|

شهر و سیاست در انتخابات

نسبت نتایج انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری و شوراهای اسلامی شهر با شهر چیست؟ آیا آرای داده‌شده و داده‌نشده در انتخابات اخیر در شهرها و به‌ویژه کلان‌شهرهای کشور، حاوی پیامی است؟ و اگر پاسخ مثبت است، چه پیامی می‌توان از نتایج مشارکت‌کردن یا مشارکت‌نکردن در شهرهای اصلی کشور خطاب به دیگر ایرانیان به‌ویژه خطاب به عقلای قوم و مسئولان استنتاج کرد؟ شهر در مفهوم جامعه‌شناختی آن دیری است که موضوع مطالعات پژوهشگران و مراکز مطالعاتی مختلفی بوده است. مفاهیمی همچون تراکم جمعیت، تجانس و عدم تجانس، سکونتگاه‌های فراوان، تقسیم کار، بازار، سبک زندگی، فرهنگ، هنر، تجارت، خدمات، صنعت اقتصاد، سیاست، مدیریت، امنیت و آینده با تعریف شهر در هم آمیخته‌اند. اگرچه شهرنشینی تاریخی چند‌هزارساله و باستانی در جهان و ایران دارد، اما در 200 سال گذشته بیش از هر زمان دیگری بر اهمیت شهر و مناسبات شهری در جامعه ایرانی افزوده شده و شهرها در این دوره برای کشور سرنوشت‌ساز و دوران‌ساز بوده‌اند. همچون بسیاری از دیگر کشورها، در 200 سال گذشته در ایران آغاز بسیاری از تحولات سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی در شهر به وقوع پیوسته و می‌توان با مستندات بی‌شماری نقش شهرها در تحولات عمده و دگرگونی‌های سرنوشت‌ساز کشور را برجسته کرد. نقش شهرهای ایرانی در بروز و ظهور یا استمرار تحولاتی همچون انقلاب مشروطه، نهضت ملی‌شدن نفت، تحولات پس از 15 خرداد سال 1342، وقوع انقلاب اسلامی و دوم خرداد 1376 و حتی ناآرامی‌های 1396 و 98 به‌روشنی گویای اهمیت شهرها در حیات جمعی ایرانیان است. شکل‌گیری گونه‌ای تازه از سبک زندگی ایرانیان در دهه‌های گذشته که از دل شهرها برخاسته و به‌سرعت تا دورترین نقاط کشور اشاعه یافته است، بُعد دیگری از اهمیت شهرها را نشان می‌دهد. در دهه‌های 40 و 50 خورشیدی نیز این شهرها به‌ویژه کلان‌شهرهایی مانند تهران، اصفهان، تبریز، شیراز، مشهد، کرج، قم و... بودند که به کانون‌هایی برای مبارزه با نظام سابق بدل شده و هر حرکت اعتراضی با مختصات و ریشه‌های شهری به‌سرعت اشاعه می‌یافت. جنبش چریکی از شهرها به پا خاست.

جریان مذهبی نیز در این دوره وامدار شهرها بود که از طریق مساجد، حسینیه‌ها و تکیه‌ها به کانونی برای مقابله با نظام مستقر بدل شده بودند. پدیده دکتر شریعتی و حسینیه ارشاد نمونه‌ای تاریخی از نقش شهر و به‌ویژه شهر تهران در دگرگونی‌های اساسی در جامعه ایران است. شهر در تاریخ معاصر ایرانی یعنی همه چیز ایرانیان؛ یعنی مبنای همراهی یا اعتراض جمعی و در نهایت دگرگونی. شهرهای ایرانی در تاریخ معاصر دوران‌ساز بوده‌اند و همچنان و با شتابی بیشتر، این نقش سرنوشت‌ساز شهرها خود را نشان می‌دهد. بر این مبنای تئوریک، بررسی مواجهه ایرانیان شهرنشین با انتخابات اخیر می‌تواند آگاهی‌های جمعی درباره آینده کشور را تقویت کند و به آینده‌پژوهی یاری رساند. در هفته گذشته درباره شرکت‌نکردن بیش از 50 درصد از ایرانیان در انتخابات ریاست‌جمهوری مطالب تحلیلی

