|

تحول بنیادی یا انقراض تدریجی

امروز و پس از یک سال تأخیر، بالاخره بیست‌وششمین کنفرانس تغییرات آب‌وهوایی سازمان ملل متحد که با نام COP26 شناخته می‌شود، در گلاسکو (اسکاتلند) آغاز می‌شود. این کنفرانس سومین نشست طرف‌های توافق‌نامه پاریس در چارچوب این توافق‌نامه است که همه کشورها هر پنج سال یک‌ بار تعهدات ملی خود را برای کاهش تغییرات آب‌وهوایی ارائه و بازبینی می‌کنند. از سال ۱۹۹۵، کشورهای متعهد به کنوانسیون چارچوب سازمان ملل متحد کنفرانس‌های متعددی برگزار کرده‌اند. این کنفرانس‌ها توانستند برنامه‌های اقدام (بالی، ۲۰۰۷)، مأموریت‌ها (برلین، ۱۹۹۵)، پروتکل‌ها (کیوتو، ۱۹۹۷)، پلتفرم‌ها (دوربان، ۲۰۱۱)، انهدام شدید (کپنهاگ، ۲۰۰۹) و توافق‌نامه‌ها (پاریس، ۲۰۱۵) را ایجاد کنند؛ اما هم‌زمان افزایش گازهای گلخانه‌ای و گرم‌شدن آب و هوا با وجود این کنفرانس‌ها همچنان و با شتاب ادامه می‌یابد! بار دیگر دیپلمات‌ها، دانشمندان، لابی‌ها، فعالان، هنرمندان، رسانه‌ها، سیاست‌مداران و بازرگانان در گلاسکو برای COP26 که از امروز آغاز می‌شود گرد هم می‌آیند. یکی از دلایل اهمیت کنفرانس‌های COP این است که برخی از آنها در واقع تحول و تفاوت ماهوی ایجاد می‌کنند، اما تصویب قوانین جهانی همیشه مبتنی بر اجماع است، به این معنی که همواره عضو ناخرسند مانع حرکت و پیشبرد خواست و مصلحت جهان است. توافق پاریس، همه طرف‌ها، اعم از فقیر و غنی را متعهد کرد که افزایش دمای زمین را از اواسط قرن نوزدهم بسیار کمتر از دو درجه سانتی‌گراد نگه دارند. انتظار و سؤال اصلی آن است که آیا نشست گلاسکو تعهدات جدید جهانی تازه‌ای برای تحول شرایط بحرانی کره زمین به همراه خواهد داشت؟ برای پاسخ‌گویی به این سؤال کلیدی باید به آخرین گزارش‌های علمی درباره وضعیت کنونی تغییرات اقلیمی و اراده سیاست‌مداران برای تغییر در آینده جهان اشاره کرد.

تحول بنیادی یا انقراض تدریجی: در آستانه این نشست گزارش بسیار نگران‌کننده‌ای از روند گرم‌شدن و وضعیت کره زمین منتشر شد. «هیئت میان‌دولتی تغییرات اقلیمی» (IPCC) در گزارش مبسوط ماه پیش خود اذعان کرد که اثرات فعالیت‌های انسانی در حال تخریب بی‌سابقه و غیرقابل بازگشت شرایط اقلیمی در کره خاکی است. این گزارش پیش‌بینی کرده که «دمای زمین تا سال ۲۰۴۰ نسبت به دوران پیشاصنعتی ۱.۵ درجه افزایش خواهد یافت و اگر در سال‌های آینده از میزان تصاعد کربن کاسته نشود، این پدیده زودتر از زمان پیش‌بینی‌شده از مرز قابل تحمل خواهد گذشت». به‌همین‌دلیل برخی معتقدند کنفرانس تغییر اقلیم گلاسکو یا باید متعهد به «اقدام» عملی مؤثر شود یا با سکوت خود پذیرای «انقراض» تدریجی بشریت از کره خاکی باشد!

