|

دست‌ها بالا، وگرنه فیلم می‌گیرم!

حتما با این صحنه در فیلم‌ها یا حتی در دنیای واقعی روبه‌رو شده‌اید: شخصی با سلاح وارد یک مکان عمومی مثل بانک می‌شود، به سمت حاضران نشانه می‌رود، تهدید می‌کند که اگر خواسته‌اش اجرا نشود شلیک می‌کند، مردم بی‌سلاح هم از ترس برخورد گلوله ناخودآگاه پشت میز یا دیوار یا پیشخوان خم می‌شوند و سنگر می‌گیرند تا از برخورد گلوله‌ای که عن‌قریب شلیک می‌شود در امان بمانند. به عبارتی پناه می‌گیرند تا زنده بمانند.

دست‌ها بالا، وگرنه فیلم می‌گیرم!

حتما با این صحنه در فیلم‌ها یا حتی در دنیای واقعی روبه‌رو شده‌اید: شخصی با سلاح وارد یک مکان عمومی مثل بانک می‌شود، به سمت حاضران نشانه می‌رود، تهدید می‌کند که اگر خواسته‌اش اجرا نشود شلیک می‌کند، مردم بی‌سلاح هم از ترس برخورد گلوله ناخودآگاه پشت میز یا دیوار یا پیشخوان خم می‌شوند و سنگر می‌گیرند تا از برخورد گلوله‌ای که عن‌قریب شلیک می‌شود در امان بمانند. به عبارتی پناه می‌گیرند تا زنده بمانند. صحنه مشابهی را چند روزی است در فضای مجازی دنبال می‌کنیم. لحظه‌ای که یک شخص معروف اینستاگرامی وارد بخش تصویربرداری یک بیمارستان می‌شود و وقتی به خواسته غیرمنطقی‌اش نمی‌رسد، سلاحش را درمی‌آورد و نشانه می‌رود و متصدی بینوای بخش تصویربرداری از ترس مرگ پشت پیشخوان پناه می‌گیرد و خم می‌شود، اما این‌بار به جای تفنگ در دست فرد ضارب دوربین اینستاگرام است و فرد پناه‌گیرنده به جای ترس از برخورد گلوله داغ سربی، از ترس انتشار تصویرش در یک شبکه اجتماعی پشت میزش سنگر می‌گیرد. ترس از قضاوت دنبال‌کننده‌های میلیونی، یک گوشی تلفن در دستان یک شاخ مجازی را به اندازه یک تفنگ در دست یک سارق یا قاتل ترسناک می‌کند. ترس از اینستاگرام و پخش تصویر در فضای مجازی و ترس از قضاوت و نتیجه‌گیری معیوب و بدون علم بعضی از دنبال‌کنندگان معتاد به فضای مجازی، از این به بعد از هر دوربینی سلاحی خواهد ساخت که به جای مرگ بدنی، مرگ و بی‌آبرویی اجتماعی را برای قربانی به ارمغان می‌آورد. این قبیل اتفاقات چیزی نیست جز بخشی از یک منطق و مفهوم بزرگ‌تر که در دنیایی موازی با دنیای واقعی در حال حکمرانی است. دنیایی که عدم علم به موضوعات مختلف خصوصا موضوعات مرتبط با سلامت موج می‌زند. دنیایی که در آن کسی نمی‌داند در یک مرکز شلوغ با بیماران بستری، اولویت استفاده از دستگاه تصویربرداری با بیماران بستری مرکز است و سایر افراد خصوصا آن دسته از بیمارانی که تمکن مالی دارند بهتر است از مراکز خارج بیمارستانی برای تصویربرداری استفاده کنند. یا کسی نمی‌داند که وقتی به بیماری گفته می‌شود باید بستری شوی، او نمی‌تواند طبق تشخیص خود بستری نشود ولی از سایر خدمات مرکز استفاده کند و برای خود سی‌تی اسکن اُردِر کند. در همه جای دنیا برای افراد با وزن بالای صد کیلوگرم تنها چند مرکز محدود خدمات تصویربرداری ارائه می‌دهند و از منظر مدیریت بهداشت و سلامت، بهتر است دستگاه تصویربرداری در مراکز بیمارستانی برای صدها بیمار نیازمند مورد استفاده قرار گیرد نه برای یک نفر با شرایط نامعمول که باعث ازکارافتادگی دستگاه می‌شود و دست بقیه بیماران یک مرکز شلوغ دولتی در پوست گردو می‌ماند. همان‌طورکه در بالا گفته شد برای افراد با وزن بالا هم تصویربرداری انجام می‌گیرد اما در مراکز مشخص و از پیش تعیین‌شده تا حقی از این بیماران هم ضایع نشود و اگر فرد در بیمارستان بستری باشد، برای تصویربرداری در مراکز دیگر با آمبولانس اعزام می‌شود و برمی‌گردد. به هر حال این مدل برخورد با یک ارگان درمانی مثل بیمارستان، نشان می‌دهد که اگر در منطق دنبالگری و دنبال‌کنندگی خود تجدیدنظر نکنیم، از این به بعد همه ما سلاحی در دست داریم برای تهدید دیگران و همه ارگان‌های دولتی و غیردولتی می‌توانند بانکی باشند مناسب برای سرقت و اخاذی.