شرق از وضعیت مبهم سیاست خارجی در واپسین روزهای سال گزارش می دهد
آیندهای در مه؛ دیپلماسی ایران میان تنش و امید/ گره کور سیاست خارجی در ۱۴۰۴
عبدالرحمن فتح الهی: به نظر میرسد سال ۱۴۰۴ با چالشهای جدی در عرصه سیاست خارجی ایران آغاز خواهد شد. هر چند گرهای که به واسطه سلسله تحولات در واپسین روزهای سال ۱۴۰۳ ایجاد شده، نیازمند دیپلماسی هوشمندانه و راهحلی خلاقانه است، اما هنوز هم محل تردید بسیار است که ایران و غرب میتوانند از این بنبست خارج شوند! پاسخ این پرسش، کلیدی است برای گشودن قفل آیندهای که هنوز در ابهام فرو رفته است.

به گزارش گروه رسانه ای شرق، در فضایی آکنده از تنشهای دیپلماتیک و بازیهای پیچیده قدرت، نشست سهجانبه معاونین وزرای امور خارجه چین، روسیه و ایران روز جمعه در پکن با صدور یک بیانیه هشتمادهای مشترک برگزار شد. کاظم غریب آبادی، معاون وزیر امور خارجه کشورمان نشست سه جانبه ایران، روسیه و چین در پکن را اجلاسی مهم ارزیابی کرد و خبر داد که پکن و مسکو هم مخالفت خود را با مذاکراتی به جز مذاکرات هستهای بین ایران و غرب اعلام کردهاند.
در این بین سخنگوی کمیسیون اروپا در واکنش به نشست سهجانبه ایران، چین و روسیه در پکن، موضع خود را آشکار کرد و با تأکید بر آگاهی از این نشست، دیپلماسی را تنها راهحل پایدار برای حل بحران هستهای ایران خواند. انور العونی، در جمع خبرنگاران در بروکسل، اعلام کرد که «ما از برگزاری این نشست سهجانبه میان چین، ایران و روسیه، که همگی از طرفهای اصلی توافق هستهای ایران و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل هستند، مطلع هستیم.»
سخنگوی کمیسیون اروپا، با اشاره به اظهارات اخیر کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در شورای امنیت سازمان ملل، ادعاهای سیاسی درباره برنامه هستهای ایران را تکرار کرد و به گفته او، «ما بار دیگر تأکید میکنیم که گسترش مداوم برنامه هستهای ایران کاملاً با تعهدات این کشور که در قطعنامه ۲۲۳۱ تأیید شده، در تضاد است. با این حال، هیچ جایگزین پایداری برای یک راهحل دیپلماتیک وجود ندارد.» این اظهارات، در حالی مطرح میشود که اتحادیه اروپا همچنان بر حفظ کانالهای ارتباطی با ایران تأکید دارد. در پاسخ به سؤالی درباره نقش اتحادیه اروپا در مذاکرات هستهای، سخنگوی کمیسیون اروپا تصریح کرد که «اتحادیه اروپا کانالهای ارتباطی خود را برای دستیابی به یک راهحل دیپلماتیک باز نگه داشته است.» این جمله، نشاندهنده تمایل اروپا به ادامه گفتوگوهاست، حتی در شرایطی که تنشها میان ایران و غرب به اوج خود رسیده است.
در بخش دیگری از این نشست خبری، از سخنگوی کمیسیون اروپا درباره ارتباطات جاری این اتحادیه با تهران در خصوص موضوع هستهای سؤال شد. او با احتیاط پاسخ داد که «آنچه در این مرحله میتوانم بگویم این است که تماسهایی با ایران برقرار است.» این پاسخ کوتاه اما معنادار، نشان میدهد که اروپا، علیرغم تمامی چالشها، هنوز به دنبال یافتن راهحلی دیپلماتیک برای بحران هستهای ایران است. در نهایت، آنچه از این اظهارات برمیآید، این است که اتحادیه اروپا، با وجود تمامی ادعاها و اتهامات، همچنان دیپلماسی را تنها راهحل ممکن میداند. این رویکرد، شاید نشاندهنده تمایل اروپا به کاهش تنشها و یافتن راهحلی پایدار برای بحران هستهای ایران باشد.
