|

هر هفته یک فرصت برای نزدیک‌شدن به مردم

متأسفانه برخی از امامان محترم جمعه مدت‌هاست سخنانی می‌گویند که موجب سلب آرامش جامعه می‌شود؛ آن‌هم جامعه‌ای که درگیر مسائل مختلفی مانند گرانی، فقر، ناامیدی و بی‌اعتمادی و ده‌ها مسئله اجتماعی دیگر است. در این شرایط برخی از آقایان مذکور که دست بر قضا بر تعدادشان افزوده شده است، انگار در دنیای دیگری زندگی می‌کنند. میان دنیای آنها و دنیای مردم فاصله وجود دارد.

افشین امیرشاهی روزنامه‌نگار

متأسفانه برخی از امامان محترم جمعه مدت‌هاست سخنانی می‌گویند که موجب سلب آرامش جامعه می‌شود؛ آن‌هم جامعه‌ای که درگیر مسائل مختلفی مانند گرانی، فقر، ناامیدی و بی‌اعتمادی و ده‌ها مسئله اجتماعی دیگر است. در این شرایط برخی از آقایان مذکور که دست بر قضا بر تعدادشان افزوده شده است، انگار در دنیای دیگری زندگی می‌کنند. میان دنیای آنها و دنیای مردم فاصله وجود دارد. همیشه از وضعیت رفتاری مردم خشمگین هستند، طلبکارانه طرح بحث می‌کنند، در نتیجه حرف‌هایشان باعث رنجش می‌شود. بعضا شاهد نفرت‌پراکنی هم می‌شویم و از روح مودت و‌ خیرخواهی و آرام‌بخشی که در اسلام توصیه شده، در سخنان‌شان کمتر شنیده می‌شود. مصداق‌های فراوانی هم وجود دارد که تنها یک جست‌وجو کافی است تا ببینیم چه گفته‌اند و چه دستوراتی از این تریبون صادر کرده‌اند. دائم هشدار می‌دهند و مواجهه را ترویج می‌کنند و از مردم می‌خواهند خودشان به مقابله برخیزند. به مقابله با چه کسانی؟ به مقابله با بخشی دیگر از همین مردم؟ حرف‌هایی از جنس شکاف و گروه‌گروه کردن جامعه و ایجاد حس ناامنی. درعین‌حال که صدور دستورات‌شان جزء وظایف‌شان نیست و بعضا مغایر با ضوابط قانونی جمهوری اسلامی است، اما نکته مهم این است که امامان جمعه هر هفته یک فرصت برای نزدیک‌شدن به مردم دارند. هر هفته تریبونی در اختیارشان قرار دارد که می‌توانند حرف دل مردم را بگویند و به آرام‌کردن جامعه و مردم کمک کنند. 

آن هم جامعه‌ای که براساس شواهد آماری و پیمایش‌های گوناگون با «زوال همبستگی اجتماعی» مواجه است و فرایندهایی رابطه افراد، گروه‌ها و نهادها را سست می‌کند و به انفصال، جدایی و تشدید تضادها می‌انجامند. در‌عین‌حال نهادهای دین و سیاست هم نمی‌توانند کارکردهای انسجام‌بخشی خود را به‌درستی انجام دهند. این در حالی است که از طرف دیگر، «احساس زوال اجتماعی» بر ذهن جمعی غلبه یافته است. بخش بزرگی از جامعه احساس می‌کند مسیری که اقتصاد کشور طی می‌کند، به نفع آنان نیست، گسترش فساد باعث شده مردم نهادها و دستگاه‌های مختلف را در برابر خواست و منافع خود احساس کنند. علامت‌های چنین آسیب‌هایی در جامعه فراوان به چشم می‌خورد. همچنان که تضاد، بیگانگی و احساس عدم‌ تعلق نیز در جامعه بسیار دیده می‌شود. در چنین شرایطی کسانی که تریبون مهمی در اختیار دارند و مسئولیت حساسی به آنان واگذار شده است، می‌توانند برای تقویت احساس تعلق مردم تلاش کنند و برای محکم‌شدن رشته‌های پیوند جامعه بکوشند. خط‌کشی‌کردن میان مردم جامعه منجر به بیشتر‌شدن فاصله، شکاف و تضاد بخش‌های مختلف جامعه می‌شود، تنش‌های اجتماعی را بیشتر می‌کند، هنجارهای اخلاقی و قانونی را کم‌رنگ می‌کند یا شکل دیگری به خود می‌گیرند. زمان درک این موضوع فرارسیده است که دیگر نمی‌توان مسائل را مانند گذشته رفع و رجوع کرد. برخی از سخنان و نسخه‌ها نه‌تنها تأثیر ندارد بلکه خریدار هم ندارد. جامعه با مشکلات بنیادینی روبه‌رو است که یک فرد مسئول و صاحب تریبون باید آنها را ببیند و بشناسد و درموردشان مطالعه کند. شعار و دستور‌دادن کارساز نیست. قطبی‌شدن ارزش‌های اجتماعی، شکاف میان فرهنگ رسمی و غیررسمی، فقر و بی‌اعتمادی، زوال ارزش‌های اخلاقی و مسائل فراوانی از این دست را نمی‌توانیم مثل گذشته و با روش‌های گذشته نادیده بگیریم. «سیاستی دیگر» می‌طلبد. ستاد نماز جمعه باید بداند همان‌طورکه یک گروه از جامعه نگران ازدست‌رفتن ارزش‌های سنتی و ارزش‌های دینی هستند؛ اما یک گروه بزرگ‌تر و شاید اکثریت قاطع جامعه هم به دلیل محرومیت از برخی فرصت‌های زندگی اظهار نگرانی می‌کنند و به دنبال گشودگی فرهنگی-اجتماعی هستند. اتفاقا روی‌گردانی از ارزش‌های رسمی هم ناشی از کمبودهای دیگر و برخوردهای تند است. با این حال همه جزء جامعه به شمار می‌روند و حذف هیچ‌کدام ممکن نیست؛ اما بدون انسجام اجتماعی نیز امکان مواجهه با این وضعیت را نداریم. پس سخنان امامان محترم جمعه باید در جهت انسجام و عدالت باشد و حرف‌های‌شان هویت ملی را مبنا قرار داده و تنوع فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران را در بر بگیرد. ورود به رقابت و منازعه سیاسی هیچ ارزش‌ افزوده‌ای برایشان نخواهد داشت.