درخور توجهی منتشر شده است. در کنار آن درباره حجم وسیع و بی‌سابقه آرای باطله نیز مطالب متنوعی منتشر شد. یکی دیگر از وجوه با‌اهمیت و تحلیلی نتایج انتخابات اخیر، میزان مشارکت واجدین رأی در کلان‌شهرهای کشور است که نیازمند بررسی و تحلیل از زوایای مختلفی است. اینکه کاهش میزان مشارکت در برخی تریبون‌ها به ضعف دستگاه‌های اجرائی و سامانه‌های الکترونیکی در ساعات ابتدایی رأی‌گیری تقلیل پیدا کند یا اینکه گفته شود 80 درصد برای رأی‌دادن مراجعه کردند ولی سامانه پاسخ‌گو نبود، به‌جز نادیده‌گرفتن واقعیت‌های پهنه اجتماعی یا لجبازی و در نتیجه تحریک شهروندان، نتیجه دیگری در پی ندارد. میزان مشارکت در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری را باید در ادامه مشارکت بسیار پایین ایرانیان در انتخابات مجلس در اسفند 1398 بررسی و تحلیل کرد. کمترین میزان مشارکت در انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری در تاریخ جمهوری اسلامی در فاصله کمتر از دو سال، پدیده کم‌اهمیت و ساده‌ای نیست که بتوان با تقلیل این میزان مشارکت محدود و کم، آن را به مسائل ساده و اجرائی کم‌اهمیت بازگرداند؛ کمااینکه کمترین میزان مشارکت در شش دوره انتخابات شوراهای شهر هم پدیده بااهمیتی است که باید محل بررسی، تحلیل و واکاوی قرار گیرد. اگر بپذیریم شهرهای بزرگ و به‌ویژه تهران و کلان‌شهرهایی همچون اصفهان، تبریز، اهواز، کرج، مشهد، کرمانشاه، شیراز، ارومیه و... نقش مهمی در تحولات سیاسی کشور ایفا می‌کنند و شرکت‌کردن و شرکت‌نکردن اکثریت هم‌وطنان واجد رأی در انتخابات، واجد معنا و پیام‌های مهمی است، آنگاه داده‌های مرتبط با انتخابات اخیر بیشتر معنای خود را به نمایش می‌گذارد.

