|

محمدرضا شفیعی کدکنی، ادیب، نویسنده، پژوهشگرو استاد دانشگاه

محمدرضا شفیعی کدکنی در 19 مهر 1318 در روستای کدکن بین نیشابور و تربت حیدریه و در یک خانواده کشاورز و روحانی زاده شد.

محمدرضا شفیعی کدکنی، ادیب، نویسنده، پژوهشگرو استاد دانشگاه

محمدرضا شفیعی کدکنی در 19 مهر 1318 در روستای کدکن بین نیشابور و تربت حیدریه و در یک خانواده کشاورز و روحانی زاده شد.

وی در روزهای ابتدایی زندگی، بین مشهد و کدکن در رفت و آمد بود و در این دوران تاثیر بسیاری از پدر بزرگ مادری خود، شیخ عبدالرزاق توسلی پذیرفت.

محمدرضا شفیعی کدکنی هنوز هشت‌ سالش تمام نشده بود که به حوزه علمیه نیشابور رفت و در حالی که از همکلاسی‌های خود بسیار کم سن و سال‌تر بود، زیر نظر ادیب نیشابوری تحصیل کرد..

شفیعی کدکنی هیچگاه به مدرسه نرفت؛ اما رفت و آمد به مشهد و حضور در محفل‌های ادبی آن شهر، او را وا داشت که در امتحان‌های آخر سال دبیرستان شرکت کند و دیپلم خود را بگیرد.

 پس از آن، با تشویق سید احمد خراسانی در امتحان ورودی دانشگاه نام‌نویسی کرد و توانست در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه مشهد پذیرفته شود.

اولین تلاش‌های شعری شفیعی کدکنی به سال‌های جوانی او بازمی‌گردد. او در سن ۱۹ سالگی چند غزل حافظ را مخمس کرد و برای یکی از روزنامه‌های محلی فرستاد. محمدرضا شفیعی کدکنی در آن سال‌ها از نام مستعار «م. سرشک» برای شعرهای خود استفاده می‌کرد. پس از این او به غزل روی آورد و چند دفتر شعر با همین نام و در قالب غزل منتشر کرد.

استاد کدکنی در دانشگاه فردوسی مشهد نام‌نویسی کرد و در کنکور آن سال هم نفر اول شد و به دانشکدهٔ ادبیات رفت و مدرک کارشناسی خود را در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی گرفت.

محمدرضا شفیعی کدکنی پس از اتمام دوره کارشناسی، برای ادامه تحصیل راهی دانشگاه تهران شد و توانست مدرک کارشناسی ارشد و دکترای خود را از این دانشگاه اخذ کند.

 تنها ده روز پس از آنکه محمدرضا شفیعی کدکنی از پایان‌نامه دکترای خود با عنوان صور خیال در شعر فارسی دفاع کرد، دکتر پرویز ناتل خانلری در نامه‌ای سفارش کرد که وی در دانشگاه مشغول به تدریس شود و با تایید دکتر بدیع الزمان فروزان‌فر، این مورد محقق شد. از آن تاریخ یعنی سال ۱۳۴۸ تاکنون، دکتر شفیعی کدکنی بیش از نیم قرن است که در دانشگاه تهران در حال تدریس است و همواره کلاسهای درسش یکی از شلوغ‌ترین کلاس‌های دانشگاه تهران به شمار می‌آید.

سه‌شنبه‌های دوست داشتنی که در طبقه چهارم دانشکده ادبیات دانشگاه تهران با حضور شاگردانی مشتاق از سراسر ایران به سرعت برق و باد طی می‌شود؛ پیش از آن تنها در کلاس‌های استاد مسلم ادبیات مرحوم «بدیع‌الزمان فروزانفر» چنین چیزی دیده میشد و امروز شاگرد و جانشین خلف ایشان، ‌بر کرسی هدایت دانشجویان نشسته است.

 دکتر کدکنی در مقدمه کتاب موسیقی شعر درباره این کلاس‌های درس چنین می‌نویسد

من چون از مزایای فول تایم جدید برخوردار نشده‌ام، فقط یک روز در هفته به دانشگاه می‌روم و در همین یک روز، از سراسر ایران، به‌قول ایرج، زائر و شاعرو مهمان دارم. همه به هوای اینکه علی‌آباد شهری است، می‌آیند و برای من شعر می‌خوانند و از من در باب شعر معاصر و شعر خودشان نظر می‌خواهند.

