|

شرق اصفهان در پسا زاینده‌رود

هم سایه‌های گاوخونی سخت نفس می‌کشند

سال که 12 ماه باشد، سه ماه تابستان، وزش باد از شرق به غرب است و خاک، نفست را می‌برد. امروز اما زمستان است و باد از غرب می‌وزد و این یعنی خفگی! با ماشین که به سمت شرق اصفهان بروی از شیشه‌هایش تنها دود پیداست. از افق تا کف جاده، پرده‌ای مشکی آویزان شده و تکان هم نمی‌خورد. جاده که می‌پیچد، تابلوی باغ رضوان هویدا می‌شود و تو شگفت‌زده می‌شوی از این‌همه دوراندیشی! این یعنی اگر دود صنعت و حمل‌ونقل اصفهان درجایی نزدیک شرق این کلان‌شهر و در وانفسای وارونگی هوا خفه‌ات کرد، یا سنکوپ کردی و یا سلاطون به جانت افتاد، مردن برایت زحمتی نداشته باشد.

هم سایه‌های گاوخونی سخت نفس می‌کشند

ترنج طباطبایی: سال که 12 ماه باشد، سه ماه تابستان، وزش باد از شرق به غرب است و خاک، نفست را می‌برد. امروز اما زمستان است و باد از غرب می‌وزد و این یعنی خفگی! با ماشین که به سمت شرق اصفهان بروی از شیشه‌هایش تنها دود پیداست. از افق تا کف جاده، پرده‌ای مشکی آویزان شده و تکان هم نمی‌خورد. جاده که می‌پیچد، تابلوی باغ رضوان هویدا می‌شود و تو شگفت‌زده می‌شوی از این‌همه دوراندیشی! این یعنی اگر دود صنعت و حمل‌ونقل اصفهان درجایی نزدیک شرق این کلان‌شهر و در وانفسای وارونگی هوا خفه‌ات کرد، یا سنکوپ کردی و یا سلاطون به جانت افتاد، مردن برایت زحمتی نداشته باشد.

...و این آغاز سفرنامه شرق اصفهان است...

زاینده‌رود آمدورفت

زاینده‌رود آمدورفت و حالا باید در انتظار چه بود در زمین‌های شرق اصفهان که حدود ۲۰ سال است رنگ آب‌ندیده؟ برآآن، جی و قهاب، رودشتین و ورزنه تا گاوخونی، ۱۰۰ هزار هکتار زمین که چند در میان خشکند، هرچند که زاینده‌رود آمده و رفته است. آب که بود این مقدار زمین، همه‌اش سالی دو تا سه بار زیر کشت می‌رفت.240 هزار تن گندم، 90 هزار تن جو، 900 هزار تن ذرت علوفه‌ای و 180 هزار تن یونجه به همراه سایر غلات و صیفی‌جات، هدیه شرق اصفهان بود به‌کل کشور.

 سال 49 سد زاینده‌رود آبگیری شد. شرق اصفهان با سرمایه‌گذاری برای تونل اول کوهرنگ،33 سهم از حقابه اش را داشتند. سه سال بعد از افتتاح سد دو روستای شاخ کنار و شاخ میان خشکیدند و امروز این خشکی تا ورزنه، اژیه، خوراسگان و باغ‌های نجف‌آباد هم رسیده است. در حقیقت زاینده‌رود سال 52 اعلام‌خطر کرد و کسی جدی نگرفت. از سال 49 تا امروز هرسال بخشی از آب از حوضه زاینده‌رود خارج‌شده است. این بخش یک حوضه بسته است که آب در آن چند بار مصرف می‌شود به‌عبارت‌دیگر راندمان آبیاری در کل کشور 33 درصد است اما در شرق اصفهان به گفته وزارت نیرو 70 درصد است چراکه آب حداقل 2.5 بار مصرف می‌شود. حکایت این زمین‌ها که رویش خاک حاصلخیز است و زیرش شن، همانند کولرآبی است که می‌تواند میزان اندکی آب را چندین بار استفاده کند. تلفات آبیاری به زیرزمین نفوذ می‌کند و می‌شود آب چاه. این‌گونه است که با خشکاندن زاینده‌رود این چرخه تعطیل شد و چاه‌ها و قنات‌ها هم خشکید.

