|

حمایت از احزاب شعاری نباشد

کتاب تهوع یکی از آثار مشهور ژان پل سارتر است. این فیلسوف فرانسوی به سال ۱۹۳۸ میلادی، زمانی که استاد دانشگاه بود، «تهوع» را می‌نویسد. بعدها به خاطر نوشتن این رمان، برنده جایزه نوبل ادبیات می‌شود اما از پذیرش جایزه سر باز می‌زند. پرسش این است که در روایت سارتر چه نکته مهمی آمده؟ شخص اول داستان، آنتوان روکانتن، تاریخ‌دانی است که مشغول نگارش زندگینامه یک شخصیت سیاسی است تا از این طریق، به یک هدف مشخص برسد. در واقع او می‌خواهد از زاویه‌ای بیرون از خودش به موقعیت وخیم زندگی نظر افکند. مورخ به‌تدریج با شناخت بیشتر آن چهره ممتاز، از تغییراتی بنیادی که به‌تدریج در محیطش رخ داده، آگاه می‌شود. او نیز پی می‌برد که سهمی در همه پیشامدها داشته است و مانند شهروندان دیگر در پدیدآمدن وضعیت کنونی خود را مقصر قلمداد می‌کند. این فهم وجودی، چنان است که کامش را به‌شدت تلخ کرده و نسبت به انتخاب‌های گذشته خود شک می‌کند. او با نظر به «بودن یا نبودن» وجودش در هستی، احساس ناخوشایندی سراغش می‌آید تا جایی که دچار تهوع می‌شود. خواندن برگ‌هایی از تاریخ، حرف‌هایی در این باره دارد. مرور ۲۰۰ سال اخیر وقایع سرزمین، سرشار از این بودن‌ها یا نبودن‌هاست. قطعا مطالعه آنها، برای هر ایرانی، حال خوبی به دنبال نمی‌آورد. نمونه‌ای از آنها، مقطع استبداد ناصرالدین شاه است که 50 سال به طول می‌انجامد. تمرین‌هایی برای «بودن» آغاز می‌شود تا «انتخاب»‌هایی تجربه شود. با این روایت که چند انجمن مخفی در شهر‌های بزرگ شکل می‌گیرد. آنها در گروه‌های 12 تا 15 نفری متشکل می‌شوند و به صورت دوره‌ای، در خانه‌های اعضا، تشکیل جلسه می‌دهند. این نشان می‌دهد که حتی در آن موقعیت تاریک هم نیاز اولیه به حیات احزاب احساس می‌شده، هرچند شیوه‌ها، بدوی و غلط و دارای آسیب‌هایی خودمحورانه است زیرا صاحب‌نام‌های‌ شهر می‌خواهند به هر شیوه ممکن بر سر سفره حاضر شوند تا برخوردار از طعامی‌ شوند که دستگاه همیشه برای خود و بستگانش ترتیب می‌دهد. در واقع بازخورد قدرت سیری‌ناپذیر دربار، سبب زایش چنین تشکیلاتی می‌شود. «درد ملت» داشتن، در این انجمن‌ها مفقود است. شخص شاه نیز با علم به اینکه دستجات مخفی، عموما پایگاه مردمی ندارند، آنها را به آسانی آچمز می‌کند! زمان چندانی نمی‌گذرد که خیزش‌های نهضت مشروطه آغاز می‌شود. اما این بار، شاه قدرت مقابله ندارد و درمانده می‌شود. این تولید قدرت خارج از محیط دربار از کجا می‌آید؟ صدای نخبگانی در محافل شنیده می‌شود که از تجربه سفر به فرنگ می‌گویند؛ آنها از پدیده‌های نو، مانند حزب و پارلمان، برای دادخواهی در برابر حاکمان سخن می‌رانند. انجمن‌ها، اکنون دارند به شیوه سالم و علنی مطرح می‌شوند زیرا هر کدام از آنها نماینده شفاف دسته‌ای از مردم هستند.