کلاس‌های استاد شفیعی کدکنی با همه آنچه پیش از آن دیده،‌ شنیده یا تصور می‌شد،‌ تفاوتی چشمگیر دارد؛ کلاسی که به زعم بسیاری از صاحب‌نظران، نه قاعده خاصی داشته،‌ نه حضور و غیابی و نه ملزم به رعایت سرفصل‌های مشخصی برای آموزش، استاد می‌نشیند و هرآنچه فکر می‌کند باید در آن روز بگوید،‌ به جمعیت شاگردانی از کوچک و بزرگ، با متانتی که همگان از او سراغ دارند و بیانی ویژه می‌آموزد.

دکتر  شفیعی کدکنی در سال 1349 وقتی 31 ساله بود ازدواج کرد، همسرش فارغ التحصیل رشته حقوق و از شیفتگان شعر بود، ثمره این ازدواج سه فرزند است.

در این میان دکتر کدکنی به غزل محدود نماند و دیگر قالب‌های شعری نظیر قصیده و شعر نو را نیز تجربه کرد. دفتر شعر «در کوچه باغ‌های نیشابور» که در سال ۱۳۵۰ منتشر شد، شهرتی برایش به ارمغان آورد و توانست شهرت شعری او را همپای شهرتش در تدریس و تحقیق کند.

دکتر شفیعی همچنین مدتی را بنا به دعوت دانشگاه های آکسفورد انگلستان و پرینستون آمریکا و ژاپن به عنوان استاد به تدریس و تحقیق اشتغال داشت.

دکتر شفیعی از استادان بارز و متبحر ادبیات معاصر ایران و از محققین بزرگ به شمار می‌رود که در نقد شعر و ادب فارسی صاحب نظر است و در شعر و شاعری نیز مقام والایی دارد و صاحب سبک و شیوه خاصی است که او را به عنوان شاعری پیشرو می‌شناسند.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های دکتر شفیعی کدکنی چند وجهی بودن اوست.و ای نکته که خود را هیچگاه محدود به یک فضا نکرده است. وی علاوه بر این که استاد ممتاز دانشگاه بوده، یکی از بهترین محقق‌ها و مصحح‌های تاریخ ادبیات ایران به شمار می‌رود که از نظریاتش به عنوان مرجع استفاده می‌شود.

علاوه بر آن، شاعری چیره‌دست به شمار می‌آید و طبع شعرش را در قالب‌های گوناگونی آزموده، و همچنین در حوزه نقد شعر فارسی، یکی از برجسته‌ترین منتقدان به شمار می‌آید.

او در نقدش اهل تعارف نیست و همیشه در کمال احترام و به دور از جنجال و پرخاشگری، به نقد پرداخته است. او نقدهای فراوانی به شخصیت‌های برجسته‌ای نظیر نیما، احمد شاملو، عبدالحسین زرین کوب، مجتبی مینوی و حتی استادش بدیع‌الزمان فروزانفر (که شفیعی او را بهترین منتقد شعر کلاسیک فارسی می‌داند) داشته و البته هیچ گاه در نقدهایش از اعتدال و میانه‌روی دور نشده است.

محمدرضا شفیعی کدکنی، کسانی همچون پرویز ناتل خانلری و پروین اعتصامی را شاعرانی دانسته است که در ادبیات ایران به جایگاهی که در خور شان و منزلتشان باشد، نرسیده‌اند.

جدای از ویژگی های کاری دکتر کدکنی از ویژگی های شخصیتی ایشان هم این است که وی در محافل ادبی به ندرت ظاهر می‌شود و بیشتر در انزوای اهل ادب به سر می برد.

محمدرضا شفیعی کدکنی روز پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸ تهران را به مقصد آمریکا ترک کرد. این سفر بازتاب وسیعی در مطبوعات ایران داشت.

او برای استفاده از یک فرصت مطالعاتی به مؤسسهٔ مطالعات پیشرفتهٔ پرینستون رفت تا در باب تاریخ و تطور فرقهٔ کَرامیه تحقیق کند، و پس از ۹ ماه دوری از میهن، به ایران بازگشت و پس از بازگشت به ایران بر سر کرسی تدریس خود در دانشگاه تهران حاضر شد.

در مهر ۱۳۹۸ در هفتمین دورهٔ جشنوارهٔ بین المللی هنر برای صلح، «نشان عالی هنر برای صلح» به سببِ بیش از نیم قرن تلاش در اعتلای فرهنگ و ادب پارسی به محمدرضا شفیعی کدکنی اهداء شد.

 

حجم فایل :22.42M | مدت زمان :00:09:47