت میان آنها از سطح رأیدهندگان به سطحی بالاتر یعنی در میان تصمیمگیران اصولگرایی منتقل شده است. در آنجا رقابت بسیار فشرده است؛ یک طرف معتقد است قالیباف رأی بیشتری دارد و طرف دیگر نظرسنجیهایی را نشان میدهد که امروز رأی جلیلی را بالاتر نشان میدهد. با توجه به اختلافی که در این زمینه وجود دارد و از سوی دیگر با توجه به اینکه در نهایت فاصله رأی دو نفر با یکدیگر چندان زیاد نیست، تصمیمگیری بر اساس نظرسنجیها ممکن است منتفی شود؛ مگر آنکه در هفته پیشرو، قالیباف یا جلیلی بتوانند فاصله معناداری را با یکدیگر در نظرسنجیها نشان دهند. در آن صورت، ممکن است طرفی که رأی پایینتری دارد، راضی به کنارهگیری به نفع دیگری شود. این وضعیت امروز بههیچوجه دیده نمیشود. حالت دیگری که از روز گذشته تیم قالیباف آن را دنبال میکند، بالاتر نشاندادن وضعیت مسعود پزشکیان است. نظرسنجی که وطن امروز منتشر کرد و تیم قالیباف هم آن را بازنشر داد، با این هدف منتشر شد که نشان دهد در صورت عدم اجماع جریان اصولگرایی (بخوانید کناررفتن جلیلی به نفع قالیباف) اصلاحطلبان پیروز انتخابات خواهند بود. روشی که پیشتر نیز از آن بارها استفاده کرده بودند تا در درون جریان اصولگرا اجماع ایجاد کنند. حالت دوم ایجاد اجماع درون جریانهای سیاسی است. ممکن است جریانهای سیاسی پشت یکی از این دو کاندیدا را خالی کنند و در روزهای آخر از دیگری حمایت کنند. با توجه به سکوت برخی از این افراد، به نظر میرسد این تصمیمگیری هم میتواند بر سرنوشت انتخابات تأثیرگذار باشد. در نهایت این چهارضلعی انتخابات که میان «پزشکیان و عدم مشارکت» از یک طرف و «قالیباف و جلیلی» در سمت دیگر ایجاد شده، ممکن است به رقابت سهضلعی تغییر شکل پیدا کند. سهضلعیای که محتملترین آن پزشکیان، قالیباف و عدم مشارکت است. تا اینجا اما میتوان تا حد زیادی پیشبینی کرد هیچکدام از کاندیداها توان جمعکردن 15 میلیون رأی را در دور اول نخواهند داشت.