*** سلسله اتهامات گروه هفت علیه تهران
نشست پکن در حالی شکل گرفت که در سوی دیگر جهان و به صورت همزمان شاهد برگزاری نشست وزرای امور خارجه گروه هفت در کانادا بودیم که این نشست نیز به صدور بیانیهای منجر شد. رویترز در گزارشی از پیشنویس نهایی بیانیه هفت کشور صنعتی جهان پرده برداشت. این گروه، که شامل آمریکا، انگلیس، کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و ژاپن است، در پیشنویس بیانیه خود از ایران خواسته تا بار دیگر به میز مذاکرات بازگردد و از دیپلماسی برای حلوفصل موضوعات مرتبط با برنامه هستهای خود استفاده کند. اما این درخواست، تنها بخشی از محتوای این بیانیه را تشکیل میدهد. گروه هفت در ادامه، ادعاهایی را نیز علیه جمهوری اسلامی مطرح کرده و تهران را به بازداشت مخالفان و تلاش برای ترور آنها در خارج از مرزهای ایران متهم کرده است.
این اتهامات در حالی مطرح میشوند که ایران همواره به عنوان یکی از ارکان اصلی مبارزه با تروریسم در منطقه شناخته شده است. حتی مقامات غربی بارها نقش کلیدی ایران در نابودی گروههای تروریستی مانند داعش را ستودهاند. با این حال، گروه هفت در بیانیه خود ادعا کرده که تهران منبع بیثباتی در منطقه است. این ادعاها، که در تضاد کامل با واقعیتهای موجود قرار دارند، نشاندهنده تلاش غرب برای بالا بردن انتظارات و گسترش دامنه مذاکرات فراتر از برنامه هستهای ایران است. به نظر میرسد این رویکرد، بخشی از سناریوی سیاسی غرب برای تحت فشار قرار دادن ایران و محدود نکردن مذاکرات به موضوعات هستهای است، سناریویی که ریشه در سیاستهای دولت ترامپ دارد.
در این میان، آنچه بیش از هر چیز جلب توجه میکند، حجم اتهامات مطرح شده علیه ایران است. این اتهامات نشاندهنده تلاش غرب برای ایجاد فشار بیشتر بر ایران و تحمیل خواستههای خود در فرایند «مذاکرات جامع» و با هدف شکل گیری «توافق جامع» درباره همه موضوعات اختلافی با تهران است. در چنین شرایطی، به نظر میرسد که دیپلماسی به جای آنکه ابزاری برای کاهش تنشها باشد، به عرصهای برای بازیهای سیاسی تبدیل شده است.
*** نامهای که هنوز بلاتکلیف است
نشست چین و کانادا در حالی برگزار شد که انور قرقاش، مشاور امور دیپلماتیک رئیس امارات متحده عربی، عصر چهارشنبه هفته گذشته، حامل نامهای از دونالد ترامپ برای مقامات ایران بود. نامهای که همچون تیری در تاریکی، فضای سیاسی منطقه را تحت تأثیر قرار داد. با این حال، رهبری ایران در دو سخنرانی اخیر خود، مخالفت صریح با مذاکرات تحت شرایط فعلی آمریکا را اعلام کرده و مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، نیز همین موضع را تأیید نموده است. سخنگوی وزارت امور خارجه ایران اما اعلام کرد که متن نامه آمریکا در حال بررسی است و پس از ارزیابیهای دقیق، تصمیم نهایی درباره نحوه واکنش اتخاذ خواهد شد. این ابهام، همچون ابری تیره، بر آسمان دیپلماسی ایران و آمریکا سایه افکنده است.
در این میان، عباس عراقچی، دیپلمات ارشد ایرانی، با اشاره به «کانال مسقط»، احتمال مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا را رد نکرده و اظهار داشت که «مذاکرات غیرمستقیم امکانپذیر است و این مدل چندان محل ایراد نیست.» عمان، که پیشتر نیز چندین بار میان ایران و آمریکا نقش میانجی را ایفا کرده، بار دیگر به عنوان پلی برای گفتوگو مطرح شده است. این در حالی است که نمایندگی ایران در نیویورک در شبکه اجتماعی ایکس نوشته بود که «اگر مقصود ترامپ از مذاکره، دستیابی به هدف رفع نگرانی از احتمال نظامیشدن برنامه هستهای ایران باشد، قابل بررسی است.» این اظهارات، نشاندهنده نوعی انعطاف پذیری در مواضع ایران است، انعطافی که شاید بتواند راهی برای کاهش تنشها باشد.