قحطی آب شرب

آب شرب اصفهان 14 مترمکعب آب بر ثانیه است و برای تامین آن 20 تا 30 مترمکعب آب رهاسازی می‌شود تا 14 مترمکعب آن به تصفیه‌خانه برسد. آب دهی سد با تونل‌هایش تنها 8 مترمکعب آب بر ثانیه است و بنابراین اگر سد نبود آب شرب اصفهان با مشکل مواجه می‌شد؛ اما پشتیبانی سد بارگذاری‌های بیش‌ازحد توانش در بالادست رودخانه انجام شد که نتیجه آن مرگ زاینده‌رود بوده است.

کارشناسان می‌گویند که 92 درصد منابع آب زاگرس میانی راهی حوضه کارون می‌شود و 8 درصد به زاینده‌رود می‌رسد، این در حالی است که 56 درصد جمعیت حوضه در کارون و 44 درصد در اصفهان مستقر هستند که نشان‌دهنده توزیع نامتوازن آب در دو حوضه یادشده است. مطابق مطالعات 41 سال اخیر خروجی آب کارون به خلیج‌فارس 12 میلیارد مترمکعب بوده و بنابراین علت کم‌آبی کارون، ایجاد 8 سد مخزنی روی این رودخانه است. بااین‌حال در سال‌های اخیر مجموع ذخیره سدهای کارون کمتر از 7 میلیارد مترمکعب نبوده که این میزان آب، 4 برابر مجموع آب تجدید ناپذیر در یک سال نرمال است که تنها 0.5 میلیارد آن رهاسازی شده است.

مدت‌زمانی است که مردم و مسوولان حوضه کارون معتقدند که انتقال آب به اصفهان از طریق تونل‌های اول و دوم کوهرنگ که حدود 60 سال قبل انجام شده، زمینه پیشروی آب‌شور دریا به نخلستان‌ها را فراهم کرده است؛ اما سدهای متعددی که کشورهای عراق و سوریه بر روی دجله و فرات زده‌اند، باعث پیشروی آب‌شور به نخلستان‌های خوزستان شده که در این خصوص باید به مجامع بین‌المللی شکایت کرد.

نجات مرکز کشور از مشکلات خشک‌سالی، یک مساله دولتی و حکومتی است. نباید رقابت‌های استانی، جای سازوکار ملی را بگیرد. اگر مسوولان می‌خواهند که مرکز کشور را نجات دهند باید راهکارهای کارشناسی را در نظر بگیرند و عملیاتی کنند.

در سال‌های با بارندگی نرمال، حوضه زاینده‌رود 700 میلیون مترمکعب کسری دارد که انتقال بین حوضه‌ای کار را سامان می‌دهد برای حلق خشکیده زمین‌های حاصلخیز شرق اصفهان. مگر نه آنکه انتقال بین حوضه‌ای از زمان ساسانیان هم مرسوم بوده در حوضه زاینده‌رود. پس چه شده که امروز با واردات این‌همه مهاجر و صادرات آب از اصفهان، این رسم از مد افتاده است.

خاک شرق آجر شد

زمین‌هایی که روزگاری حاصلخیز بود حالا طعمه باغ ویلاها و کوره‌های آجرپزی شده است. در شرق اصفهان 160 کوره آجرپزی خاک اصفهان و زمین‌های کشاورزی را غارت می‌کنند. 60 درصد آجر کشور در اصفهان و با خاک مرغوب کشاورزی تولید می‌شود که چه بشود؟در اقلیم خشک 700 سال طول می‌کشد تا یک سانتی‌متر خاک تولید شود و حالا فلات مرکزی ایران که چند هزار سال طول کشیده تا ایجاد شود ظرف چند سال نابودشده است. در جغرافیای سیاسی، مناطق مرکزی کشور امنیت آبی و غذایی کل یک کشور را در زمان جنگ تامین می‌کنند. اگر اتفاقی بیفتد، مرکز ایران نه خاک دارد و نه آب. با کدام آب‌وخاک و غذا قرار است امنیت کشور حفظ شود؟

ورزنه دیار زنان با چادر سپید. دیاری که صدای چرخ های نخ‌ریسی و مزارع مروارید گون پنبه‌اش، هنوز در دل تاریخ حفظ‌شده است. توریست‌ها دوستش دارند و در میان کویر جواهری است دردانه. حالا مزارع پنبه بربادرفته‌اند. قلعه‌های شاخ میان و شاخ کنار که روزگاری نه‌چندان دور محله بروبیای مردمان با گویشی به جامانده از فارسیِ پهلوی بوده اکنون ویرانه است و 6 هزار هکتار زمین‌های پنبه‌کاری شده و هندوانه‌های درشتش با کویر یکی است.

