|

عبده‌ تبریزی: اگر مسیر دهه ۸۰ ادامه می‌یافت، امروز شبیه ترکیه و عربستان بودیم

یک اقتصاددان گفت: نرخ تورم را نمی‌شود یک‌دفعه پایین آورد؛ مگر این‌که اقتصاد به منابع عظیمی برسد و درآمدهای ارزی عمده‌ای نصیب کشور شود.ضربه دولت نهم خیلی کاری بود و ما از آن زمان دیگر نتوانستیم مسیر نزولی را برگردانیم.» به باور او، «به هر یک از مولفه‌های اقتصادی که نگاه می‌کنیم، از زمان دولت نهم دیگر به سمت مثبت حرکت نکرده است.

عبده‌ تبریزی: اگر مسیر دهه ۸۰ ادامه می‌یافت، امروز شبیه ترکیه و عربستان بودیم

حسین عبده‌تبریزی معتقد است: نرخ تورم را نمی‌شود یک‌دفعه پایین آورد؛ مگر این‌که اقتصاد به منابع عظیمی برسد و درآمدهای ارزی عمده‌ای نصیب کشور شود.

موتور تولید تورم همچنان در اقتصاد ایران روشن است و خیال خاموش شدن ندارد و این در حالی است که در مقابل، با توقف در روند توسعه روبه‌رو هستیم و اقتصادی غیرقابل پیش‌بینی‌پذیر داریم. این‌ها شاید تصویری نگران‌کننده از اقتصاد ایران باشد، اما به باور حسین عبده‌تبریزی، بخشی از این مشکلات از زمان دولت احمدی‌نژاد آغاز شده و هنوز نتوانستیم مسیر را تغییر دهیم.

این اقتصاددان برجسته درباره این‌که از چه زمانی روند توسعه در ایران متوقف شده است، می‌گوید: «ضربه دولت نهم خیلی کاری بود و ما از آن زمان دیگر نتوانستیم مسیر نزولی را برگردانیم.» به باور او، «به هر یک از مولفه‌های اقتصادی که نگاه می‌کنیم، از زمان دولت نهم دیگر به سمت مثبت حرکت نکرده است.»

عبده‌تبریزی متذکر می‌شود: «الان هم که دولت چهاردهم با وحدت کامل با رهبری حرکت می‌کند و ظاهرا نوعی وحدت فرماندهی در اقتصاد برقرار شده است، باز هم کار خیلی دشوار جلو می‌رود.»

او یادآور می‌شود: از سال ۱۳۸۶ تا به امروز مولفه‌های اقتصادی چون درآمد خانوار، درآمد سرانه و بودجه خانوار بدتر و بدتر شده و در عین حال، ناعدالتی هم بیشتر شده است. این هم مشکل دیگری است که ضریب جینی به سمت درستی حرکت نکرده است.

این اقتصاددان هشدار می‌دهد: دولت چهاردهم اگر نتواند موتور حرکت اقتصاد راه راه بیاندازد، نتایج قابل قبولی در هیچ زمینه‌ای نمی‌گیرد و وضع کشور بدتر می‌شود.

آنچه در ادامه می‌خوانید، بخش اول با حسین عبده‌تبریزی، اقتصاددان است.

 

* شما مشاور اقتصادی آقای پزشکیان در زمان انتخابات بودید. به نظر شما تیم اقتصادی‌ای که انتخاب شده، تا چه حد پیش‌فرض‌هایی را که شما در دوران انتخابات داشتید، می‌تواند محقق کند و در این دوره ۶ ماه عملکرد تیم اقتصادی دولت را چطور ارزیابی می‌کنید؟

همان‌طور که می‌دانید، من در طول عمرم با دولت‌ها رابطه‌ی رسمی و قراردادی نداشتم و به طور معمول به عنوان یک فرد از بخش خصوصی در جلسات دعوت می‌شوم. در جریان انتخابات چهاردهم هم دعوت شدم و جلساتی را رفتم. الان هم رابطه‌ی رسمی استخدامی با دولت ندارم، و اگر به جلسه‌ای دعوت شوم، با کمال میل و افتخار شرکت می‌کنم.