*** چرا پاسخ به نامه دوم ترامپ ضرورت دارد؟
نامه دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین آمریکا، سرانجام پس از تأخیر و با میانجیگری اماراتیها به دست مقامات ایرانی رسید. این نامه، که حاوی پیامی مهم و احتمالاً حساس است، به دلیل محتوای تهدیدآمیز، توسط کشورهایی مانند عمان و قطر منتقل نشد. اما اکنون که نامه وصول شده، پرسش اصلی این است که «آیا ایران باید به آن پاسخ دهد؟» این دومین بار است که ترامپ در دوران ریاستجمهوری خود نامهای به ایران ارسال میکند. در دوره نخست، نامهای از سوی او خطاب به رهبری ایران نوشته شد و شینزو آبه، نخستوزیر وقت ژاپن، حامل آن بود. اما آن نامه تحویل گرفته نشد و به نوعی مرجوع شد. این برخورد سلبی با نامه نخست، شاید این تصور را ایجاد کند که این بار نیز باید رویه مشابهی در پیش گرفته شود. اما شرایط امروز با آن زمان تفاوتهای چشمگیری دارد. جهان سیاست و روابط بینالمللی در این سالها دچار تحولات شگرفی شده است. به عنوان مثال، در آن زمان، وزیر خارجه آمریکا ۱۲ شرط غیرقابل تحقق برای آغاز گفتوگو با ایران مطرح کرده بود که هر یک از آنها به تنهایی میتوانست موجودیت کشور را زیر سؤال ببرد. اما امروز، حتی با وجود ادامه سیاستهای خصمانه، نشانههایی از تغییر در رویکرد آمریکا دیده میشود. کنار گذاشتن افرادی مانند جان بولتون و مایک پمپئو، که از چهرههای سرسخت ضدایرانی بودند، میتواند نشاندهنده تحولی در سامانه حکمرانی آمریکا باشد.
با این حال، ناظران معتقدند که این نامه به دلایل بسیاری نباید بدون پاسخ بماند. برخلاف نامه نخست، که اساساً تحویل گرفته نشد و بنابراین پاسخی هم در پی نداشت، این نامه اعلام وصول شده و توپ اکنون در زمین ایران قرار دارد. در عالم دیپلماسی، اراده سیاسی و منویات حکمرانان از طریق مصاحبهها و مناظرههای رسانهای منتقل نمیشود. این ابزارها شاید بتوانند تا حدی مفید باشند، اما هرگز جایگزین دیپلماسی رسمی و نامهنگاری در بالاترین سطح نمیشوند. دیپلماسی پنهان، در کنار دیپلماسی آشکار، زبان و ملزومات خاص خود را دارد. ایران از اقدامات آمریکا خشمگین است، به ویژه پس از آنکه آمریکا پس از ۱۵ بار تأیید پایبندی ایران به برجام توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی، یکجانبه از این توافق خارج شد. اما تاکنون ایران به روش مقتضی و شایسته، یعنی نامهنگاری رسمی در بالاترین سطح، متوسل نشده است. حرفها زده شدهاند، حرفهای درست و بهجایی هم بودهاند، اما حرفها به خودی خود سندیت ندارند.
آنچه ماندگار است، آنچه میتواند به عنوان سند تاریخی مورد استناد قرار گیرد، همانا پاسخ کتبی است. پاسخی که نه تنها موضع ایران را به روشنی بیان میکند، بلکه میتواند طرف مقابل را در موضع انفعال قرار دهد و توپ را بدون امکان پاسدادن، در زمین او بنشاند. در نهایت، آنچه از این تحولات برمیآید، ضرورت اتخاذ رویکردی هوشمندانه و حسابشده در قبال نامه ترامپ است. ایران باید با حفظ اصول و منافع ملی خود، پاسخی قاطع و مستند ارائه دهد. پاسخی که نه تنها موضع کشور را تثبیت کند، بلکه در تاریخ دیپلماسی بینالمللی نیز به عنوان سندی ماندگار ثبت شود. به واقع هنر دیپلماسی «تبدیل واژهها به سلاحی قدرتمند در میدان نبرد سیاست است».
*** ایده جدید تهران و تحریم وزیر نفت
در سوی دیگر، رویترز گزارش داد که وزارت خزانهداری آمریکا روز پنجشنبه (۲۳ اسفند) تحریمهایی را علیه محسن پاکنژاد، وزیر نفت ایران، و برخی کشتیهای با پرچم هنگکنگ اعمال کرده است. این کشتیها بخشی از ناوگان سایهای هستند که به پنهان کردن محمولههای نفتی ایران کمک میکنند. این تحریمها، همچون ضربهای دیگر، سیاست فشار حداکثری آمریکا را تقویت میکند و نشان میدهد که واشنگتن هنوز به دنبال اعمال فشار بر ایران است. این اقدامات، در تضاد کامل با تمایل ایران برای کاهش تنشها و یافتن راهحلی پایدار قرار دارد.
در همین حال، اسماعیل بقایی از برگزاری گفتوگوهای هستهای با طرفهای اروپایی در آخرین روزهای اسفند خبر داد. عباس عراقچی و علی لاریجانی نیز از «ایده جدید» برای حل اختلافات سخن گفتهاند. وزیر امور خارجه ایران تأکید کرد که کانال مذاکرات با آلمان، بریتانیا و فرانسه همچنان برقرار است و همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و آقای گروسی ادامه دارد. وی افزود که «یک ایده جدید برای حل مسائل مطرح است که در حال بررسی آن هستیم.» این اظهارات، نشاندهنده تلاش ایران برای حفظ تعاملات بینالمللی و حل مسالمتآمیز اختلافات است.
