الناز؛ دختر ماه مهر
24 مهر ۱۴۰۱؛ سئول، کره جنوبی. آهسته به دیواره نزدیک میشود. نگاهها بیش از گذشته متوجه این ورزشکار ایرانی است. لباس سفیدی به تن دارد که یقه و زیر بغلش قرمزرنگ است و روی شانههایش سبز پاشیده. تا اینجا موضوع چندان عجیبی نیست. الناز رکابی بارها با همین پیراهنی که سمت بالا و چپش، پرچم ایران نقش بسته، دیواره و سنگ را بالا رفته است. با این حال، در آن روز بخصوص که قرار است فینال رقابتهای قهرمانی آسیا در سنگنوردی برگزار شود، خبری از کلاه پارچهای که الناز موهایش را زیر آن جمع میکرد نیست.
24 مهر ۱۴۰۱؛ سئول، کره جنوبی. آهسته به دیواره نزدیک میشود. نگاهها بیش از گذشته متوجه این ورزشکار ایرانی است. لباس سفیدی به تن دارد که یقه و زیر بغلش قرمزرنگ است و روی شانههایش سبز پاشیده. تا اینجا موضوع چندان عجیبی نیست. الناز رکابی بارها با همین پیراهنی که سمت بالا و چپش، پرچم ایران نقش بسته، دیواره و سنگ را بالا رفته است. با این حال، در آن روز بخصوص که قرار است فینال رقابتهای قهرمانی آسیا در سنگنوردی برگزار شود، خبری از کلاه پارچهای که الناز موهایش را زیر آن جمع میکرد نیست. او با هدبندی مشکی بخشی از موهایش را پوشانده و به فکر بالارفتن از صخرهای طوسی است که برجستگیهایی به رنگ زرد و آبی، روی آن تعبیه شده است. از همینجا دیگر کسی به فکر ورزش الناز رکابی یا حتی عنوان چهارمی او در فینال رقابتهای قهرمانی آسیا نیست. موردی که زیر ذرهبین رفته این است که یک ورزشکار زن از ایران بدون آنکه موهایش را کاملا بپوشاند در رقابتی رسمی که دست بر قضا پوشش تلویزیونی هم بیرون از ایران دارد به میدان رفته است.
خبرش مثل بمب در روزهایی که خیابانهای ایران و تهران شلوغ است میپیچد. عکس و فیلم مسابقه فینال الناز رکابی در همان روزهای آخر مهر 1401 در فضای مجازی دست به دست شده و رفتهرفته حساسیتها ایجاد میشود. در تحلیلهای اولیه، اقدام الناز رکابی، حرکتی اعتراضی در مواجهه با شرایط موجود توصیف میشود. شایعاتی که این حرکت الناز را در دفاع از حقوق زنان توصیف میکرد. «دختر عنکبوتی» ورزش ایران که روزگار زیادی با این لقب در رسانههای ورزشی مورد خطاب قرار میگرفت، حالا فراتر از حد تصور مورد توجه قرار گرفته بود. فضا به گونهای نبود که بشود الناز که فقط یک هدبند داشت را به گوشهای راند و به آن فکر نکرد. ازاینرو سیل تحلیلها از راه رسید و بلافاصله شایعات پیچیدهتری در پی داشت.
درست از همان ساعات اولیه، گمانهزنیها شکل گرفت. میگفتند الناز دیگر قرار نیست به ایران برگردد و از همان کره، به فکر مهاجرت و پناهندگی به کشور دیگری است. این موضوع قابل تحملترین شایعهای بود که آن روزها به گوش میرسید، چون هرچه زمان میگذشت، اخبار ضدونقیض از او بیش از گذشته در فضای مجازی میچرخید. در آن برهه ادعا شد که پاسپورت این ورزشکار ایرانی ضبط و او به سفارت ایران در کره جنوبی تحویل داده شده است. در روزهایی که حال خیابانهای پایتخت مثل بسیاری از شهرهای ایران خوش نبود، خبری اینچنینی میتوانست محرکی جدید قلمداد شود. دقیقا از همان لحظه ماجرای الناز رنگ دیگری به خود گرفت و دوقطبی و چندقطبی موجود درباره او متولد شد. فضای مجازی اصرار به رخدادن اتفاقی ناخوش برای او داشت و مسئولان وقت مدام در پی تکذیب بودند. اولین تکذیبیه در این پرونده مربوط به سفارت ایران در کره جنوبی بود. آنها بیانیهای دادند که نه ضبط پاسپورتی در کار است و نه تحویلدادن و بازداشتی. «تمامی اخبار جعلی، کذب و اطلاعات نادرست در خصوص خانم الناز رکابی را قویا تکذیب میکنیم. خانم الناز رکابی پس از پایان مسابقات سنگنوردی قهرمانی آسیا در سئول، بامداد روز سهشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۱ به همراه سایر اعضای تیم از سئول به مقصد ایران حرکت کرد. سفارت جمهوری اسلامی ایران در کرهجنوبی تمامی اخبار جعلی، کذب و اطلاعات نادرست درخصوص خانم الناز رکابی را قویا تکذیب میکند».