در مورد انتخاب وزرا، به طور کلی نسبت به دهه‌ی ۸۰ افراد کمتری برای انتخاب در دسترس هستند؛ به چند دلیل. اول، به‌خاطر تعدد مقامات نظارتی، خیلی‌ها دیگر حاضر نیستند در کار دولتی دائما در معرض و پاسخ‌گوی انواع سازمان‌های نظارتی باشند. از این جهت، گروهی که سالم هستند، قابل‌ اعتماد هستند و میل باطنی آنان این است که می‌خواهند کار کنند، دیگر قبول مسئولیت نمی‌کنند. ترجیح می‌دهند در بخش خصوصی کار ‌کنند، و به دولت نیایند.

دومین دلیل، دستمزدهای پایین مشاغل دولتی در مقایسه با بخش خصوصی است. با این حقوق‌ها زندگیشان تأمین نمی‌شود. در دهه‌ی ۸۰ اصلاً این‌گونه نبود. یعنی دستمزد مقام دولتی که رقم ریالی‌ آن هم به مراتب پایین‌تر از ارقام جاری بود، زندگی او را تأمین می‌کرد و مدیر دولتی متعلق به طبقه‌ی متوسط بود. سومین دلیل هم مهاجرت‌های گسترده است: همان جوان‌هایی که مهارت‌های مختلف دارند و شایسته است در کشور بمانند و شرکت‌ها و سازمان‌های ایران را اداره کنند و دولت را پیش ببرند، مهاجرت می‌کنند.

این سه عامل باعث شده که برای انتخاب همکاران، آقای پزشکیان ترکیب مناسبی از مهارت‌ها را در دولت در اختیار نداشته باشند. البته خود آقای دکتر پزشکیان هم هیچ دخالتی در انتخاب وزرا نکردند و کار را به دیگران واگذار کردند، و فقط در مرحله‌ی نهایی در تصمیمات انتخاب افراد نظر دادند؛ شاید به دلیل این‌که می‌خواستند از نظر متخصصان استفاده کنند، بیشتر به پیشنهاد دیگران اتکا کردند. کمیته‌هایی هم البته تشکیل شد، و بالاخره این شد ترکیب دولت انتخاب. اما به طور کلی در مقایسه با دهه‌ی ۷۰ و ۸۰، مدیران به طور متوسط در سطح ضعیف‌تری هستند. این در شرایطی است که مشکلات نسبت به دهه‌ی ۸۰ و نسبت به حتی زمان جنگ بسیار بیشتر است. برای مثال، ما در زمان جنگ، مشکل صندوق بازنشستگی که نداشتیم و حتی مازاد ورودی به صندوق‌های بازنشستگی را داشتیم؛ ناترازی آب و یا مسایلی از این قبیل نداشتیم. الان مشکلات خیلی بیشتر است. همه‌ی این دلایل باعث شده که دولت‌ کمتر در حل مشکلات موفق شود.

* افزایش نهادهای نظارتی نکته قابل تاملی در سخنان شما بود. این نهادهای نظارتی نسبت به دهه‌ی ۸۰ چقدر رشد داشته است؟

ما در ادارات به طور معمول یک پنجره‌ی واحد داریم و می‌گوییم که ارباب رجوع مجبور نباشد به ۱۰۰ جا رجوع کنند. اما الان در حوزه‌ی نظارت، پنجره‌ی واحدی وجود ندارد. یعنی در وزارتخانه‌ها، شرکت‌ها و سازمان‌های دولتی، در سطوح مختلف، هر نهاد نظارتی می‌تواند به مدیر مراجعه و سؤال و جواب کند و خودش پرونده تشکیل دهد. برای مثال، اگر یک مشکلی در بانکی می‌بیند، به جای این‌که اول از بازرسی بانک مرکزی بخواهد که نظر کارشناسی بدهد، از همان ابتدا شروع می‌کند و پرونده‌ای تشکیل می‌دهد. این باعث می‌شود که مدیران، برای اجرای کار آرامش نداشته باشند، خود را در مقام تصمیمگیری نیابند، و از ترس دائماً مقام ناظر را در مقام تصمیمگیری قرار دهند و اشتیاق برای گرفتن کار در دولت کمتر شود.