*** تهدید تروئیکای برای فعال کردن مکانیسم ماشه و سکوت واشنگتن!
اما تحولات تنها به اینجا ختم نمیشود. چهارشنبه شب به وقت نیویورک، نشست غیرعلنی شورای امنیت درباره پرونده هستهای ایران برگزار شد. در تازه ترین اطلاعات درز شده از این نشست به فاصه ۴۸ ساعت از برگزاری آن، ناظر به خبر روز جمعه لارنس نورمن، خبرنگار وال استریت ژورنال بود که به نقل از یک منبع فاش کرد که «ایالات متحده در جلسه شورای امنیت سازمان ملل درباره برنامه هستهای ایران، به مکانیسم اسنپبک اشارهای نکرد، اما سه کشور اروپایی عضو برجام، این موضوع را مطرح کردند. با این حال، واشنگتن سکوت کرد و این پرسش را باز گذاشت که آیا در این مقطع واقعاً به مکانیسم اسنپبک اهمیت میدهد یا به نقش تروئیکای اروپایی در آن.»
علیرغم آنچه که لارنس نورمن گفته، در نشست غیرعلنی روز چهارشنبه شورای امنیت، ایالات متحده بار دیگر ایران را به تهدیدی برای صلح و امنیت بینالمللی متهم کرد. نمایندگی آمریکا در سازمان ملل، در بیانیهای که عصر همان روز (چهارشنبه) منتشر شد، به نقل از دونالد ترامپ، مدعی شد که برنامه هستهای ایران خطری جدی برای ثبات جهانی است و شورای امنیت موظف به مقابله با آن است. این بیانیه با استناد به گزارش مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA)، ادعا کرد که ایران همچنان با سرعت بالا به تولید اورانیوم غنیشده ادامه میدهد و هیچ توجیه صلحآمیز قابل قبولی برای این اقدام وجود ندارد.
جیمز کاریوکی، سفیر و معاون نمایندگی انگلیس در سازمان ملل، پیش از برگزاری نشست غیرعلنی رزو چهارشنبه، در گفتوگویی با خبرنگاران، مواضع خصمانه لندن را تکرار کرد و اعلام نمود که انگلیس از هرگونه اقدام سیاسی علیه ایران، از جمله فعالسازی مکانیسم ماشه، برای جلوگیری از دستیابی این کشور به سلاح هستهای استفاده خواهد کرد. این مواضع، نشاندهنده هماهنگی کامل میان آمریکا و متحدان اروپاییاش در فشار بر ایران است. در مقابل، سفیر ایران در سازمان ملل با انتقاد شدید از رویکرد آمریکا، هشدار داد که واشنگتن قصد دارد این شورا را به ابزاری برای تشدید جنگ اقتصادی علیه ایران تبدیل کند. وی این نشست را دخالتی ناموجه در همکاریهای جاری و سازنده میان ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی دانست و تأکید کرد که هدف اصلی این اقدام، استمرار سیاست شکستخورده و غیرقانونی فشار حداکثری بر ایران است. این دیپلمات ارشد جمهوری اسلامی ایران، ادعاهای مطرحشده از سوی ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه را بیاساس خواند و قاطعانه آنها را رد کرد.
برگزاری این نشست غیرعلنی توسط سه کشور اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) در هماهنگی با آمریکا، واکنش رسمی ایران را به همراه داشت و به احضار سفرای آلمان و فرانسه و کاردار انگلیس منجر شد. این تحولات، نشاندهنده عمق اختلافات و تنشهای موجود در پرونده هستهای ایران است، پروندهای که همچنان یکی از پیچیدهترین چالشهای دیپلماتیک جهان محسوب میشود. در نهایت، آنچه از این تحولات برمیآید، فضایی است آکنده از تناقضها و تضادها. از یک سو، ایران با تقویت همکاریهای دیپلماتیک با چین، روسیه و اروپا، نشان میدهد که به دنبال کاهش تنشها و یافتن راهحلی پایدار است. از سوی دیگر، آمریکا با ادامه سیاست تحریمهای یکجانبه و فشار حداکثری، مانعی جدی در مسیر پیشرفت مذاکرات ایجاد کرده است. این شرایط، نیازمند تحلیل دقیق و همهجانبه است تا بتوان آینده پرونده هستهای ایران و تأثیرات آن بر روابط بینالمللی را به درستی درک کرد. در نهایت، تنها با تعامل سازنده و کاهش تنشها میتوان به راهحلی پایدار و عادلانه دست یافت.