از پنبه خبری نیست، تنها در انگشت‌شمار زمینی دورافتاده، رنگ سفید غوزه‌های پنبه برایت دست تکان می‌دهد. گه گاه زنی سپیدپوش در کوچه‌ای نهان و دوباره گم می‌شود در دل کویر.

نفس‌های آخر وسط کویر

گوش تا گوش افق، نمک برق می‌زند. چشم‌هایت را زیر نور ظهر زمستان بازو بسته می‌کنی. انگار که وسط کویر برف آمده باشد، انعکاس نمک چشمت را می‌زند. گاوخونی همانند محتضری رو به موت نفس‌های آخر را می‌کشد.تپه‌های خاکی اطراف تالاب نمایانگر آن است که رطوبت زیاد اطراف تالاب باعث رسوب خاک و غبارها موجود در هوای منطقه به علت وزش باد شده است؛ بنابراین اگر تالاب نباشد خاک و غبار به‌سوی اصفهان و مرکز کشور می‌رود که رفته است. غباری که سمی است و مردم منطقه معتقدند باعث افزایش سرطان در منطقه ورزنه شده است. تامین آب سفره‌های زیرزمینی، زیستگاه پرندگان مهاجر و کنترل آفات و حشرات توسط آن‌ها، تصفیه آب و رونق صنعت توریسم، همه وظایف گاوخونی بوده که امروز دیگر نیست. برای بازگرداندن گاوخونی باید حقابهای تعیین شود که هیچ‌کس حتی کشاورزان منطقه به آن دست‌درازی نکنند. حداقل آبی که اکوسیستم منطقه را زنده نگه می‌دارد، حدود 141 میلیون مترمکعب است. تفاهم‌نامه حقوقی سال‌ها قبل میان آب منطقه‌ای و محیط‌زیست اصفهان منعقدشده و بر مبنای آن باید سالیانه 160 تا 150 میلیون مترمکعب به‌عنوان حقابه به تالاب تحویل داده شود. گویا این تفاهم‌نامه که حقوقی نیز بوده عملیاتی نشده است. خشکاندن زاینده‌رود قصه‌ای بود که با یکی بود و یکی نابود آغاز شد و هنوز حکایت کلاغ قصه معلوم نیست. همه آن‌هایی که کشاورزی را از شرق اصفهان دریغ کردند، نه‌تنها فقر را به خانه‌های مردم شرق بردند که محیط‌زیست، منابع آب‌وخاک را نیز از بین بردند. در سال ۱۴۰۱ حسین بهزاد فر و همکاران در نشریه مطالعات توسعه اجتماعی ایران، تحقیقی با عنوان «بررسی پیامدهای اجتماعی خشکی رودخانه زاینده‌رود بر جامعه کشاورزان شرق اصفهان » منتشر کردند. یافته‌های تحقیق، آثار اجتماعی خشک شدن رودخانه زاینده‌رود را بر جامعه کشاورزان شرق اصفهان تایید کرد. داده‌های این پژوهش نشان داد آثار اجتماعی خشکی زاینده‌رود در متغیرهایی همچون سلامت اجتماعی، منزلت اجتماعی، سرمایه اجتماعی و رفاه اجتماعی کاهش چشم‌گیری در بین جامعه کشاورزان شرق اصفهان داشته و در متغیرهای مهاجرت و تعارضات اجتماعی نیز افزایش واضح و آشکاری اتفاق افتاده است. مقاله واکاوی خشکی زاینده‌رود و پیامدهای اقتصادی- سیاسی آن بر جامعۀ کشاورزان شرق اصفهان» در نشریه علمی وزارت علوم با عنوان برنامه‌ریزی منطقه‌ای در سال گذشته توسط اصغر محمدی و همکاران منتشر شد. یافته‌های تحقیق وجود تبعات اقتصادی- سیاسی خشک شدن رودخانه زاینده‌رود را بر جامعه کشاورزان شرق اصفهان تأیید کرد. نتایج حاکی از آن بود که تبعات اقتصادی و سیاسی خشکی رودخانه زاینده‌رود در عامل‌هایی مانند قیمت املاک و مستغلات، امنیت اقتصادی و سرمایه سیاسی، کاهش چشم‌گیری در بین جامعه کشاورزان شرق اصفهان داشته است. همچنین وابستگی کشاورزان به دولت، افزایش و شیوه زیست مادی و وضعیت اقتصادی مردم نیز تغییرات واضح و آشکاری رخ‌داده است.