بیانیه مذکور اما به شایعات رایج پایان نداد؛ میگفتند دو روز بیخبری از الناز رکابی کافی است تا این چند خط باورپذیر نباشد. این بار کار به جایی رسید که خود الناز وارد کارزار شد. او با نوشتن متنی در اینستاگرام از بازگشتش به ایران خبر داد و همانجا در اولین فرصت عنوان کرد که حجابش سهوا از سر افتاده و تعمدی در کار نبوده است. «اینجانب الناز رکابی با سابقه 20 سال عضویت در تیم ملی سنگنوردی ضمن عذرخواهی بابت نگرانیهایی که ایجاد کردم، باید اعلام کنم طبق حساسیتهای موجود در جریان فینال مسابقات قهرمانی آسیا که در کره جنوبی برگزار شد، به دلیل زمانبندی نامناسب و فراخوانی غیرقابل پیشبینیِ بنده برای صعود دیواره، سهوا پوشش بنده دچار مشکل شد. در حال حاضر طبق زمانبندی از قبل تعیینشده به همراه تیم، در حال بازگشت به ایران هستم». با وجود متنی که الناز در صفحه اینستاگرامش گذاشت، موج بهوجودآمده قصد آرامشدن نداشت. اینبار عنوان شد که گوشی الناز در اختیارش نیست و این متن نمیتواند متعلق به خودش باشد. کمی بعد داود، برادر بزرگ الناز هم وارد گود شد و نوشت که او نهتنها به ایران برمیگردد، بلکه انتشار اخباری معنادار از او صرفا موجسواری است: «خواهرم حجاب داشت و هدبند روی سرش بود و متأسفانه برخیها روی این موضوع موجسواری میکنند. الناز متعلق به این خاک است و برای این کشور بازی خواهد کرد. خواهرم الناز به ایران برمیگردد، چون فرزند ایران است و الناز بسیار خاک ایران را دوست دارد. قطعا پس از بازگشت نشست خبری برگزار خواهیم کرد و خواهرم حواشی را توضیح خواهد داد».
اخبار نگرانکننده درباره الناز رکابی چنان زیاد شد که پای فدراسیون جهانی صعودهای ورزشی (IFSC) به این ماجرا باز شد. مسئولان این فدراسیون با ابراز نگرانی از شرایط بهوجودآمده نوشتند: «فدراسیون جهانی صعودهای ورزشی از اخبار مربوط به الناز رکابی ورزشکار ایران مطلع است. اطلاعات زیادی در حوزه عمومی در مورد خانم رکابی وجود دارد و ما به عنوان یک سازمان تلاش کردهایم واقعیتها را مشخص کنیم. همچنین با خانم رکابی و فدراسیون سنگنوردی ایران در تماس بودهایم. درک ما این بوده که او در حال بازگشت به ایران است. مهم است تأکید کنیم که ایمنی ورزشکاران برای ما بسیار مهم است و ما از هر تلاشی برای حفظ امنیت یک عضو ارزشمند جامعه خود در این شرایط حمایت میکنیم».
