|

مدرسه سیاسی

سیاست یکی از ابزارهایی که تعلق به دولتمردان داشته باشد، نیست، اگرچه در اکثر اوقات و اکثر جاها این‌گونه بوده است.

سیاست یکی از ابزارهایی که تعلق به دولتمردان داشته باشد، نیست، اگرچه در اکثر اوقات و اکثر جاها این‌گونه بوده است. اتفاقات بزرگ زمانی رخ می‌دهند که سیاست همچون هوایی که استنشاق می‌کنیم از دروازه‌های خانه و منافذ درها نفوذ کرده و در ریه‌هایمان تصفیه می‌شود. بنابراین سیاست صدایی دور یا نورهایی دوردست در آسمان آرزو و خیال نیست که بر آن دست افشانیم یا بر آن بگرییم. مردمی که پیشرفت می‌کنند همان مردمانی هستند که سیاست به معنای اعمال سیاست را می‌آموزند و مردمی که عقب می‌مانند همان مردمانی هستند که از سیاست به وجد می‌آیند یا از آن مغموم می‌شوند. سیاست دانش عمل و امکانات است، پس هیچ‌گاه هیچ‌گاه تعطیل‌بردار نیست. آن که سیاست می‌داند یعنی فن اعمال سیاست آموخته، آن را که نیاموخته تنها به وجد می‌آورد یا می‌گریاند تا به ترتیبی که سیاست او خواسته «عمل» کند؛ زیرا ورای شعار و فریاد آنچه مهم‌تر است عمل و نتیجه آن است. تاکنون در اکثر اوقات آن‌طور که پیش‌تر گفته شد، گروه اول دولتمردان و گروه دوم مردمان بوده‌اند؛ اما این اصلی لایتغر نیست.‌آنچه این روزها در ایران رخ می‌دهد از یک نظر اعمال سیاست از جانب مردمانی است که تا همین دیروز سیاست به معنای اعمال سیاست را در سینی طلا تقدیم دولتمردان و نخبگان کرده بودند و حالا به‌طور جمعی به شیوه‌ای غریزی و اجتناب‌ناپذیر دارند در مدرسه‌ای عملی از درس‌هایی بسیار پایه‌ای یکی‌یکی واحد پاس می‌کنند. ‌اجتناب‌ناپذیر از این‌رو که تمام راه‌هایی که سیاست دولتمردان پیش پا می‌گذاشت، پوییده شده‌اند و شاید بتوان گفت پایان سیاست به معنای اعمال سیاست دولتمردان شروع سیاست به معنای اعمال سیاست مردمان است.‌ حالا رنگ‌ها و تقسیم‌بندی‌هایی که هر‌کدام به نوعی المان‌های اعمال سیاست به شیوه رسمی بوده‌اند از هر سو کم‌رنگ می‌شوند. حالا همه یاد می‌گیرند برای نیل به هدف باید از حداقل‌هایی ملموس برای همه و مقدور برای همه شروع کرد. همه درک می‌کنند ‌حالا هر قشر و گروهی به زبان خود سخن می‌گوید و آن تصویر کلی را تنها از زاویه نگاه گروه خود می‌نگرد. بیانیه‌های جامعه پزشکی و سایر اقشار نشانه پختگی در این مسیر است. برخلاف گذشته حالا همه به‌ جای اصرار بر سلیقه خاص خود، اولویت را گذشتن از آن سلیقه و اولویت‌بخشیدن به مشارکت اجتماعی می‌بینند.‌ کسی خواهان ‌‌‌براندازی هیچ چیز نیست؛ همه تنها زندگی می‌خواهند. برای زندگی حقوق زنان را می‌طلبند، تعریف حقوق زن را عمیق‌ترین تعریف حقوق بشر می‌خوانند، زندگی را از زاویه نگاه زنان می‌بینند و آزادی را تنها بر این مبناست که می‌فهمند. این شعار که معلوم نیست ابتدا بر کدام دهان جاری شد، به خودی خود پیام صحیح و درستی است نه براندازی و تخریب؛ اعمال سیاست است به مثابه دستی که به دوستی پیش آمده.