* در خود دهه‌ی ۸۰ این بحث مطرح بود که چرا مدیران تکراری هستند و مگر قحط الرجال است.

بله در آغاز دهه‌ی ۸۰ در زمان دولت آقای خاتمی این بحث مطرح بود که چرا از مدیران آقای هاشمی استفاده می‌شود. بعد که کار به آقای احمدی‌نژاد رسید، وی کار بسیار عجیب و غریبی کرد، و آن این که مثل اول انقلاب یک‌باره همه‌ی مدیران را از دستگاه‌ها بیرون کردند؛ ایشان سعی کردند هر چه مدیر قدیمی هست، رد کند. آقای احمدی‌نژاد، ۹۰ درصد مدیران قبلی نظام را نفی کردند و افراد جدیدی را گذاشتد. یعنی ما در ایران دوبار تا آن زمان به‌اصطلاح تکنوکرات‌های خود را پاک‌سازی کردیم.

* اتفاقا آثار تنگ‌شدن دایره‌ی خودی‌ها را از سال ۸۴ به بعد تا امروز، یعنی در بازه‌ی زمانی دو دهه، در اقتصاد ایران می‌بینیم.

به هرحال، همواره آنچه تعهد نامیده می‌شود، نسبت به مهارت‌ها و دانش، مزیت و برتری داده شده است. مشکل این است که عده‌ی زیادی از کسانی که تعهدمند بودند و مدعی تعهد، ظاهر تعهد را حفظ می‌کردند و در عمل معلوم شد که آن چنان هم به اصول حاکمیتی متعهد نیستند؛ مثل سلامت مالی یا اصل حاکمیت شفاف یا رعایت عدالت. بنابراین، از مهارت‌ها و دانش‌ها به بهانه‌ی تعهد گذشتیم، ولی بخش قابل‌ملاحظه‌ای از این تعهدات هم واقعیت نداشت.

* اگر مسیری را که در دهه‌ی ۸۰ حرکت می‌کردیم، ادامه می‌دادیم، امروز شبیه چه کشوری بودیم؟

در سال‌های ۸۴ و ۸۵ از نظر درآمد ملی از ترکیه و عربستان عقب‌تر نبودیم. اگر ما با همان نرخ‌های رشد ۵ درصد و ۶ درصد دولت هشتم حرکت می‌کردیم، الان قطعاً در حد ترکیه بودیم؛ البته عربستان حرکت‌های دیگری در این اواخر کرده است. درآمد سرانه‌ی این کشورها الان بسیار افزایش یافته است و عربستان و ترکیه توانسته‌اند وضعیت‌شان را بهتر کنند. فکر می‌کنم درآمد سرانه‌ی ما نسبت به سال ۸۶ در بهترین شهرهای کشور حداقل ۳۰ تا ۴۰ درصد تضعیف شده است.

* به‌هرحال ما در شرایطی هستیم که چشم‌انداز آینده روشن نیست و در عین حال، روند توسعه هم متوقف شده است، ولی مقرر است برنامه‌ی هفتم توسعه اجرایی شود. یکی از خاصیت‌های عجیبی که اقتصاد ایران دارد، آن است که انبوهی سند و برنامه‌ی توسعه دارد، ولی فرآیند توسعه مدت‌های متمادی است که در ایران متوقف شده است. در این شرایط، وقتی نمی‌توانیم چشم‌انداز حتی کوتاه‌مدت را ترسیم کنیم، آیا اجرایی‌شدن برنامه‌ی هفتم امکان‌پذیر است؟

