|

پزشک مقیم

عنوان این یادداشت یادآور مسائل داخلی بیمارستان‌ها و ترتیب امورات سلامت است. این کاملا درست است، اما هدف این یادداشت این است که بگوید «پزشک مقیم» موضوعی است که عرصه عمومی هم باید از آن اطلاع داشته باشد و آن را بخواهد.

عنوان این یادداشت یادآور مسائل داخلی بیمارستان‌ها و ترتیب امورات سلامت است. این کاملا درست است، اما هدف این یادداشت این است که بگوید «پزشک مقیم» موضوعی است که عرصه عمومی هم باید از آن اطلاع داشته باشد و آن را بخواهد.

پزشک مقیم یعنی پزشک متخصصی که باید در همه ساعات در همه بیمارستان‌ها حضور داشته باشد. همه بیمارستان‌ها نیاز دارند در همه ساعات متخصص داشته باشند و این یکی از مهم‌ترین نکاتی است که سیستم سلامت کشور به آن نیاز دارد. ممکن است باورکردنی نباشد اما در هیچ‌کدام از بیمارستان‌های کشور برای همه رشته‌ها چنین متخصصانی وجود ندارند.

در بیمارستان‌های آموزشی دستیاران گاه در همه رده‌ها (یعنی سال‌های مختلف) در تمام شبانه‌روز در بیمارستان حضور دارند و در همه ساعات نوعی سلسله‌مراتب آموزشی وجود دارد که در رده‌های مختلف اعمال و در نهایت با استاد مربوطه در منزل هماهنگ می‌شود. بخش مهمی از نیازهای درمانی کشور توسط همین سیستم برآورده می‌شود اما فراموش نباید کرد که دستیاران پزشک متخصص نیستند و علی‌رغم سلسله‌مراتب یادشده بخش مهمی از کارهای درمانی به‌خصوص در ساعات اورژانس توسط دستیاران سال‌های پایین‌تر برآورده می‌شود. در سیستمی که اضافه‌کار برای کار سنگین شبانه پرداخت نمی‌شود، به‌طور طبیعی چنین کارهایی هرچه بیشتر و بیشتر به قاعده هرم سپرده می‌شود. اتکای روزافزون سیستم سلامت به دستیاران عمدتا به دلیل اقتصادی و انکار اقتصاد در کار درمان توسط بالاترین مراجع تصمیم‌گیری است. هرجا که نیازهای درمانی بیشتری احساس می‌شود بلافاصله تأسیس رشته تخصصی و افزایش ظرفیت‌های دستیاری در نظر می‌آید. سیستم دستیاری برنامه‌ریزی سلامت را به نیروی کار برده‌دارانه معتاد کرده، نیازهای اقتصادی سلامت و ضرورت وجود منابع مالی کافی را از نظر دور می‌دارد وگرنه هیچ مشکل قانونی برای استفاده از متخصصان تحت نظر گروه آموزشی در تمام ساعات شبانه‌روز با دریافت‌هایی متناسب وجود ندارد. یعنی اگر پرداخت به متخصص به صورت کافی و واقعی باشد، گروه‌های آموزشی باید بتوانند تعدادی متخصص درمانی در کشیک‌ها به صورت مقیم و تحت نظر گروه داشته باشند تا هم درمان بهتری ارائه شود و هم دستیاران آموزش بهتری ببینند اما این کار هزینه‌هایی دارد که برای مسئولانی که هنوز تأثیر دانش طب بیش از روغن بنفشه را باور نکرده‌اند جاانداختنی نیست وگرنه منابع مالی کمی در این کشور حیف‌و‌میل نمی‌شود.

بیمارستان‌های آموزشی بخشی از سیستم بیمارستان‌های دولتی هستند. در سایر بیمارستان‌ها هم متخصص مقیم فقط در تخصص‌های خاصی وجود دارد و متخصصان همه رشته‌ها حضور ندارند یا آنکال هستند. آنکال یعنی گوش به زنگ بودن با اقامت در بیمارستان به‌شدت متفاوت است. بدعادتی سیستم سلامت ما به قواعد برده‌دارانه دستیاران باعث شده دستمزد متخصص در این بیمارستان‌ها هم آن‌قدر پایین باشد که نتوانند پزشک مقیم در همه تخصص‌ها داشته باشند.

بدترین وضعیت مربوط به بیمارستان‌های خصوصی است. این بیمارستان‌ها ترجیح بسیاری از مردم برای وضعیت‌های اورژانس و حیاتی هستند اما در تمام ساعات شبانه‌روز به یک یا دو پزشک عمومی سپرده شده‌اند که تنها در ارتباط تلفنی با متخصصانی در آن سوی خط هستند. فشار اقتصادی بسیاری از بیمارستان‌های خصوصی را از حالت «بیمار»ستان خارج و تبدیل به مراکز زیبایی و زایمان کرده است. نبود متخصص مقیم در این بیمارستان‌ها باعث شده تمام بار طب داخلی به بیمارستان‌های آموزشی منتقل شود.

نبود متخصص مقیم در بیمارستان‌های کشور که با یک قانون و تبصره و تعریف تعرفه‌های مناسب برای هر یک از بخش‌های برشمرده قابل انجام است کیفیت درمان در بسیاری از مواردی که فلسفه وجودی بیمارستان است مثل سکته مغزی و قلبی حاد که تنها در دقایق اول قابل درمان هستند و سایر اورژانس‌های پزشکی را بالا خواهد برد. به‌علاوه درمان اتفاقاتی که برای بیماران در بیمارستان رخ می‌دهد سریع‌تر و بهتر صورت خواهد گرفت. بسیاری از متخصصان از مطب‌ها به جایگاه اصلی خود بیمارستان خواهند رفت و درمان توسط تیمی اجتماعی در برابر انزوای مطبی تقویت خواهد شد. متخصص مقیم برای همه بیمارستان‌ها یک درخواست ملی و یک دغدغه مهم برای همه کسانی است که هر لحظه ممکن است یک اورژانس پزشکی پیدا کنند.

سکته مغزی حاد با روش درآوردن لخته در ساعت اول بیش از  ٧٠ درصد باعث بهبودی کامل می‌شود.

کدام‌یک از ما ممکن است همین امروز از این درمان که سنگ‌بنای اولیه شرط لازم و نه کافی آن حضور متخصص مقیم در بیمارستان است محروم بمانیم؟