استقبال خاص از الناز رکابی در فرودگاه
سرانجام بعد از قریب به دو روز بیخبری و گمانهزنیهای متعدد، الناز رکابی به همراه سایر ورزشکاران ایرانی حاضر در سئول، 4:30 بامداد وارد تهران شد. کلاه ورزشی نایکی مشکی بر سر داشت و کلاه هودی مشکیرنگی که به تن داشت، انتهایش را پوشانده بود. او با گلی به دور گردن وارد فضای عمومی شد و خیلی سریع خبرنگاران صداوسیما به سراغش رفتند تا نظرش را درباره اتفاقات رخداده جویا شوند. او همان حرفهایی که در اینستاگرامش نوشته بود را تکرار و عنوان کرد که به دلیل نداشتن وقت کافی، نتوانسته با حجاب کامل از دیواره بالا برود: «به دلیل فراخوانی غیرمنتظرهای که از من در مسابقات شد، درگیر لوازم فنی خود شدم و این باعث شد از حجابی که باید میداشتم غافل شوم. از مردم ایران به دلیل تشنج ایجادشده، عذرخواهی میکنم. یکسری تندرویها در این ماجرا اتفاق افتاد... من با صحت و سلامت کامل به ایران برگشتم... با آرامش خاطر، سلامت کامل و طبق برنامه از پیش تعیینشده به ایران بازگشتم. استرس زیادی داشتم، ولی تاکنون اتفاقی نیفتاده است. اینکه ۴۸ ساعت، خبری از من نبوده است، اصلا درست نیست و ما طبق برنامه قبلی به ایران برگشتیم».
با این حال ولی اتفاق دیگری رخ داده بود. تعداد قابل توجهی از مردم به استقبال او در فرودگاه رفته بودند و حوالی بامداد نامش را یکصدا فریاد میزدند. در آن مهرماه عجیب و غریب، الناز سوار بر ون سفیدرنگ از میان هوادارانی که برای حمایت از او به فرودگاه آمده و برایش تونلی ساخته بودند، بدون اینکه صحبت دیگری کند، فرودگاه امام خمینی را ترک کرد. برخلاف ادعای داود، برادر الناز، نهتنها خبری از کنفرانس خبری در روز یا روزهای بعدی نشد، بلکه حواشی الناز با وجود توضیحاتی که خودش داد و مسئولان ورزش ایران هم تأییدش کردند دوباره اوج گرفت. فردای آن روزِ پرسروصدا، الناز رکابی به دیدار وزیر ورزش رفت. با همان لباس و کلاه معروفش. میگفتند در آن جلسه درباره اتفاقات مهمی از جمله مسابقه جنجالی فینال صحبت شده است. بعدها مشخص شد که توماس باخ، رئیس کمیته بینالمللی المپیک هم به الناز رکابی زنگ زده و خواسته شخصا در جریان اتفاقات مربوط به او باشد. وزیر ورزش هم با روی گشاده از الناز رکابی استقبال کرد. او بعدها گفت که پای درد دل این دختر ورزشکار نشسته و خواستههای رکابی از جمله اینکه سالنی اختصاصی برای پرورش استعدادها طلب کرده را شنیده است. وزیر ورزش گفت که رکابی بابت اتفاقات رخداده اظهار پشیمانی کرده است: «اتفاقی برای یکی از ورزشکاران خانم ما در سه چهار روز گذشته در یکی از رقابتهای ورزشی افتاد و او روز گذشته کامل همه چیز را برای من توضیح داد. ایشان (النار رکابی) اظهار ندامت و پشیمانی کرد و خودش هم از اتفاق رخداده خیلی ناراحت بود. او به ما توضیح داد که چطور در مسابقهاش به دلیل استرس حجابش را فراموش کرده بود و خیلی هم نادم بود. او گفت از مردم خجالت میکشد. او خودش درخواست گرفتن وقت کرد و به اتفاق خانوادهاش نزد ما در وزارت ورزش و جوانان آمد و توضیحاتی داد. این ورزشکار همچنین درباره شرایط کاری و مشکلات تمرینی رشته سنگنوردی صحبت کرد. او گفت ۲۱ سال است در سنگنوردی کار میکند و اینکه بیمهاش نامشخص است، حقوق مستمری و شغلی ندارد، ولی عاشق کشورش است. او اشاره کرد از آمریکا و اروپا دعوتنامه دارم. خیلی از ایرانیها زنگ زدند و گفتند برنگرد، ولی گفت دخالت نکنید، چون من زیر پرچم ایران رشد کردم و به آن پشت نمیکنم».
