احمد غلامی، سردبیر:
عشق، آخرین سرپناه
سردبیر روزنامه شرق در یادداشتی نوشت: ویژهنامه «سِر عشق» حاوی دیدگاههای متنوع از طیفهای متفاوتی است که هرکس از زاویه دید خود به شجریان نگریسته است.
پیش از هر چیز لازم است تا مختصری درباره ویژهنامهای بگویم که با مطالبی متنوع و درخور در روزنامه «شرق» امروز منتشر شده است. این ویژهنامه که به مناسبت سالروز درگذشت استاد محمدرضا شجریان تدارک دیده شده، به زندگی چهرهای میپردازد که از هر نظر شاخص است. شجریان موسیقیدانی برجسته و خوانندهای بیهمتاست. این صفات بهعلاوه ابعاد دیگر شخصیتِ او، از شجریان چهرهای ماندگار ساخته است. چهرهای که در میان آحاد مردم از محبوبیت و مقبولیتی خاص برخوردار است. شجریان در بلندایی ایستاده است که هرکس از چشمانداز خود او را میکاود و دربارهاش سخن میگوید و به قضاوت مینشیند. ویژهنامه «سِر عشق» حاوی دیدگاههای متنوع از طیفهای متفاوتی است که هرکس از زاویه دید خود به شجریان نگریسته است؛ یکی با زبان شعر، دیگری با خاطرهای از او و نویسندهای دیگر با جستاری از مقام شامخش. ازاینرو طیفهای بسیاری در این ویژهنامه حضور دارند و هرکس از زعم خویش به یار نگریسته است. بیسبب نیست در این ویژهنامه بسیاری حضور دارند و نامهای پرشماری به چشم میخورد؛ از شاعران، صنعتگران و نویسندگان گرفته تا استادان موسیقی، چهرههای سیاسی، نخبگان و روشنفکران. بیتردید کمتر هنرمندی را میتوان پیدا کرد که از جمیع جهات مورد استقبال و تأیید آحاد مردم باشد. نوشتن درباره محمدرضا شجریان کاری سهل و دشوار است.
سهل است، چراکه میتوان با دل به سراغش رفت و هرچه بر دل میآید بر قلم نشاند و سخت است به خاطر اینکه هرچه سِزد دربارهاش گفتهاند. نویسندهای عامی را در موسیقی راهی نیست جز راه دل. دلسپردن به آواز دلنشین محمدرضا شجریان در جادههای کویری در جستوجوی ستارهای که ستاره هدایت است، مانند گمکرده راهی در دل شب، سکوت و کویر. دلسپردن به آوازی که یادآور شقایقهای بارانخورده دشتهای جنوباند. شقایقهای سَرخمکرده از نفیر خمپارهها. اینجا هم صدای حماسی شجریان به کارت میآید تا گامهایت را استوار برداری، آنقدر که به خسته وامانده راهی در دشتهای جنوب از بیم خمپارهها با آوازی از شجریان برپا داریاش که همراه شو ای رفیق. محمدرضا شجریان از مرز زمانها میگذرد و از دوردستهای تاریخ ما را ندا سر میدهد که عشق آخرین سرپناه است. او نبض یک ملت است. نبض یک ملتِ عاشق که با عشق خو گرفتهاند و حتی در میان فقر و فاقه، دود و آهن باز راهی به سوی عشق میجویند. اگر غیر از این است، پس آنان را با شجریان چه کار. بسیاری را دیدهام که در فراقش اشک ریختهاند. همان بسیاری که در غم نزدیکانشان خم به ابرو نیاوردهاند. بسیاری را دیدهام که با صدای او همصدا شدهاند، همان بسیاری که عمری در سکوت زیستهاند. بسیاری را دیدهام که با صدای او عاشق شده و عشق ورزیدهاند، همان بسیاری که زمانی پشمینهپوشی تندخو بودهاند. بسیاری را دیدهام سکون از دست داده و بیقرار شدهاند، همان بسیاری که آداب بیقراری را هرگز نیاموخته بودند و بسیاری... این بسیاری، به اندازه مردم و فرهنگ ایران وسیع است، ازاینرو ویژهنامه «سِر عشق» درصدد است تا این اسرار عشق را برملا کند. امید است که در این راه موفق شده و مقبول نظر باشد. ویژهنامه «سِر عشق» را شاهرخ تویسرکانی با همراهی و پشتیبانی رامین خسرو خاور گردآوری و تدوین کرده و بخشی از هزینههای تولید و انتشار نیز توسط جمعی از علاقهمندان استاد تأمین شده است. اینک در اولین سالروز درگذشت استاد بیبدیل موسیقی و آواز ایران بیش از هر زمان دیگری جای خالیاش محسوس است.