ببینید، اگر خیلی خوشبینانه بخواهیم برخورد کنیم، حداکثر این را می‌توان گفت که دسترسی به رشد اقتصادی ۸ درصد (که از ابتدای انقلاب در برنامه‌های مختلف بوده)، امروز بسیار دورتر است به ما در مقایسه با دهه‌ی ۸۰. عده‌ای از اقتصاددانان اعتقاد دارند که باید واقعی با ارقام برخورد کرد و رقم‌های واقعی‌تری در برنامه‌های توسعه گذاشت؛ کمااین‌که مقامات رسمی هم گزارش داده‌اند که برنامه‌های قبلی هم بیش از ۲۰ درصد اجرایی نشده است. در عین حال، در مورد تعیین اهداف، عده‌ی دیگری می‌گویند ما ظرفیت رسیدن به رشد اقتصادی ۸ درصد را داریم و باید این رقم را در برنامه بگذاریم و سعی کنیم در پایان برنامه به آن برسیم. در مقابل گفته می‌شود که این نگاه، آرمانی است؛ برای این‌که به نرخ رشد ۸ درصد برسیم، به نرخ پس‌انداز خیلی بالا نیاز داریم که در شرایط معیشتی امروز اصلا قابل‌دسترس نیست. یعنی امکان ندارد بتوانیم به این نرخ بالای پس‌انداز در داخل کشور برسیم. متناسب با آن هم اجرایی‌شدن بعضی از اجزای برنامه مشکل است. برای مثال، در رابطه با احکامی که در برنامه در رابطه با فروش دارایی‌های دولت، بانک‌ها و تأمین‌اجتماعی گذاشته شده، و همه‌ی اقتصاددانان قبول دارند که اقدام خوبی است، اما در عین حال تصریح می‌کنند که در شرایط فعلی (که سرمایه‌گذار خارجی در داخل کشور نداریم و امکانات بازار سرمایه و سرمایه‌های موجود در کشور نیز محدود است، دستیابی به اهداف برنامه بسیار سخت است. در کل با قطعیت می‌شود گفت که با دست فرمان فعلی، به اهداف برنامه نخواهیم رسید.

به نظر من در وضعیت جاری، اجزای زیادی از برنامه دست‌نیافتنی است. می‌توانیم امیدوار باشیم در عین حال که به تمام اهداف برنامه نخواهیم رسید، حداقل حرکت بیشتری به سمت اجرای آن داشته باشیم.

* به نظر شما از چه زمانی روند توسعه در ایران متوقف شده است؟

فکر می‌کنم ضربه‌ی دولت نهم خیلی کاری بود و ما از آن زمان دیگر نتوانستیم مسیر نزولی را برگردانیم. به هر یک از مؤلفه‌های اقتصادی که نگاه می‌کنیم، از زمان دولت نهم دیگر آن عامل به سمت مثبت حرکت نکرده است. فکر می‌کنم آثار فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این دولت خیلی سنگین بود و برخوردهایی که صورت گرفت و بحران‌هایی که از آن سال در کشور شکل گرفت، باعث شد الان هم که دولت چهاردهم با وحدت کامل با رهبری حرکت می‌کند و ظاهراً نوعی وحدت فرماندهی در اقتصاد برقرار شده است، بازهم کار خیلی دشوار جلو می‌رود.

* جهان توانسته مسئله‌ی تورم را حل کند، اما موتور تولید تورم در ایران در این سال‌ها هیچ‌وقت متوقف نشده است. مشکل اصلی کجاست و چه باید کرد؟

البته اوضاع در ۴ یا ۵ سال اخیر بدتر شده، زیرا درآمد نفتی هم کاهش پیدا کرده است. در سال‌هایی ما به سمت تک‌نرخی شدن تورم حرکت کردیم؛ یک ‌بار در زمان مدیریت مرحوم دکتر نوربخش و یک بار در دوره‌ی مدیریت آقای دکتر مظاهری بر بانک مرکزی اتفاق افتاد. متوسط تورم تا قبل از ۴ یا ۵ سال اخیر روی نرخ ۲۳ درصد می‌چرخید، ولی در ۴ سال اخیر، این نرخ حول‌وحوش ۴۰ درصد رسیده است. البته نرخ تورم را نمی‌شود یک دفعه پایین آورد؛ مگر این‌که اقتصاد به منابع عظیمی برسد و مثلاً درآمدهای ارزی عمده‌ای نصیب کشور شود.

