روبهروشدن با تاریکی
کسانی که زبان گشودهاند و از آزارهایی میگویند که به خاطر زنبودنشان دیدهاند. کم پیش میآید که زن باشی، در جامعهای زندگی کنی و آزار جنسیتی ندیده یا نشنیده باشی؛ ولی سخت است که زن باشی و بتوانی از این آزارها بگویی. آزارگری پنهان یا آشکار است، برای زن یا مرد، کودک یا کهنسال هست؛ ولی گفتن از آزار جنسیتی زنان مسئله این روزهاست. از روزهای گذشته تعدادی از زنان پیشرو شدهاند و از آزار، تعرض و تجاوز گفتهاند؛ از تجاوزهایی که به روان و بدنشان شده است. بعضی آنها را نکوهش کردهاند و بعضی ستایش. بعضی از آنها متهم به دروغگویی شدهاند و با بعضیها همدردی کردهاند و بقیه همسو با آنها تجاوزگران را رسوا کردهاند.
الهام فخاری- عضو شورای شهر تهران
گفتن و نوشتن از چنان تجربهای دشوار بوده است. خیلی وقتها آن کسی که از تجربهای تاریک سخن گفته، خود آماج انگشتهای اتهام شده است. شاید بارها خود را برای هر لحظهاش محاکمه کرده و بارها راهش را دورتر کرده باشد؛ ولی آن روایت زدوده نشده است. برای گفتن و نوشتن از آن چه بسا همه توان و دلیریاش را در میان گذاشته است. دلیری روبهروشدن با تاریکی ستودنی است. دلیری کسانی که زبان گشودهاند و از آزارهایی میگویند که به خاطر زنبودنشان دیدهاند. کم پیش میآید که زن باشی، در جامعهای زندگی کنی و آزار جنسیتی ندیده یا نشنیده باشی؛ ولی سخت است که زن باشی و بتوانی از این آزارها بگویی. آزارگری پنهان یا آشکار است، برای زن یا مرد، کودک یا کهنسال هست؛ ولی گفتن از آزار جنسیتی زنان مسئله این روزهاست. از روزهای گذشته تعدادی از زنان پیشرو شدهاند و از آزار، تعرض و تجاوز گفتهاند؛ از تجاوزهایی که به روان و بدنشان شده است. بعضی آنها را نکوهش کردهاند و بعضی ستایش. بعضی از آنها متهم به دروغگویی شدهاند و با بعضیها همدردی کردهاند و بقیه همسو با آنها تجاوزگران را رسوا کردهاند. فارغ از همه این قضاوتها و اینکه میشود همه داستانها را راستیآزمایی کرد یا نه مهم این است که این «گفتن» میتواند آغاز راهی روشن باشد؛ راهی که خشونت علیه زنان را مسئله جدی جامعه کند.
این افشاگریها و این گفتنها با روز جهانی برابری زنان همزمان شده است. طبق تعریفهای جهانی هرگونه کنش یا تهدید به کنش مبتنی بر جنسیت که احتمالا یا قطعا نتیجهاش آسیب جنسی، فیزیکی یا روانی به یک زن است، محدودکردن و محرومیت عمدی زنان و دسترسینداشتن به حقوقشان در زندگی خصوصی یا عمومی هم در این تعریف خشونت محسوب میشود. بیشتر زنانی که در یک جامعه زندگی میکنند، طبق این تعریف، نوعی از خشونت را تجربه کردهاند. وقتی صحبت از خشونت علیه زنان میشود، وقتی صحبت از تجاوز به حقوق جسم و روان زنان میشود، تصور عمومی این است که این خشونتها و تجاوزها فقط در خیابانهای تاریک، در خانههای متروک، در مناطقی از جهان یا در خانوادههایی از اقشار کمبرخوردار و در پشت درهای بسته رخ میدهند؛ ولی کافی است پای درددل زنان بنشینی تا بدانی که خشونت و تجاوز در همهجا هست، در همه کشورها، در بیشتر خانوادهها، در شهرهای بزرگ و کوچک، در محل کار، در فضاهای عمومی و... . آزار جنسی یکی از مصداقهای خشونت است که گفته میشود نیمی از زنان در جهان دستکم یک بار با انواع خشونت در محل کار مواجه شدهاند. در آمار جهانی 63 درصد زنان ۱۸ تا ۲۴ساله این خشونتها را تجربه کردهاند. البته این تنها خشونت جنسی نیست که باید مورد توجه قرار گیرد. هر سال در