|

نیکوکار معیار و اسوه

در میان انسان‌های گوناگونی که هر‌روزه با آنان سر‌و‌کار داریم، افرادی یافت می‌شوند که می‌توان آنها را اسوه‌ای برای دیگرانی دانست که می‌خواهند فعالیت‌های مشابه داشته باشند. آنچه در این نوشته به آن اشاره می‌شود، سرگذشت کوتاه یک انسان نیکوکار و محبوب است که اگر آن را معیار فعالیت نیکوکاری بپنداریم، پندار گزافه‌ای نیست.

در میان انسان‌های گوناگونی که هر‌روزه با آنان سر‌و‌کار داریم، افرادی یافت می‌شوند که می‌توان آنها را اسوه‌ای برای دیگرانی دانست که می‌خواهند فعالیت‌های مشابه داشته باشند. آنچه در این نوشته به آن اشاره می‌شود، سرگذشت کوتاه یک انسان نیکوکار و محبوب است که اگر آن را معیار فعالیت نیکوکاری بپنداریم، پندار گزافه‌ای نیست.

چند روز پیش در نجف‌آباد، مردی به دیار ابدیت رفت که گویی انسانی در تراز اولیا‌الله، خرقه برانداخته و به سوی معبود فرا‌رفته است؛ زیرا شهر در عزایش به غم نشست و برای بدرقه پیکر پاکش آرامستان شهر به خروش آمد.

حاج علی سلیمان‌نژاد، شناخته‌شده‌ترین و پرجاذبه‌ترین نیکوکار زادگاه خود و خیریه‌دار پرآوازه استان اصفهان، در 71‌سالگی عمر پربرکتش، محرومان و بیماران صعب‌العلاج و ناتوانان ذهنی و حرکتی و بیماران خاص را وا گذاشت و به دیار دیگر پا گذاشت. سلیمان‌نژاد انسان عجیبی بود؛ از جوانی خود را به خدمت آسیب‌دیدگان جامعه درآورد و تا پایان عمر، خویش را از وادی بسیار سخت اما ارزشمند نیکوکاری در‌نیاورد. پدرش حاج علی، مرد خوشنامی بود و در شغل ماست‌بندی و ماست‌فروشی فعالیت می‌کرد؛ پیشه‌ور شریفی که به عباس‌ماستی مشهور بود و مشتریان فراوان او پیوسته از حاصل زحماتش راضی بودند. به یقین، علی در کودکی شیر پاک مادر مؤمنه‌‌اش -بانو عصمت رستگاری‌- را خورده و در بزرگی نان پدر پاکدست خود را که چنین راه پاک خدمت به نیازمندان را پیموده است.

علی سلیمان‌نژاد دیپلم را که گرفت به شغل گل‌فروشی و خرازی روی آورد و سپس با تغییر شغل، به فروش ظروف استیل پرداخت، اما مردم رنجدیده را که می‌دید آرامش نداشت. از پدر، کمک به دیگران را آموخته بود؛ لذا مغازه‌داری را تاب نیاورد و پی خدمت به دیگران رفت. 32، 33‌ساله بود که با کمک دوستان مردم‌دوست، «‌انجمن خیریه ثامن‌الائمه نجف‌آباد» را پایه‌گذاری کرد. این انجمن در راه کمک مادی به نیازمندان و نیز رسیدگی به امور بیماران خاص گام برمی‌داشت. او در سال 1369 دامنه فعالیت‌های خیریه خود را باز با کمک دوستانش، به‌ویژه مهندس اسدالله ولایتی -رحمه‌الله‌علیه‌- گسترش داد و با تأسیس «انجمن خیریه حضرت قمر بنی‌هاشم(ع) شهرستان نجف‌آباد» یک تشکیلات نیکوکاری دامنه‌دار و بسیار فعال را بنیان نهاد. سلیمان‌نژاد برای جلب اعتماد بیشتر مردم خیر و نوع‌‌دوست، چند نفر از بازاریان خوشنام و یکی از روحانیون فعال در عرصه فعالیت مردمی را به یاری طلبید و آنان را با مدیریت خوب و اخلاق پسندیده‌ای که داشت، به تحرک واداشت تا کمک‌های مردمی را برای رسیدگی به امور بیماران نیازمند در شهرها و روستاهای اطراف جذب کنند. خود او فرد مورد اعتمادی بود، اما به یاری همین معتمدین شهر توانست کمک‌های مردمی فراوانی را به سوی خیریه قمر بنی‌هاشم سرازیر کند. هر‌کس به هر نحوی که بود به آقای سلیمان‌نژاد یاری رساند تا او بیشتر و بهتر بتواند آسیب‌دیدگان رنجور و بیماران گوناگون را تحت پوشش انجمن درآورد. آوازه این تشکیلات نیکوکاری به اصفهان رسید؛ تا جایی که خیرین این شهر بزرگ هم به حاج علی سلیمان‌نژاد اعتماد کردند و از فعالیت‌های خیرخواهانه و دامنه‌دار او اطمینان حاصل کرده، صندوق اعانات قمر بنی‌هاشم را مایه‌دارتر می‌کردند.

