دو پوپولیسم
یکی از پرسشهای اساسی درباره جامعه ایران این است که آیا در شرایط کنونی میتوان از چیزی به نام «مردم» سخن گفت؟ مردم نه بهعنوان توده، بلکه افرادی متفاوت، متکثر و همارز در وحدتی قوامیافته. در چهار دهه گذشته بیشتر دولتها از مردم سخن گفتهاند، اما این مردم الزاما آحاد مردم نبودهاند؛ مردمی از میان مردم بودهاند. مردم چیزی کمتر از تمامیت جامعه نیست. برای دستیابی به مردم باید همه تفاوتها، در متن تمامیتِ وسیعتری معتبر شمرده شوند: «مردم چیزی از جنس یک نمود ایدئولوژیک نیست، بلکه رابطهای واقعی است بین عاملهای اجتماعی. به بیان دیگر مردم شکلی از ساختن وحدت در یک گروه است». دولتها اغلب با جزئی از کل سخن گفتهاند و این جزئی از کل، همان «پوپولیسم» است. از این منظر میتوان گفت دولتهای ایران جملگی پوپولیسماند. ارنستو لاکلائو نگاهی مثبت به پوپولیسم دارد و بر این باور است که اگرچه جنبشهای پوپولیستی در برخی موارد منتهی به روی کار آمدن چهرههای اقتدارگرا شدهاند، اما این جنبشها در مواردی توانستهاند به شکلی رادیکال به تحقق مطالبات مردم بینجامند. اگر بخواهیم با نگاهی رایج (منفی) به پوپولیسم بنگریم، باید گفت جریانهای سیاسی موجود در کشور برای دستیابی به قدرت همواره از این شیوه سود جستهاند، به این امید که با به قدرت رسیدن، مطالبات مردم را محقق سازند؛ اما نهتنها چنین اتفاقی رخ نداده، بلکه مطالبات مردم به ادعاهای ناکام آنان تبدیل شده است و مردم سرخورده از میدان سیاست به بیرون پرتاب شدهاند. «پوپولیسم دولتی» در سرخوردگی مردم نقش تعیینکنندهای داشته است. اوج این بهرهبرداری از شیوه پوپولیسم دولتی را میتوان در دولتهای نهم و دهم احمدینژاد ردیابی کرد. ناکامی پوپولیسم دولتی منجر به اعتراضات دی و آبان ۹۸ شد؛ اما اگر بخواهیم با تعبیر لاکلائو سراغ این اعتراضات برویم، باید بگوییم مردم در این اعتراضات به خواستههای خود دست نیافتهاند، چراکه نتوانستند مطالبات خود را با دیگر مطالبات همارز کنند. هر جریان پوپولیستی از این دست اگر نتواند مطالبات خود را در پیوند با مطالبات دیگر تودهها همارز کند، در تقاضای خود شکست خواهد خورد. ناکامی در مطالبات (تقاضا) آن را به ادعاهای محققنشده بدل خواهد کرد. این ادعاهای ناکام، ناخواسته طیفهای مدعی دیگر را هم دربر خواهد گرفت و موجب شکاف جدی در جامعه خواهد شد. برای نمونه اگرچه اعتراضات ۸۸ اعتراضات پوپولیستی از جنس دولتی بود، اما بعد از ناکامی، با اعتراضات آبان و دی ۹۸ همداستان شد. هرچند الزاما صورتبندی مطالباتِ این اعتراضات شباهتی به هم ندارند، اما این دو ناکامی موجب شده است عرصه سیاست ایران خالی از مردم شود؛ چراکه نهتنها دولتها نتوانستند با شعارهای پوپولیستی از آلام مردم بکاهند، بلکه از تقاضای آنان سوءاستفاده کرده و تنها رهایشان کردند. پوپولیسم دولتی بهندرت ثمری برای مردم و سرانجامی خوش داشته است. دولتهای ایران نیز از این قاعده مستثنا نبودهاند. آنچه بیشترین اثرگذاری را در انزوای مردم داشته، ناکامی در همین اعتراضات و بیاعتنایی به خواسته مردم بوده است. بیاعتنایی به اعتراضات آبان و دی و تبعات آن کاملا مشهود است. اگر بخواهیم از دید لاکلائو آینده را ترسیم کنیم، باید گفت چندان بعید نیست این اعتراضات با همه تفاوتها و تنوعهایشان بتوانند در فرصتی مغتنم همارز هم قرار گیرند.
و بدیهی است یکی از مطالبات «ممتاز» خواهد شد و دیگر تقاضاها را دربر خواهد گرفت: «بدینسان یک هویت مشخص از درون یک حوزه تفاوتها برگزیده میشود و تجسمبخشیدن به این کارکردِ تمامیتبخش بدان واگذار میگردد».
این امر دقیقاً معنای ممتازبودن است. اگر مطالبات دموکراتیک هژمونیک میشد، میتوانست قرین موفقیت شود اما مطالبات مردمی از جنس دیگری است. این مطالبات هر هژمونی موجودی را به چالش خواهد کشید. مطالبات دموکراتیک را دولتها میتوانند در کوتاهمدت استحاله داده و عناصر آن را جذب کنند، اما استحاله مطالبات مردمی کاری نشدنی و دشوار است و معمولا دولتها بهندرت در برابر این جریانها کوتاه خواهند آمد. هرچه هست این دو رویکرد پوپولیستی یکی در قامت دولتی و دیگری در قامت جزئی از کل، به شکست منتهی شده است. ازاینرو اینک پاسخ به این پرسش دشوار شده است؛ آیا در شرایط کنونی میتوان از چیزی به نام مردم نام برد؟ اغراق نیست اگر بگوییم غیبت مردم در جامعه و سیاست بهوضوح قابل رؤیت است و هر اقدام پوپولیستی، خاصه دولتیِ آن، در شکلدادن به مردم اثری نخواهد داشت.
*برای نوشتن این یادداشت از کتاب پوپولیسم (درباره عقل پوپولیستی)، نوشته ارنستو لاکلائو با ترجمه مراد فرهادپور و جواد گنجی، نشر مرکز، استفاده شده است.