چرا نمی‌شود تورم را یک‌باره کاهش داد؟ چون آن‌گاه مجبور می‌شویم اقتصاد را تعطیل کنیم. اگر آقای فرزین به بانک‌ها بگوید دیگر هیچ وامی ندهید، البته تورم آرام می‌گیرد، اما باید بپذیرد که اقتصاد دائما کوچک‌تر ‌شود. از آن طرف، بعد از مدتی بخش عرضه آسیب می‌بیند و تورم طرف عرضه را خواهیم داشت. ممکن است در کوتاه‌مدت بشود اقتصاد را بست، و بهبود نسبی در نرخ تورم ایجاد کرد، اما در بلندمدت اقتصاد سخت آسیب می‌بیند.

تورم باید به‌آرامی پایین آورده شود. برای مثال، تورم در ترکیه از ۷۰ درصد تا ۴۸ درصد پایین آمده است. در اقتصاد ایران هم اگر در طول سه چهار سال منابع داشته باشیم، می‌توانیم نرخ تورم را پایین بیاوریم. عامل اصلی بالا رفتن تورم در کشور، ناترازی بودجه است. بنابراین باید کسری‌های بودجه‌ و فرابودجه کاهش یابد.

چرا نمی‌توان تورم را به یک‌باره کاهش داد؟ / عبده‌ تبریزی: اگر مسیر دهه ۸۰ ادامه می‌یافت، امروز شبیه ترکیه و عربستان بودیم

* با توجه به این‌که چند ماه از عمر دولت چهاردهم گذشته، ارزیابی شما از تیم اقتصادی دولت چیست؟ به نظر شما جهت‌گیری دولت تیم اقتصادی دولت درست بوده یا این‌که باید تغییر فرمان دهد؟

ببینید، وظیفه‌ای که در مقابل تیم اقتصادی دولت چهاردهم است، بسیار سنگین است. ما تاکنون همه‌ی مشکلات، چاله‌ها و سوءمدیریت‌ها را با نفت پر می‌کردیم. یعنی اگر می‌خواستیم پول برق را از مردم نگیریم، با نفت حل می‌کردیم. اگر می‌خواستیم شهرها را بسازیم و پول اداره‌ی شهرها را از مردم نگیریم، این کار را با پول نفت می‌کردیم. الان این پول نفت نیست و پیش‌بینی می‌شود که حداقل در چند ماه آینده و با حضور ترامپ، حداقل در کوتاه‌مدت فشار می‌آورند که کمتر نفت بفروشیم و منابع ارزی نداشته باشیم. دولت برای این‌که کالاهای اساسی را ارزان به مردم بدهد، حدود ۱۵ تا ۱۸ میلیارد دلار منابع لازم دارد. برای دولت تهیه‌ی یک چنین مبلغی ممکن است در ماه‌های آینده مشکل باشد و مجبور شود از صادرکنندگان با قیمت گران‌تر ارز را بخرد و گندم و سایر مواد غذایی را وارد کند. منابع ارزی دولت دارد محدود می‌شود.

کاهش هزینه‌های نیروی انسانی که عمده‌ی هزینه‌های دولت است در ساختار اقتصاد سیاسی فعلی ما به‌سادگی ممکن نیست. به هر وزارتخانه‌ای بروید، همه از دستمزدهای دریافتی فعلی خود می‌نالند، و این در حالی است که نیروی انسانی مازاد هم دارند. اگر می‌شد نیروی انسانی مازاد دستگاه‌ها و شرکت‌های دولتی را کم کرد، این امکان پدید می‌آمد که مثلاً حقوق دو برابر پرداخت شود. امروزه شاید ما تنها کشوری در دنیا باشیم که کارمندان دولت نیز طبقه‌ی متوسط محسوب نمی‌شوند. یعنی دستمزد برخی کارکنان دولت به خط فقر نزدیک می‌شود. منابع دولت محدود است و عمده‌ی منابع دولت هم حقوق و دستمزد و یارانه شده است. یعنی هر دولتی که سر کار می‌آید، روی بودجه قدرت مانور ندارد. در بهترین حالت روی ۱۰ درصد بودجه بتواند تصمیم بگیرد. بودجه‌ی عمرانی که بسیار محدود شده است.