نکته درخور توجه اینکه بهزیستی نجف‌آباد یک مرکز توانبخشی معلولان ذهنی و حرکتی داشت که به دلایل گوناگون نمی‌توانست از عهده هزینه‌ها و رسیدگی درست به توان‌خواهان برآید؛ آقای سلیمان‌نژاد با مدیران مربوطه مذاکره کرد تا مدیریت مرکز توانبخشی شهید صدوقی را بر عهده بگیرد. مدیران بهزیستی به دلیل اینکه توانایی و قدرت لازم را در حاج علی می‌دیدند، مرکز توانبخشی خود را به وی واگذار کردند. ایشان هم با جدیت تمام و با جذب کمک‌های مردم توانست مرکز شهید صدوقی را به بهترین وجه اداره کند؛ به گونه‌ای که تمامی توان‌خواهان آن مرکز، سلیمان‌نژاد را همچون پدر خود دوست می‌داشتند. واقعیت این است که حاج علی شخصا به معلولان در مرکز بسیار محبت می‌کرد، مرتب به آنان سر می‌زد، نیازهای کوچک و بزرگ آنان را برطرف می‌کرد، آنها را به مشهد برای زیارت و گردش می‌برد و خلاصه اینکه در کنار انجمن خیریه قمر بنی‌هاشم، مرکز توانبخشی شهید صدوقی را هم با بهترین مدیریت و عالی‌ترین شیوه اداره می‌کرد.

در وصف شخصیت و منش مرحوم حاج علی سلیمان‌نژاد گفته‌ها و نوشته‌های زیادی شنیده و دیده شده‌ است. راقم این سطور علاوه بر شناختی که از مرحوم سلیمان‌نژاد دارد، با سخت‌گیرترین افراد هم صحبت کرد تا بیشتر او را بشناسد. کسانی که با او حشر و نشر داشتند، آن مرحوم را انسانی بزرگ و شایسته معرفی می‌کردند.

سلیمان‌نژاد، فرد پولدار و ثروتمندی نبود که مال و منال خود را صرف کارهای عام‌المنفعه کند؛ حتی گفته‌اند در جوانی که به کسب‌وکار روی آورده بود، دنیا روی خوش به او نشان نداد، اما چند نوع دارایی شاخص داشت که آن را سرمایه موفقیتش در فعالیت اجتماعی کرده بود: 1‌- تواضع و فروتنی در مقابل همه حتی در زمان شهرت و نام‌آوری‌اش. 2 – تلاش بی‌وقفه برای خدمتگزاری بدون چشمداشت در طول نزدیک به 40 سال. او برای یافتن بیماران ناتوان به همه جا سر می‌زد تا آنان را زیر پوشش انجمن قمر بنی‌هاشم یا مرکز توانبخشی درآورد. 3- علی‌رغم داشتن دیدگاه سیاسی شناخته‌شده، با همه سلائق سیاسی رفتاری بی‌طرفانه داشت که بتواند امکانات گوناگون را برای رفع نیاز آسیب‌دیدگان جذب کند. اگر این قدرت و توانایی همگرایی -‌آن‌هم در شهر کاملا سیاسی نجف‌آباد‌- را نداشت، مخالفان فقیه عالی‌قدر نمی‌گذاشتند به فعالیتش در حوزه اجتماعی ادامه دهد. 4 – با آسیب‌دیدگان، معلولان و درماندگان بسیار مهربان و نزدیک بود. 5 – از مدیریت جلب اعتماد دیگران، به‌ویژه افراد توانمند مالی در حد اعلی برخوردار بود و نیز بهره‌مند از توانایی گسترش و توسعه فعالیت مجموعه تحت امر خود و نیز مدیریت نیروهای شاغل در این مجموعه بود.

با توجه به این ویژگی‌های سودمند، جمع زیادی در مراسم تشییع و یادبود او شرکت کرده و مراسم عزاداری‌های مفصلی برپا کردند. خدایش او را رحمت کند و به بازماندگانش توفیق نگهداری و ادامه‌دادن راه آن مرد بزرگ را بدهد.