به این ترتیب، ضرورت تشکیل احزاب، جدی گرفته می‌شود هرچند این راهکار به مذاق کسانی که به قدرت چسبیده‌ بودند، خوش نمی‌آید اما عزم ملی، سبب عرفی‌شدن آن جمعیت‌ها در صحن سیاسی کشور می‌شود. روزنامه‌های وقت، همچون صوراسرافیل و مساوات، جرئت به خرج می‌دهند تا از تمرکز قدرت بنویسند و آن را نوعا فسادآور بخوانند زیرا بذرهای خودکامگی به بار می‌‌آورد؛ پس باید تلاش شود که در حد امکان، شمار بیشتری از مردم در حاکمیت کشور مشارکت کنند و این امر از طرق مشروعی چون تجزیه و تقسیم قدرت و کوتاه‌کردن مدت تصدّی مشاغل میسر می‌‌شود. مشارکتی جدی و عمومی، برای نظارت بر رفتار دولتمردان راه افتاده؛ این امر ضروری، مقتضای تأمین سلامت ملت و حق طبیعی آنان برای ایفای آزادی انتخاب است. در نشریات فرنگ هم به شکلی دیگر ضرورت وجودی تشکل‌های خودجوش تحلیل می‌شود؛ چون احزاب مستقل می‌توانند در ساخت قدرت سیاسی «تعدیل» ایجاد کنند و بنا به تعبیر اندیشمندانه، به این نیروها «چرخ‌دنده دموکراسی» گفته می‌شود. زیرا با ایفای کارکردهای مؤثر در عرصه سیاست و سرنوشت کشور، نقش تعیین‌کننده‌ای در تعادل قوای ملت‌-دولت بر عهده می‌گیرند. بخش مهمی از این نقش‌آفرینی، مرهون سازماندهی منسجم مالی احزاب خارج از قدرت حاکمه کشورهاست که بیشتر تحت عنوان کمک‌های مردمی از آن یاد می‌شود. اما متأسفانه در این سرزمین، یکی از آفت‌ها و نقاط آسیب‌پذیر، قاعده‌مندنبودن منابع و عملکرد مالی احزاب تصنعی است. آنها با استفاده از منابع مالی مبهم زیر عنوان کمک‌های مردمی، در ایام انتخابات سعی می‌کنند آسیب‌های ساختاری حزبشان را مخفی کنند. انجام هزینه‌های سرسام‌آور توسط برخی از نامزدهای انتخاباتی و احزاب پوشالی، گاه نتیجه انتخابات را به طرز شگفت‌آوری زیر تأثیر خود قرار می‌دهد، بنابراین با توجه به اهمیت منابع مالی و لازمه شفافیت آن، ضروری است که احزاب واقعی سامان‌دهی شوند. آثار خوبی هم درباره شیوه‌نامه مالی در جهان به طبع رسیده که می‌توان به کتاب «تأمین هزینه‌های مالی احزاب سیاسی و رقابت‌های انتخاباتی» تألیف «رجینالد آستین» و «ماجا تجرنستروم» اشاره کرد. شنیده شده که لوح pdf این کتاب، در اختیار نمایندگان دوره‌های پیشین مجلس قرار گرفته است. البته این خبر نمی‌تواند دلگرم‌کننده باشد چون هیچ‌گونه اقدامی برای عینی‌کردن آن قوانین در جامعه دیده نشده است. همچنین از سوی پژوهشگران وطنی، تألیف ارزشمندی به بازار آمد که در همین باره می‌توانست اثرگذار باشد؛ مرداد ماه سال ۱۳۹۴ خورشیدی کتابی با عنوان «راهبرد تأمین منابع مالی احزاب سیاسی در ایران» به چاپ رسید. نویسندگان آن، حسینعلی تقی‌تهرانی و محمد نژاد ایران، به شیوه علمی و دقیقی به مشکل مالی احزاب، توجه نشان دادند و نظرات راهگشایی در این باره ارائه کردند که متأسفانه در فاصله پنج‌ساله چاپ کتاب از طرف انتشارات تیسا تاکنون هیچ‌گونه توجهی از طرف مسئولان امر نسبت به این تحقیق دیده نشده در حالی که می‌شد در روند تشکیل احزاب واقعی، پشتیبانی تئوریکی شوند و آن را عملیاتی کنند. در این کتاب به کاربردهای ارزشمندی پرداخته شده است. به طور نمونه «یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت احزاب سیاسی در کشورهای توسعه‌یافته، توانایی مالی آنها در تأمین مخارج و هزینه‌های خود برای حضور در فعالیت‌های سیاسی و انتخاباتی است. در کشور ما نیز احزاب با وجود سابقه طولانی حضور در عرصه سیاست و با وجود سه دهه حاکمیت نظام مردم‌سالاری و فراهم‌شدن امکان حضور سالم احزاب در عرصه سیاست، همچنان با مشکلات مالی شدید روبه‌رو هستند و امکان فعالیت گسترده را در سطح کشور ندارند. بنابراین استفاده از تجربه حزبی سایر جوامع، به ویژه کشورهای توسعه‌یافته و دموکراتیک، می‌تواند برای حل مشکل احزاب سیاسی ایران نیز سرمشق باشد و از تجربه کشورهایی که دارای نظام حزبی کارا هستند می‌توان سود برد تا دموکراسی باثباتی شکل گیرد». یادآور می‌شود که برخی کشورهای توسعه‌یافته، به شیوه‌ای رفتار می‌کنند که نشان می‌دهد مردم پاسخ‌های عینی از این سازوکار حزبی گرفته‌اند و از شیوه تقسیم قدرت بر اساس خواست ملی رضایت دارند؛ در این روش، دستگاه حاکمه به نسبت اعتماد عمومی و شمار اعضای حزب در جامعه، به آنها مقرری پرداخت می‌کند. این پرداخت‌های منظم بر اساس شاخصه‌های شفاف و دقیق، بهترین و سالم‌ترین شیوه برای حمایت از احزاب به شمار می‌رود. زیرا این کمک‌های مالی به گروه‌های سیاسی می‌تواند آنها را توانمند و کارا کند. جان کلام آنکه در یک جامعه مردم‌سالار دینی، منافع و آرای فرد همچون حقوق جمعی، محترم است و این حزب است که می‌تواند شرایط سخت زندگی او را از نزدیک دریابد و سخنگوی او شود. در جامعه حزبی، هدف دادگرانه، حفاظت از منافع شخص در جوار شهروندانی چون خود اوست؛ بنابراین لازم است که فرد بر همه تصمیمات، نظارت سیستمی پیدا کند. به عبارت روشن در زندگی سیاسی ـ اجتماعی خودش، به دور از بی‌تفاوتی، میل به مشارکت پیدا کند و سرنوشت سیاسی خود را با کنشگری خودجوش رقم بزند.