بدین ترتیب دولتی‌ها در شرایط بسیار سخت اجتماعی قرار گرفته‌اند. دولت لازم است اصلاحات کند، اما حتی  اقتصاددانان طرفدار بازار هم به دولت می‌گویند که الان شرایط طوری نیست که بخواهد اصلاحات قیمتی کند یا کارمند کاهش بدهد، چرا ‌که معیشت مردم سخت در خطر هست. بنابراین، همان طور که رئیس‌جمهور در یکی از سخنرانی‌هایشان گفتند هر جایی که بخواهند دست بزنند، می‌گویند دست نزنید. گفتم حتی کسانی که به اقتصاد آزاد معتقد هستند و ۴۰ سال است می‌گویند قیمت‌ها را درست کنید، آنان هم الان می‌گویند که در شرایط فعلی اصلاحات اقتصادی انجام ندهید. می‌گویند اول مناسبات بین‌المللی را درست کنید و سعی کنید در داخل کشور تفاهمات و توافقات بیشتری صورت گیرد و از نظر اجتماعی، فشار کمتری روی مردم بیاید و بعد مردم را آماده کنید ‌که برای اصلاحات اقتصادی همکاری کنند. البته مناسبات بین‌المللی کمک می‌کنند تا اصلاحات راحت‌تر تحمل شود، چرا که امید پیدا می‌شود ‌که شرایط آینده خیلی بهتر می‌شود. یعنی، اگر چشم‌انداز امیدبخشی برای آینده باشد، مردم سختی اصلاحات را تحمل می‌کنند؛ می‌گویند الان وضع‌مان بد است، اما ۴ سال دیگر بهتر می‌شود.

البته در حوزه‌ی اصلاحات، بودجه‌ای هم که دولت چهاردهم تهیه کرد، نسبتاً تروتمیزتر از بودجه‌های قبلی بود بودجه تا حدی یکپارچه و شفاف‌تر شد. البته در کل بهبودی در آن است که درآمدها محقق شود، و این امروزه بیش از هر چیز به مناسبات بین‌المللی ایران و آمریکا بستگی دارد و این‌که امکان فروش نفت ایران تا چه حد میسَر باشد.

گرایش مدیران اقتصادی دولت به سمت اقتصاد بازار رقابت است. البته ممکن است وزرایی چون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دیدگاه‌های متفاوتی داشته باشند، ولی تقریباً می‌شود گفت که مدیران اقتصادی دولت پزشکیان یک مسیر فکری دارند، و حداقل در عرصه‌ی نظری تک‌صدایی وجود دارد.

* فکر می‌کنم پیش‌بینی شما این باشد که در دوران ترامپ، در یک دوره‌ی حداقل کوتاه‌مدت، افزایش فشار را تجربه خواهیم کرد؟

ببینید، ما این را از دوستانی که تجربه‌ی سیاست دارند، می‌پرسیم و یاد می‌گیریم. به طور کلی آنان بیشتر احتمال می‌دهند که ایران با سیاست فشار حداکثری مواجه خواهد شد، و ایران باید برای مذاکره بر این اساس آماده باشد. ترامپ یک بار این کار را قبلاً کرده است. یعنی یک‌بار صادرات نفت ما را به ۳۵۰ هزار بشکه در روز رسانده است. فروش‌های نفت در یکی دو ماه اخیر هم خوب نبوده، و نفت زیادی روی آب مانده است. از آن طرف هم چون در حوزه‌ی نفت و گاز سرمایه‌گذاری نکرده‌ایم، به همین دلیل، نمی‌توانیم نفت و گاز زیادی استخراج کنیم؛ بنابراین، غیر از تحریم هم مشکل تولید نفت و گاز داریم. به علت هزینه‌های بالای سرمایه‌گذاری در گاز است که الان برای جبران کسری برق، به انرژی خورشیدی علاقه‌مند شده‌ایم که سرمایه‌گذاری کمتری می‌خواهد.