انگلستان بیش از ۲۰ درصد زنان شاغل به دلیل خشونت در محیط کار، مرخصی یا از کار فاصله میگیرند. بهکاربردن ادبیات جنسیتزده در گفتوگوهای کاری یا سخنگفتن از جنسیت در موضوعات نامرتبط، پرسیدن پرسشهای شخصی درباره زنان یا مطرحکردن مسائلی که از محدوده کاری خارج هستند، شوخیهای جنسیتی و مربوط به روابط جنسی، نزدیکشدن بیش از حد به زنان (درخواست شماره تلفن یا دنبالکردن مکرر در شبکههای اجتماعی حتی پس از ردشدن درخواست)، تهدید به اخراج یا مجازات زنان در صورت برآوردهنشدن خواستههای یک فرد خاص در محل کار، خواستههایی که اغلب نامناسب و خارج از چارچوب کار هستند، تجاوز جنسی، اعمال خشونت فیزیکی یا صمیمیت بیش از اندازه و رعایتنکردن فاصله فردی، ایجاد شایعه و تخریب شخصیتی وجهه زنان با هدف سرکوب و ساکتکردن، کمتوجهی به تواناییهای تخصصی شغلی و ایجاد تبعیض به نفع مردان و... خشونتهایی است که زنان در محل کار تجربه میکنند. مبارزه با خشونت علیه زنان و دفاع از حقوق زنان سالهاست که مسئلهای جدی در خیلی از کشورهاست؛ حتی برای اجرای سیاستهای پیشگیری و پیگیری آزار جنسی و خشونت در محل کار، آییننامههایی نوشته شده است و بعضی از کارفرمایان آموزشهایی را هم برای کارکنان خود در نظر میگیرند. مسئله مهم این است که بیشتر مدیران دقیقا نمیدانند چه نوع رفتاری آزار محسوب میشود و به همین دلیل است که کارفرمایان سعی میکنند قبل از هر چیزی مصادیق آزار و خشونت علیه زنان را به مدیرانشان آموزش دهند. در این کشورها ارائه خدمات مشاوره درمان و مرخصی برای زنانی که در محل کار در معرض آزار هستند، در نظر گرفته میشود. آنها ارزیابی دقیق و مداوم از خطرهای مختلف در محیط کار دارند. برای زنانی که در مکانهای عمومی کار میکنند، تنها هستند و تا دیر وقت در محل کار میمانند یا به مأموریتهای کاری فرستاده میشوند، خدمات رفاهی، حملونقل سالم و... در نظر میگیرند. بر محیط کار، افراد و انواع خطرات تهدیدکننده بدون لحاظکردن شهر، کشور و سطح کاری نظارت مداوم دارند. به شکایتها حتی اگر به نظر واقعی نرسند، رسیدگی میکنند. تجربه نشان داده که بسیاری از گزارشهای آزار و خشونت علیه زنان به نتیجه نمیرسند؛ چون کسی آنها را باور نکرده است. شاید به همین دلیل است که زنان ترجیح دادهاند در فضای مجازی از خشونتهایی که علیه آنها شده است، صحبت کنند. به نظر میرسد زنانی که تجربه مشابه داشتهاند، بهتر از هر کسی حرف همجنسان خود را باور میکنند. این تجربه مشابه و صحبتکردن از آنهاست که جامعه را به باور عمومی میرساند، به این باور که باید برنامه مشخص و هدفمند را برای دفاع از حقوق زنان داشته باشد و علیه خشونتی که به آنها میشود، مبارزه کند. این مبارزه و دفاع از حقوق زنان نباید در حد حرف، شعار و حتی قانون بماند. یکی از مهمترین کارهایی که باید انجام شود، امنکردن شهر برای آنهاست. آیا فضاهای عمومی شهر، مبلمان شهری و سازههایی ازجمله پلها و راههای رفتوآمد و... برای زنان ما امن است؟ با خیالی آسوده میتوانند از وسایل حملونقل عمومی استفاده کنند؟ زنان ما بهراحتی میتوانند در محل کارشان حاضر شوند، اگر آنها با آزارهای جنسی مواجه شوند، میتوانند از حق خودشان دفاع کنند؟ میتوانند بهراحتی و بدون اینکه نگران ازدستدادن شغلشان باشند، به مرخصی زایمان بروند؟ چرا ضعیفترین قراردادهای کاری با آنها بسته میشود؟ آنها اگر به قراردادها اعتراض کنند، کارشان را از دست نمیدهند؟