نظری به آمارهای موجود نشان می‌دهد میزان مشارکت در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر در بسیاری از کلان‌شهرهای کشور کمتر از نصف واجدین رأی است. داده‌های موجود که در رسانه‌های گروهی منتشر شده، نشان می‌دهد میزان مشارکت در بسیاری از شهرهای بزرگ در کشور به شکل درخور ملاحظه‌ای کاهش یافته است و نه‌تنها بیش از 50 درصد، بلکه تا حدود 74 درصد از واجدین رأی در شهر تهران و کرج در انتخابات شرکت نکرده‌اند. این داده‌ها نشان می‌دهد واجدین رأی در تهران 26 درصد، شهرستان کرج 32 درصد، تبریز 45 درصد، اصفهان 44 درصد، مشهد 45.2 درصد، شیراز 32 درصد، سنندج 26.6 درصد، ارومیه 35 درصد، شهرستان همدان 40 درصد، اهواز 36 درصد، شهرستان اردبیل 46 درصد، زاهدان 49 درصد، شهرستان ساری 44.5 درصد، اراک 45 درصد، شهرستان قزوین 45 درصد و خرم‌آباد 48 درصد در انتخابات اخیر مشارکت داشته‌اند. اگر آمار باطله و نیز آمار آرای آقای همتی هم به آمارهای یادشده افزوده شود، مشخص می‌شود که یک جناح در کشور با همه برنامه‌ریزی‌های صورت‌گرفته و امکانات صرف‌شده و هزینه‌هایی که برای کشور تراشیده، حائز چه میزان اقبال ازسوی افکار عمومی است. شگفتی‌های انتخابات اخیر در حوزه‌های شهری به‌ویژه کلان‌شهرها فراوان است. کمترین میزان مشارکت واجدین رأی در انتخابات ریاست‌جمهوری کشور در تمام دوره‌های پس از انقلاب، شگفتی بسیار با اهمیتی است؛ کمترین میزان مشارکت در انتخابات شش‌گانه شوراهای اسلامی شهر در این دوره رقم خورده است، کمترین میزان مشارکت در انتخابات شوراها و ریاست‌جمهوری کشور پس از انقلاب در پایتخت کشور ثبت می‌شود، بی‌سابقه‌ترین میزان آرای باطله در تاریخ انتخابات پس از انقلاب در برخی شهرها 14 درصد یا وضعیت ویژه ماهشهر نمایانگر اهمیت آرای باطله است، صدرنشینی آرای باطله در برخی شهرها در انتخابات شوراها ازجمله اراک، همدان و اهواز، در یکی از شهرستان‌ها رأی باطله بر صدر نشسته و سپس آقای رئیسی و پس از وی آقای همتی رأی داشته‌اند (مهاباد)، پیروزی برخی نامزدهای شورای اسلامی شهر با حدود دو درصد آرا در برخی شهرها مانند رشت و مواردی از این دست. درحالی‌که از طرفی به‌علت مجازی‌بودن دانشگاه، فعالیت‌های دانشگاهی و دانشجویی که می‌توانست موجب اثرگذاری در این دوره از انتخابات شود، با کمترین فعالیتی همراه بود و این به نفع جریان اصولگرا بود که جریان‌های دانشجویی ایفاگر نقش نباشند. از‌سوی‌دیگر، ساعت رأی‌گیری یک ساعت پیش از ساعات رأی‌گیری در تمام دوره‌های گذشته و ساعت اتمام رأی‌گیری دو ساعت بیشتر از تمام دوره‌های رأی‌گیری بود. آمارهای فوق نمایانگر حساسیت شرایط سیاسی در کلان‌شهرها یا مراکز مؤثر در فضای سیاسی کشور در شرایط کنونی است. ابعاد نارضایتی در کلان‌شهرها، نه مناطق محروم‌تر و همچنین شهرستان‌های کوچک و روستاها، چنان ابعادی به خود گرفته که بی‌توجهی کارشناسی‌شده، جامع، چندبعدی و با حضور کارشناسان و محققان به این پدیده راهبردی ممکن است پیامدهای پیش‌بینی‌نشده، مخاطره‌آمیز و توفانی در پی داشته باشد. آمارهای در دسترس می‌گوید: 1- اگر کلان‌شهرها را قلب تپنده سیاسی کشور تصور کنیم و تهران را مغز سیاسی کشور، مجموعه‌ای از مهم‌ترین کلان‌شهرهای کشور روند نسبتا مشابهی از میزان مشارکت را به نمایش گذاشته‌اند و این به آن معناست که اکثریت واجدین رأی کلان‌شهرهای کشور با روندهای سیاسی موجود در کشور موافق نیستند و به هر شکل قانونی ممکن به بیان نارضایتی و اعتراض دست یازیده‌اند. 2-‌فعالیت‌های بی‌سابقه محلی‌گرایانه و قوم‌گرایانه افراطی برخی نامزدها هم نتوانست موجب مشارکت گسترده در انتخابات شود. 3- آرای باطله به شکل بی‌سابقه‌ای به یکی از پدیده‌های انتخاباتی در فرهنگ سیاسی ایرانیان مبدل شد. 4- اگر این وضعیت را با آمارهای انتخابات مجلس یازدهم و نیز برخی ناآرامی‌های سال 1396 و 1398 همخوان کنیم، می‌توان به ابعاد دیگری از نارضایتی‌ها در کشور دست یافت. 5- مدیریت این شرایط نیازمند پذیرش نارضایتی و اعتراض و سپس تجدیدنظر اساسی در راهبردهای اداره کشور و حکمرانی ملی است. 6- بی‌توجهی به این نارضایتی می‌تواند ابعاد دیگری ازجمله بروز ناآرامی‌ها و افزایش شکاف سیاسی را در‌پی داشته باشد. 7- اراده معطوف به تغییر نیازمند استفاده از ظرفیت‌های کشور است و هر نوع دمیدن بر طبل تندی و تحریک ملت و نادیده‌انگاری تعمدی این وضعیت، شرایط و آمارها و تلاش برای تفسیری یکسویه و جهت‌دار، به‌جز تشدید نارضایتی‌ها و عصبانیت شهروندان نتیجه مثبتی در‌پی نخواهد داشت. کلان‌شهرها و مراکز استان‌های کشور پدیده انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری و شوراهای اسلامی شهر هستند. برای درک دقیق و درست از مطالبات و فضای شکل‌گرفته در این مراکز تا دیر نشده باید تدابیری اندیشید.