پس، بیش از همه‌ی موضوعات از تحلیلگران سیاسی می‌شنویم که مدل ترامپ فشار حداکثری خواهد بود. حال با این پیش‌بینی که باور بازارها هم هست، رویکرد ایران چه خواهد بود؟ آیا کشور ایران آماده است که به‌رغم شاخه‌شانه‌کشیدن‌ها با ترامپ پیش برود؟

* اقتصاد ایران در شرایطی است که از هر فعال و یا کارشناس اقتصادی سؤال می‌کنید، نوعی بلاتکلیفی را در وی می‌بینید. برای آنان چشم‌اندازهای آتی به‌شدت غیرقابل پیش‌بینی شده و حتی کوتاه‌مدت را هم نمی‌توانند درست تصویر کنند. همه از تعیین‌تکلیف تحریم و اف‌ای‌تی‌اف صحبت می‌کنند و این‌که باید متوجه شویم که بالاخره جایگاه‌مان در نظام جهانی چیست تا بتوانیم چشم‌اندازی از آینده داشته باشیم. آیا شما هم به عنوان اقتصاددان تأیید می‌کنید که چشم‌انداز میان‌مدت اقتصاد ایران غیرقابل پیش‌بینی است؟

این‌که بخش قابل‌ملاحظه‌ای از مردم منتظر وضعیت آتی هستند، چندان هم چیز خوبی نیست. یک موقع ممکن است وضعمان خوب نباشد، اما همه معتقد باشیم که داریم به سمت مثبتی حرکت می‌کنیم و چشم‌اندازی وجود دارد. الان به نظر می‌رسد بیشتر مردم اعتقاد ندارند که ما چشم‌انداز مثبتی داریم و به سمت وضعیت مثبتی حرکت می‌کنیم. دولت چهاردهم آرامش داخلی نسبی‌ای ایجاد کرد و دعواها خیلی محدود شد، ولی همه‌ی این‌ها باید به گفت‌وگوی عمیق‌تری می‌انجامید که تخریب فضای بیرونی چنین فرصتی به دولت نداد. بیان وفاق کافی نیست، باید اهدافی تعریف کرد و به استراتژیی به سمت تحقق آن اهداف و وفاق دست یافت. باید بتوان کشور را حول  محوری مشترک متحد کرد.

در حال حاضر به نظر می‌رسد پیشرفت اقتصادی موضوعی است که همه‌ی جناح‌ها خواهان آنند. برای این‌که اقتصاد ایران حرکت کند، تحریم‌ها و رابطه‌ی ما با دنیا به عامل مهم کلیدی بدل شده است. در این‌جا البته اختلاف داخلی وجود دارد: ممکن است عده‌ای در دولت چهاردهم معتقد باشند باید به سمت مناسبات متعادل با چین، روسیه، اروپا و آمریکا رفت، اما عده‌ای از جناح مقابل معتقد باشند نمی‌شود چنین مناسبات متعادلی بین ایران و این کشورها برقرار کرد. به دلیل این دو نگاه ممکن است حرکت به سمت هدف‌های اقتصاد تعیین‌شده به‌سرعت میسَر نشود. در اعتقاد به اصول بنیادین علم اقتصاد هم نباید درون دولت و حاکمیت اختلاف نظر باشد. اگر علم اقتصاد متکی بر بازار را همه‌ی جناح‌ها نپذیرند، به محض انجام اصلاحات، مخالفان از هر فرصت افزایش قیمتی برای زدن ضربه‌ی سیاسی به دولت استفاده خواهند کرد. هرچند که قیمت دلار ۴۵ سال است به سمت بالا می‌رود و در ایران جهت معکوسی ندیده‌ایم، بازهم قیمت ارز را بهانه می‌کنند تا استیضاح کنند، با دولت در عرصه‌ی اقتصادی همکاری نکنند، و راه پیشرفت را خیلی دشوار کنند.

متشابهاً وقتی عده‌ی زیادی از مردم در انتظار وضعیت نامناسبی در آینده باشند، دولت حتی با ائتلاف با رقبای خود، نمی‌تواند هدف اقتصادی یا سیاسی مشترکی را حتی در چارچوب دولت ائتلافی دنبال کند. این مسیر باید اصلاح شود. دولت چهاردهم اگر نتواند موتور حرکت اقتصاد را راه بیاندازد، نتایج قابل‌قبولی در هیچ زمینه‌ای نمی‌گیرد و وضع کشور بدتر می‌شود.