این راهکار ضروری، می‌تواند چون آینه‌ای شفاف، شکوفایی احزاب را در ایران تسریع بخشد و به تقویت دائمی این تشکل‌های مردمی بینجامد. پیش‌بینی‌هایی که قطعا در این سرزمین تحقق‌پذیر است. تنها کافی است که در ردیف بودجه پیشنهادی دولت به مجلس، اتفاقات فرخنده‌ای رخ نشان دهد.

آیا می‌توان امید بست که در صحن مجلس، حمایتی از احزاب، رخ دهد که در حد شعار نباشد؟ آیا می‌دانند که دستاورد سودمندی برای ملت دربر خواهد داشت؟ این حمایت باید دقیق، تضمین‌شده و قوی باشد تا اگر هر دولتی با هر گرایش و تفکری هم به مسند تصمیم‌گیری برسد نتواند تنها جانب تشکل انحصاری خود را بگیرد بلکه موظف شود برای تمامی گروه‌های سیاسی بهای یکسانی قائل شود. در طول این سال‌ها تشکیلاتی پر سروصدا به میدان آمدند که فقط مصرف انتخاباتی داشت. آنها زادوولدهای ناقصی بودند و پس از مدتی ره به جایی نبردند و بلندگویی برای ملت بی‌صدا نشدند.

اکنون روی سخن با دولت جدید است که به فکر این چرخ‌دنده باشد و به نسبت سابقه و شمار اعضای یک حزب در جامعه به آنان مقرری پرداخت کند. به‌طور قطع با این پشتیبانی مالی، دولت حامی رسمی احزاب کشور می‌شود. چنانکه در کشورهایی با سابقه دموکراسی طولانی‌مدت، این رویه سبب رشد طبیعی احزاب مستقل و مردمی شده است. در آن حکومت‌ها، هر حزبی شامل هوادارانی قابل توجه است. زمانی که آنها دریابند مشکلات ساختاری و روزانه رفع شده با دلگرمی بیشتری به میدان می‌آیند و نسبت به حمایت از جمعیت‌شان اطمینان بالاتری احساس خواهند کرد و دیگر آنکه مردم آلت دست احزاب نمایشی نخواهند شد.