این در حالی است که اقدامات ضعیف و سست سیاست‌مداران جهان، به‌ویژه کشورهای ثروتمند، در پایبندی به تعهداتشان باعث شده دبیر کل سازمان ملل متحد نیز اعلام کند که جهان با خطر عدم موفقیت این اجلاس روبه‌رو است و از کشورهای ثروتمند خواست به تعهداتشان عمل کنند. آقای گوترش گزارش فوق را «اعلام وضعیت قرمز برای بشریت» توصیف و تأکید کرد که بشر در لبه پرتگاه است؛ بنابراین باید گام بعدی خود، یعنی اجلاس گلاسگو را با دقت زیادی بردارد. پاپ فرانسیس نیز جهان و کشورهای ثروتمند را به اقدام جدی در قبال این خطر فراخواند. عامل اصلی تغییرات اقلیمی استفاده از سوخت‌های فسیلی، به‌ویژه زغال سنگ، است که منشأ بیش از 75 درصد از دی‌اکسیدکربن و ظهور پدیده گلخانه‌ای است. محدودکردن مصرف انرژی با منشأ فسیلی اصلی‌ترین چالش در کنترل این فرایند و مهم‌ترین عامل کشمکش در بین کشورهای درحال‌توسعه و ثروتمند جهان است. این یک واقعیت است که ادامه اقتصاد زغال سنگ، نفت و گاز طبیعی عامل اصلی توقف روند زندگی و توسعه بشر و نهایتا انقراض بشریت خواهد بود. اهمیت اصلی کنفرانس گلاسگو این است که علم، دیپلماسی، کنشگری و افکار عمومی تنها مکانیسمی که درحال‌حاضر بشریت برای مقابله با خطر انقراض خودش در دست دارد، مکانیسمی است که خود نیز محدودیت‌هایی جدی پیش‌رو دارد. اجلاس پاریس مکانیسم‌هایی مدیریتی، نظارتی و مالی جهت محدودکردن انتشار گازهای گلخانه‌ای تعیین کرده بود، ازجمله کمک صد میلیارد دلاری به‌منظور کمک به کشورهای درحال‌توسعه که به‌دلیل عدم وفای به عهد کشورهای صنعتی، به‌ویژه ایالات متحده، به عمل منجر نشده است. عدم حضور رؤسای جمهور چین، روسیه، برزیل و بسیاری کشورها در کنفرانس گلاسگو و تلاش‌های برخی کشورهای صنعتی جهان برای استفاده از این نشست به‌منظور پیشبرد مقاصد سیاسی خود، تأییدکننده عدم اراده سیاسی رهبران جهانی برای حل مشکل بوده و مؤید پیش‌بینی مأیوسانه دبیر کل سازمان ملل در موفقیت و دستاورد عملی این اجلاس است. نگرانی طرفداران محیط زیست و فعالان مدنی از عدم کارایی این مکانیسم‌ها و وجود ضعف اراده سیاسی رهبران جهان نیز باعث برگزاری بزرگ‌ترین راهپیمایی و اعتراضات مدنی از سوی گروهای فعال محیط زیستی و معترض به رهبران سیاسی هم‌زمان با برگزاری این اجلاس در گلاسگو شده است.