از سال ۱۳۸۶ تا به امروز، مؤلفه‌های اقتصاد کلان چون درآمد خانوار، درآمد سرانه و بودجه‌ی خانوار بد و بدتر شده و در عین حال، ناعدالتی هم بیشتر شده است. این هم مشکل دیگری است که ضریب جینی به سمت درستی حرکت نکرده است. از این نظر می‌توان گفت هنوز دولت چهاردهم نتوانسته است فضای مطلوبی ایجاد کند. البته در بخش خارجی، از زمانی که آقای پزشکیان روی کار آمده تا به امروز، شرایط دائما بدتر شده است. یک روز بعد از این‌که آقای پزشکیان روی کار می‌آید، ترور شهید هنیه اتفاق می‌افتد و تا به امروز شرایط غیرقابل تصوری را در حوزه‌ی خارجی مشاهده کرده‌ایم. این شرایط بد محیطی هم باعث می‌شود تا انتظارات مثبت مردم برای بهبود متغیرهای اقتصاد شکل نگیرد، و برعکس انتظارات تورمی بالاتر شکل بگیرد.

* اف‌ای‌تی‌اف در مجمع تشخیص مصلحت مجددا در حال بررسی است. فکر می‌کنید اگر اف‌ای‌تی‌اف تصویب شود، تأثیر مثبتی روی این شرایط پیچیده خواهد داشت؟

حتماً تأثیر مثبت دارد، ولی کافی نیست. با توجه به تحریم‌ها و در صورت فشار آمریکایی‌ها برای تنگ‌تر کردن  مناسبات ما با دنیا، درجه‌ی تأثیرگذاری اف‌ای‌تی‌اف هم کمتر خواهد شد. البته با توجه به اطلاعیه‌ی ترامپ، مقامات روی تصویب اف‌ای‌تی‌اف متزلزل‌تر شده‌اند. البته اگر اسنپ‌بک اجرایی شود و اروپایی‌ها پای این موضوع بروند که اسنپ‌بک را اجرایی کنند، دیگر تحریم‌ها سازمان ملل بر اقتصاد ما بار می‌شود و داشتن و نداشتن اف‌ای‌تی‌اف  چندان فرقی نمی‌کند. البته تصویب اف‌ای‌تی‌اف به دنیا این نشانه‌ را می‌دهد که ایران آماده‌ی بهبود مناسبات‌ است. یعنی اگر ایران می‌گوید که در شرایط عادلانه‌ آمادگی مذاکره با اروپایی‌ها را داریم، تصویب اف‌ای‌تی‌اف کمک می‌کند که محدودیت‌های بین راه برداشته شود و علامت مثبتی به دنیا داده شود.

* تورم در حال حاضر وارد مرحله‌ی جدیدی شده است. فکر می‌کنید با توجه به جهت‌گیری دولت، امکان کاهش دوباره‌ی تورم به سطوح ۲۰ تا ۳۰ درصد وجود دارد؟

پیش‌بینی‌های رسمی با توجه به بودجه‌ی ۱۴۰۴ برای نرخ تورم حدود ۳۷ درصد است. پس دولت هم چندان امیدوار نیست که بتواند نرخ تورم را با سرعت پایین بیاورد، چون منابعی ندارد. حالا اگر سخت‌گیری‌های ترامپ هم بیشتر شود، کسری‌ها هم بزرگ‌تر می‌شود، چون ایران به‌سرعت نمی‌تواند کسری بودجه را کاهش دهد. وقتی ۹۰ درصد بودجه دستمزد، یارانه و کمک به صندوق‌های بازنشستگی می‌باشد، چطور می‌شود کسری بودجه را کم کرد؟ آن هم در شرایطی که دستمزدهای حداقلی به مردم داده می‌شود. هر کس الان دستمزد می‌گیرد، راضی نیست، نمی‌شود هزینه‌های نیروی انسانی را پایین آورد، دولت ابزار زیادی ندارد و باید دنبال راه‌کارهایی برود که درآمد دولت را بهبود می‌بخشد. آن راه‌کارها هم دیگر همه می‌گویند خلاصه می‌شود در دو مسئله: حکمرانی بهتر و مناسبات بین‌المللی بهتر.

منبع: خبر آنلاین