|

حکایت این روزهای مادر ما!

این روزها هر‌کدام از ما بچه‌ها که به مادرمان زنگ می‌زنیم، پس از حال و احوال، جویای حال یخچال‌فریزرش می‌شویم. حتی ظاهرا خاله و خاله‌زاده‌ها نیز در تماس‌های تلفنی، وضعیت یخچال ایشان را جویا می‌شوند. یخچالی از یک برند معتبر کره‌ای که در سال‌های درآمدهای عظیم نفتی و به واسطه ارث پدری برای مادر خریداری شد و تا همین چند ماه پیش سرحال و قبراق بود! از چند ماه قبل و شروع گرما اما دچار مشکل شد و به سبب قطع همکاری نمایندگی آن برند با کمپانی اصلی، پای انواع تعمیرکاران متفرقه و البته از نظر خودشان معتبر، به خانه مادر باز شد تا همین دو، سه شب قبل که برای چندمین بار صدای موتور یخچال خاموش شد و به‌ قول مادر داخلش گرم گرم شد! این بار البته برخلاف چند بار قبل مادرم ناراحت نبود و می‌گفت اشکال ندارد هوا خنک شده و آب شیر می‌خورم و چیز دیگری هم در یخچال ندارم که خراب شود.

مسئولان محترم دولتی هرازچندگاهی وعده تأمین نیاز داخل و خودکفایی در خودرو و لوازم خانگی و... را می‌دهند. حتی به‌تازگی پا را فراتر نهاده و ‌از دو یا چند برابر‌ شدن صادرات همان کالاها و محصولات می‌گویند. چنان‌که به‌تازگی وزیر و معاونان وزارت صمت از دو برابر شدن نسبت صادرات به واردات لوازم خانگی تا دو سال دیگر سخن گفته و از صاحبان بنگاه‌های فعال در این حوزه خواسته‌اند «نحوه کاهش قیمت تمام‌شده و اینکه به چه چیزهایی نیاز دارند و... الزامات صادرات...» (1400/7/18) را بگویند تا آنان موارد را پیگیری کنند. انجمن متولی لوازم خانگی هم البته بی‌کار ننشست و از خجالت مسئولان محترم درآمد و طوماری از نیازهای بنگاه‌های لوازم خانگی را تقدیم وزیر محترم کرد. از ضرورت کاهش بوروکراسی برای واردات قطعات و مواد اولیه و ماشین‌آلات تا اصلاح نظام تأمین اجتماعی و نظام مالیاتی و بی‌ثباتی‌های نرخ ارز و کاهش تورم و از همه مهم‌تر شاید حل مسئله تحریم‌ها و اف‌ای‌تی‌اف به‌ منظور انتقال تکنولوژی و رفع شکاف فناوری، به‌‌‌روزرسانی خطوط تولید، واردات ماشین‌‌‌آلات و تجهیزات مورد نیاز و لجستیک و ترانزیت و مراودات مالی و انتقال ارز، از دست ندادن بازارهای صادراتی، امکان حضور در نمایشگاه‌های بین‌المللی و... . تولید و صادرات آن هم در شرایط رقابتی امروز جهان امری بسیار دشوار و نمادی از نوع حکمرانی هر کشوری است.

برخلاف تصور برخی مسئولان محترمی که شاید یک کارگاه چندنفره را هم در زندگی‌شان اداره نکرده‌اند، امر تولید صنعتی مجموعه درهم‌پیچیده‌ای از ضرورت‌ها و مبانی فکری و تئوریک نرم‌افزارانه اعم از نحوه چیدمان و سیاست‌های کلان اقتصادی و... تا ساختارهای عینی قابل رؤیت مانند سوله و ماشین‌آلات و تجهیزات و... است. این همه وقتی در خودرو یا صنایع لوازم خانگی و... که جزء صنایع مصرفی بادوام‌اند با «برند» یا همان «نام تجاری» گره می‌خورد، کار پیچیده‌تر هم می‌شود؛ چراکه این موضوع احساسات و باورها و انگاره‌های خاصی را در ذهن افراد برمی‌انگیزاند. فرض کنیم بنگاه‌های داخلی توانستند با فشار و دریافت انواع مشوق‌ها و ممنوعیت حضور بنگاه‌های رقیب در داخل و لطف و محبت مسئولان کشورهای همسایه، هم در داخل بازار را اشباع کنند و هم بیش از حال و گذشته اقدام به صادرات کنند، آیا هیچ فکر کرده‌اید که در نبود کیفیت مناسب و قابل اتکا و خدمات پس از فروش و...

چه ناله و نفرین‌هایی به آسمان بلند می‌شود و نه فقط نام آن بنگاه ایرانی را بلکه در شرایط طبیعی و رقابتی می‌توانست از طریق همکاری با برندهای معتبر، بنگاه موفقی شود، بدنام می‌کنیم.

بلکه نام ایران و ایرانی را به کالای بی‌کیفیت، کشور بی‌مسئولیت و حتی تعابیر بسیار ناپسندتر گره می‌زنیم؟! مسئولان دولتی آیا بهتر نیست به خاطر «رزومه»سازی از خود و با دستورات غیرمنطقی، به نام ایران بیش از این آسیب نرسانند؟!‌مادر ما قانع است و عجالتا با آب گرم سر می‌کند؛ اما یقینا از کمپانی کره‌ای بسیار گلایه‌مند است؛ هرچند بخشی از تقصیر متوجه آن کمپانی کره‌ای است و بخشی دیگر متوجه کسانی است که فضایی ایجاد کرده‌اند که مصرف‌کننده ایرانی چنین مستأصل شود و کالای خریداری‌شده‌اش بدون پشتیبانی و خدمات مناسب پس از فروش روی دست و دلش بماند. مقصود آنکه تولید صنعتی، کار بسیار دشواری است و دانش و تخصص و مسئولیت و... می‌خواهد و غیر از سود و نام و شهرت، ناله و نفرین هم کم ندارد، اگر اهل این وادی نباشی!