تأثیر مضاعف تغییرات اقلیمی بر آسیا و ایران: انتظار می‌رود قاره آسیا متحمل یکی از سخت‌ترین آسیب‌های جهان در اثر گرم‌شدن کره زمین باشد. گزارش هیئت بین دولتی تغییر اقلیم (IPCC) هشدار داده است که امواج گرمایی مکرر و شدیدتر در آسیا باعث افزایش مرگ‌و‌میر در میان اقشار آسیب‌پذیر بر اثر سیلاب‌های مکرر و خشک‌سالی خواهد شد و بر کشاورزی و تشدید فقر روستایی و تهدید امنیت غذایی منطقه آسیا از جمله ایران تأثیر منفی خواهد گذاشت. تغییرات شدید آب‌و‌هوا و بلایای طبیعی مستقیم با بحران آب‌و‌هوایی مرتبط هستند و تنها در سال ۲۰۱۹ باعث ایجاد خسارت اقتصادی ۲۳۲ میلیارد دلاری در سراسر جهان شده است. آسیا و اقیانوسیه به‌تنهایی تقریبا نیمی از مجموع این خسارت را که معادل ۱۰۷ میلیارد است، متحمل شده‌اند. براساس گزارش ویژه اکونومیست در آخرین شماره این هفته‌نامه، اثرات مخرب تغییر اقلیم در هیچ‌جای جهان به اندازه آسیا مهم نیست. بیش از ۱.۵ میلیارد آسیایی در مناطق استوایی و صدها میلیون نفر از آنها در نزدیکی سواحل زندگی می‌کنند که در معرض خطر بالاآمدن سطح دریاهای آزاد و نابودی هستند. از طرف دیگر برای اینکه اقتصاد آنها به رشد خود ادامه دهد، آنها به انرژی فسیلی بیشتری نیاز دارند. اگر این کشورها بخواهند کماکان به شیوه دهه‌های گذشته به سوخت فسیلی متکی باشند، باید هزینه‌های فزاینده مقابله با حوادث طبیعی (سیل‌ها، توفان‌ها، موج‌های گرما و خشک‌سالی و ریزگردها) را بسیار بیش از کشورهای توسعه‌یافته و صنعتی ثروتمند متحمل شوند. در حقیقت با گرم‌شدن جهان، این کشورها باید سریع‌تر حرکت کنند تا صرفا در همان مکان فعلی خود بمانند و در درازمدت، تنها راه آنها برای ادامه رشد، کنارگذاشتن سوخت‌های فسیلی است. این امر مستلزم آن است که کشورهای آسیایی که در بیشتر آنها انتشار گازهای گلخانه‌ای همچنان در حال افزایش است (در مقایسه به کشورهای توسعه‌یافته که انتشار گازهای گلخانه‌ای در آنها در حال کاهش است)، از انتشار گازهای گلخانه‌ای در آینده چشم‌پوشی کنند. به‌همین‌دلیل بسیاری از کشورهای آسیایی مانند هند در اعتراض به ناعادلانه‌بودن این معادله، تاکنون از پذیرش تعهدات به‌منظور کاهش گازهای گلخانه‌ای خودداری کرده‌اند. نکته‌ای که ضرورت توجه و تأکید ما ایرانیان بر این مقوله را دوچندان می‌کند تأثیرات به‌مراتب مخرب این فرایند بر آینده مردم و سرزمین ایران است. به‌منظور شناخت عمیق‌تر از پدیده فوق و در یک تحلیل کلان از تأثیرات این فاجعه جهانی بر قاره آسیا و ایران می‌توان به دو بعد خاص آن اشاره کرد، اولین و مهم‌ترین رکن تأثیرگذاری مفرط پدیده تغییرات آب‌وهوایی بر تخریب شیوه معیشت و زندگی و اختلال در سیستم تولید است و دومین عرصه اثرگذاری بر اقتصاد ایران در محدودیت جدی بهره‌برداری از منابع سوخت فسیلی، به‌عنوان منبع درآمد ملی در سال‌های آتی است. با توجه به اثرات اقتصادی تحریم‌ها و با عنایت به شرایط اقلیمی ایران و قرارگرفتن در منطقه خشک و نیمه‌خشک و بحران آبی که بیش از دو دهه از ظهور آن می‌گذرد، بی‌شک بر پیچیدگی شرایط اقلیمی، محیطی و معیشتی در سطح منطقه‌ای و ملی به‌صورت فزاینده افزوده خواهد شد. دفعات و شکل ظهور بلایا و حوادث غیرمترقبه طبیعی در ایران سیر صعودی گرفته و حوادث غیرمترقبه به یک پدیده نرمال تبدیل شده است. ظهور روبه‌رشد ریزگردها در بسیاری از مناطق کشور همراه با شدت‌گرفتن بحران آب از یک سو زندگی مردم را به مخاطره انداخته و از سوی دیگر فرایند تولید را با مشکلات فراوان روبه‌رو کرده است. بخش کشاورزی که تأمین‌کننده امنیت غذایی است، بیشترین ضربه را خواهد خورد، اساسا بخش کشاورزی وابستگی شدید به محیط طبیعی از جمله آب‌و‌هوا دارد و زمانی که آب‌و‌هوا تغییر می‌کند، اکوسیستم تولید را با اختلال روبه‌رو می‌کند. تغییر در دما، بارش و تابش نور خورشید بر وضعیت زمین‌های قابل کشت، حیات دام و دسترسی به منابع آب تأثیر می‌گذارد. اثر تغییرات اقلیمی در این حد محدود نمانده و به‌صورت دومینو اثرات گسترده‌تری بر کشاورزی و زندگی کشاورزان می‌گذارد، تغییرات در آب‌و‌هوا زنجیره‌ای از حوادث را به وجود می‌آورد، از یک سو با تأثیر بر بیولوژی و فیزیولوژی گیاهان، زمان گلدهی، فرایند رشد و زمان برداشت محصولات کشاورزی را متأثر می‌کند و از سوی دیگر با تغییر در نرخ تبخیر و تعرق گیاهان تعادل رطوبت نیاز آبی گیاهان را تغییر می‌دهد. تغییر در اقلیم باعث تحول در اکوسیستم گیاهی و حشرات شده و شدت و نوع و زمان حملات آفات را تغییر می‌دهد، تغییراتی جدی و پیش‌بینی‌نشده که به پیچیدگی و دشواری مدیریت مزرعه می‌افزاید. افزایش دما باعث تغییر سطح آب زیرزمینی، دمای آب و همچنین کیفیت آب و کاهش چشمگیر منابع آب زیرزمینی (به‌دلیل کاهش بارش و افزایش تبخیر) می‌شود. حوادث غیرمترقبه (سیل، توفان و...) که نتیجه تغییرات اقلیمی است نیز نه‌تنها مستقیما جان کشاورزان را می‌گیرد، بلکه با تخریب زمین زراعی، تأسیسات و محصولات آنها را نابود می‌کند. موارد گفته‌شده، بر کمیت و کیفیت تولید مواد غذایی تأثیر می‌گذارد که این امر به‌نوبه خود بر اقتصاد روستایی، درآمد خانوارهای تولیدکننده و همچنین درآمد بخش کشاورزی و تولید ملی و سوءتغذیه کشورها تأثیر بسزایی خواهد گذاشت. مواجهه با شرایط فوق نیازمند یک راهبرد ملی و بازاندیشی نسبت به وضعیت و روند کنونی اقتصاد کلان ملی و طبعا تحول بنیادی در سمت‌گیری و شیوه حکمرانی و مدیریت منابع و بحران‌های فزاینده است که به‌صورت جدی نظام و حیات ملی و بشری را تهدید می‌کند.