|

کشور فوتبال

گزارشی از تماشای بازی تیم ملی غنا در اکرا

علی مرسلی - جهانگرد

فوتبال در افریقا حال و هوای دیگری دارد.به نظر من استادیوم‌های فوتبال عصاره‌ی رذائل و فضایل کشورهاهستند چون از تمام اقشار در آن حضور دارند و بیرون از حباب توریستی هستند که به صرف ویترین بودن ،به گردشگران ارائه می‌شوند.

گزارشی از تماشای بازی تیم ملی غنا در اکرا

به گزارش گروه رسانه ای شرق؛ ما سعی می‌کنیم  در کشورهایی که سفر میکنیم فوتبال ببینیم ! این‌بار هم در روزهای اول فروردین ۱۴۰۴،در شهر اکرا پایتخت غنا به دیدن بازی تیم ملی این کشور با چاد (از بازی‌های مقدماتی جام جهانی آینده) رفتیم.

به عنوان یک استادیوم‌گرد، که در ماراکانو، آزادی،سانتیاگوبرنابئو، یادگار تبریز،متروپلیتن اتتکیو،باغشمال،استادیوم‌های بازی های ایران در جام جهانی ۲۰۱۸  و ... حضور داشته‌ام، باید اذعان کنم جنس حضور در استادیوم اکرا اسپورت غنا از جنس دیگری است.

ورود به استادیوم از ساعت‌ها قبل در نهایت هرج و مرج و شلوغی است.نه بلیط آنلاینی در کار است و نه جایگاه و درب مشخصی. در بیرون از استادیوم، بلیط های با قیمت ۱۰ سدی را به قیمت ۲۰ سدی از بازار سیاه تهیه می‌کنی( به ما یک پلیس به ما کمک می‌کرد که بلیط فروش بازار سیاه پیدا کنیم !) در فشار جمعیت وارد استادیوم می‌شوی و هر جا پیدا کردی و خالی بود می‌نشینی.  به ما کمک کردند تا از بین سیل جمعیت رد شویم و جای نشستن پیدا کنیم.فلیکس پرسپولیس‌را هم می‌شناسد و اخبار اتمی ایران را دنبال می‌کند! 

سرود ملی خوانده میشود. کسی با تیم حریف کاری ندارد ولی سرود ملی غنا را همه با دل و جان می‌خوانند. برخلاف سانتیاگوبرنابئوی مادرید، که بطری‌آب نمی توان داخل برد و حتی "درب" بطری آبی را که میخرید، به دلایل ایمنی، نمی دهند، اینجا همه چیز می توانی  ببری،از بطری آب تا قلوه سنگ و ترقه و ...!

اما تا لحظه‌ی آخر بازی نه بطری ، نه سنگ ،نه ترقه و نارنجک، هیچ چیزی به سمت زمین پرتاب نمی‌شود. غنا تیم فوتبال قدرتمندی است. در همان دقایق اول یک گل به تیم نحیف و ضعیف چاد که انگار بازیکنانش سوءتغذیه داشتند، می‌زند. 

غنا چند گل دیگر میزند اما وقتی چاد یک گل به خودی میزند، هیچ کس شادی نمی‌کند. انگار مرام ورزشی تماشاگران، چنین گل الکی را بر نمی‌تابد! 

وقتی یکی از بازیکنان چاد یک دریبل سرپایی قشنگ می‌زند، ورزشگاه یک دست تشویقش می‌کنند!

نه از دیوانه‌بازی‌های برزیلی‌های ماراکانو خبری است، نه از فحش‌های تماشگران اتتیکو، نه سنگ و بطری‌های آزادی... تماشاگران ،آزاد و رها می‌رقصند و می‌خوانند. فوتبال یک کشور است و همه‌  آنان که برای تماشای فوتبال می‌روند ،انگار از یک میهن هستند.

تماشاگران سرودهایی را با هماهنگی از حفظ می‌خوانند، مرد و زن با هم در کنار هم بدون خشم و مملو از هیجان فوتبال می‌بینند. 

در تمام مدت بازی چشمم به نورافکن‌های ورزشگاه است که روشن می‌مانند و مثل ورزشگاه آزادی ما در میانه بازی  خاموش نمی‌شوند !