تنگنای سیاستورزی مجازی
یک. مجالتان اندک است؛ باید با مجموع ۲۸۰ حرف و فاصله و علامت در اولین نگاه به چشم بیایید و خوانده شوید؛ این امکانی است که توییتر با سخاوت در اختیار کاربران شبکه متنمحورش گذاشته. با این تعداد کاراکتر چه میتوان کرد؟ اگر ماهر باشید، میتوانید به اختصار خبری بدهید یا جملات نافذی بگویید که در ظرف ابرازشان «تأثیرگذار» باشند و اگر پسند حلقه اول مخاطبانتان بیفتد، ممکن است بخت بیشتری هم برای دیدهشدن بیابید.
یک. مجالتان اندک است؛ باید با مجموع ۲۸۰ حرف و فاصله و علامت در اولین نگاه به چشم بیایید و خوانده شوید؛ این امکانی است که توییتر با سخاوت در اختیار کاربران شبکه متنمحورش گذاشته. با این تعداد کاراکتر چه میتوان کرد؟ اگر ماهر باشید، میتوانید به اختصار خبری بدهید یا جملات نافذی بگویید که در ظرف ابرازشان «تأثیرگذار» باشند و اگر پسند حلقه اول مخاطبانتان بیفتد، ممکن است بخت بیشتری هم برای دیدهشدن بیابید. نکات کلیدی همینها هستند؛ دیدهشدن، پسندافتادن و تأثیرگذاشتن. با این قیود سروصورتدادن به استدلالی که مقدماتش جور باشد و بتوانید نتیجه را تبیین کنید، میسر نیست؛ اگر هم باشد، در برابر توییتهای کاربرانی که جملات برنده و جذاب تولید میکنند، ملالآور مینمایید و بخت چندانی برای دیدهشدن ندارید. استدلالآوردن در چنین فضایی که جذب عواطف در آن حرف اول را میزند، عملا برگزیدن بازی بازنده است.
دو. در ایران بخشی از جامعه مدنی و اپوزیسیون باوجود ممنوعیت توییتر از آن استفاده میکنند. این بنسازه در فروبستگی فضای عمومی از سخنگاههای سیاسی مهم جلوه داده شده است. حتی شماری از مقامات رسمی نیز از «خیر» چیزی که خودشان منع کردهاند، نمیگذرند و صداوسیما هم اظهاراتشان را بدون اشاره به بستری که استفاده کردهاند، پوشش میدهد. اگر بتوان به آمارهای موجود اتکا کرد، ۳.۲ میلیون نفر در ایران حساب توییتر دارند (خبرگزاری فارس) و با اعمال ضریب درصد فعالان روزانه فعلی در جهان (۵۴ درصد)، احتمالا ۱.۷ میلیون کاربر فعال روزانه داریم؛ به یاد آوریم که در ایران فعلا ۷۲ میلیون نفر به اینترنت دسترسی دارند.
مسئله توییتر اما تعداد کاربرانش نیست، بلکه همان نقشی است که محدودیتها و الگوریتمهای این شبکه بر ترجیحات کاربران و در نتیجه بر تعیین محتوایی میگذارد که به امید «تأثیر» منتشر میکنند. محتوای برانگیزاننده، قاطع و شورانگیز در برابر سرد، مردد و ملالآور برنده است و کاربران برای دیدهشدن اینها را لحاظ میکنند. وقتی نیروهای سیاسی، اعم از نیروهای غالب و آنهایی که روی زمین هم مجال حضور ندارند، بر بنسازه شرکتی خصوصی با این مشخصات تکیه کنند، عملا تابع این قیود میشوند و اجازه میدهند شرایط این فضا نه فقط شیوه سخنگفتنشان، بلکه محتوای سخن و نحوه برخوردشان با یکدیگر را نیز تعیین کند.
سه. در فروبستگی فعلی نمیتوان به افراد سیاسی و مدنی گفت از اندک امکانهای موجود هم استفاده نکنند، اما میتوان توقع داشت کسانی که داعیه ساختن امروز و فردای بهتری دارند، دستکم به ابزارهایی که برمیگزینند فکر کنند. برگزیدن روشهای سیاستورزی با صورت و محتوایی اکیدا عاطفهمحور، ناگزیر به معنای رویگرداندن از نگرشهای منطقیتر است. پیامدهای قابل رؤیت این انتخابهای فکرنشده یا گزینشهای عامدانه، روشن است؛ ناممکنشدن هرچه بیشتر گفتوگوی واقعی، جایگزینشدن کریخوانی و لشکرکشی مجازی و هدفگرفتن اعتبار رقبایی که در نگرشی دیگر ممکن بود یار یا مؤتلف باشند. البته حاصل این تحریکها و شقاقها نیز جز سرآمدی موقت در عالم مجاز نیست. آنچه به محاق میرود، نگرش منطقی به وضع و ظرفیتهای انسانی موجود و نیز تمرکز بر مسائل واقعی به قصد شناسایی و اندیشیدن به آنهاست.