صحبتهای وزیر ورزش درباره الناز رکابی درحالی بازتاب قابل توجهی در رسانهها داشت که همزمان شایعاتی مربوط به اجباری بودن این دیدار و حرفهایش هم مطرح شد. مواردی که برای اطلاع از صحت و سقمش نیاز به تأیید خود الناز بود. با این حال، بخشی از جریان همسو با دولت هم صحبتهای الناز رکابی و مسئولان ورزش ایران را چندان باور نداشتند. بارزترین آنها مربوط به سیداحمد علمالهدی، امام جمعه مشهد بود که در خطبههای نماز جمعه بهشدت به وزیر ورزش بابت دیدار با الناز رکابی تاخت. او رکابی را یک «فریبخورده» توصیف کرد که آبروریزی کرده است: «اخیرا شاهد بودیم یک دختر فریبخورده که در اجرای مراسم سنگنوردی روسری برداشت و در پیش چشم همه مردم دنیا آبروی نظام را برد، به کشور بازگشته و با آقای وزیر ورزش و جوانان دیدار کرده است. در اینباره اساسا فرض کنیم که ملاحظات سیاسی درست باشد و بهتر باشد که این خانم طرد نشود و به نظام برگردد، اما نکته اینجاست که چرا وزیر ورزش با این خانم ملاقات کرد درحالیکه او باز هم بدون حجاب بود و تنها به پوشیدن یک کلاه اکتفا کرد؟ بانوان ورزشکار بسیاری در مسابقات همزمان و در رشتههای مختلف مدال آوردند. چرا وزیر ورزش با این قهرمانان دیدار نکرد؟ شما وزیر کدام دولت هستید؟ دولتی که متدینین به آن رأی دادند و رئیس آن نایبرئیس دوم مجمع فقهای مجلس خبرگان رهبری است. این عکسانداختنها نشانه بیمحلی به بانوان محجبه قهرمانی است که سوغات حضور آنان در مسابقات بینالمللی، فرهنگ عفاف و حجاب بوده است».
انتظارها برای پایانیافتن شایعات مربوط به الناز رکابی بیاساس نشان میداد، چون بعد از دیدارش با وزیر ورزش و اظهارات علمالهدی شایعه جدیدتری مطرح شد مبنی بر اینکه او بعد از این دیدار و ارائه توضیحاتش بازداشت شده است. اینبار نوبت به رئیس کمیته ملی المپیک است تا به شایعه زندانیشدن الناز رکابی پاسخ دهد. محمود خسرویوفا که بهتازگی جانشین رضا صالحیامیری شده بود، گفت که الناز رکابی به همراه خانوادهاش یک روز میهمان این نهاد در هتل المپیک بوده و بعد به همراه خانواده راهی شهرش شده است. با داغشدن شایعه آخر، اینبار دوباره الناز رکابی دست به کار شد و با نوشتن متنی جدید در اینستاگرام ضمن تشکر از مردمی که برای استقبال از او به فرودگاه آمدند، بهطور نامحسوسی شایعه بازداشتش را رد کرد. الناز شعری از احمد شاملو نوشت و سپس با نوشتن «من، مردم، ایران» به اظهاراتش پایان داد:
«من به هیئت «ما» زاده شدم
به هیئت پرشکوه انسان
تا در بهار گیاه به تماشای رنگینکمان پروانه بنشینم
غرور کوه را دریابم و هیبت دریا را بشنوم
تا در شریطه خود را بشناسم و جهان را به قدر همت و فرصت خویش معنا دهم
که کارستانی از این دست
از توان درخت و پرنده و صخره و آبشار
پیروز است»
احمد شاملو
بینهایت سپاسگزارم از حمایت شما مردم ایران، شریفترین مردم دنیا، ورزشکار و غیرورزشکار و حامیانم در کشورهای خارجی. هرآنچه امروز دارم تماما حاصل شما خوبان بوده است و آینده بدون حمایت شما هموار نخواهد بود. از تمام کسانی هم که برای استقبالم به فرودگاه آمدند بسیار ممنونم
دوستتان دارم
با احترام
من، مردم، ایران»
الناز در حالی از مهرماه 1401 شخصیتی جدید به خود گرفت که همچنان شایعات درباره او ادامه دارد؛ آخرین آنها که دیگر واکنش چندانی به همراه نداشته، حصر خانگی در شهر محل تولد است...