در حسرت دوم خردادى دیگر
٢٥ سال پیش در ایران رویدادى عظیم در عرصه سیاسى کشور رخ داد که جنبش دوم خرداد نام گرفت. پیروزى چشمگیر سیدمحمد خاتمى در انتخابات ریاستجمهورى سال ٧٦ با رأى بىنظیر ایرانیان سرآغاز این جنبش بود؛ چراکه در پروسه تاریخى مشروطهخواهى و دموکراسىطلبى مردم ایران این اولینبار بود که آنها طعم شیرین انتخابات رقابتى را مىچشیدند.
٢٥ سال پیش در ایران رویدادى عظیم در عرصه سیاسى کشور رخ داد که جنبش دوم خرداد نام گرفت. پیروزى چشمگیر سیدمحمد خاتمى در انتخابات ریاستجمهورى سال ٧٦ با رأى بىنظیر ایرانیان سرآغاز این جنبش بود؛ چراکه در پروسه تاریخى مشروطهخواهى و دموکراسىطلبى مردم ایران این اولینبار بود که آنها طعم شیرین انتخابات رقابتى را مىچشیدند. قبل از پیروزى انقلاب اسلامى، انتخابات صورت فرمایشى داشت و بعد از انقلاب اسلامى هم تا پیش از دوم خرداد ٧٦ هر انتخاباتى که برگزار مىشد، از نوع رأى اعتماد مردم به نظام برآمده از انقلاب بود و رقابت به معناى واقعى جلوه نیافته بود. حضور سیدى روحانى با سیمایى گیرا و شیکپوش و نیز با گفتمانى متفاوت در صحنه رقابت انتخابات ریاستجمهورى دوم خرداد ٧٦، فضایى پر از شوق و اشتیاق را در زمانى کوتاه در جامعه ایرانى شکل داد. گرایش اکثریت مردم به این کاندیدا با امید به تغییر و اعمال نظر خود در ترویج گفتمان اصلاحات و شکلگیرى جریان سیاسى اصلاحطلبان که تا پیش از این به جناح چپ شهره بود، کمک کرد. درخشش این پیروزى بر دو انتخابات بعدى مجلس ششم و شوراى شهر اول در شهرهاى بزرگ سایه انداخت و اکثریت کرسىهاى این دو نهاد را از آن اصلاحطلبان کرد. در پى این پیروزىها، اصلاحطلبان به مدد مشارکت بالاى مردم در انتخابات سال ٨٠ که بار دیگر منجر به رئیسجمهورى سیدمحمد خاتمى شد، توانستند در صحنه قدرت سیاسى حضوری فعال داشته باشند. این موقعیت فراهمشده براى اصلاحطلبان به مزاج جریان مقابل خوش نیامد و زمان زیادى نگذشت که به خود آمده و روش جدیدى را براى بازگرداندن شکل انتخاب مردم به شیوه گذشته اتخاذ کرد.
اعمال این روش در ٢٥ سال گذشته فرازونشیب زیادى را در پى داشته و بعضا جواب نداده است. چنانکه در انتخاباتهای ٨٨ و ٩٢ تا ٩٦ شاهد مشارکت گسترده مردم که باز نوعى نه گفتن به جریان اصولگرا محسوب مىشد، بودهایم ولى در مواردى دیگر بهویژه در انتخابات اخیر ریاستجمهورى، اعمال این روش مردم را از حضور گسترده در یک رقابت واقعى بازداشته است. بهعبارتدیگر توازن قوا در صحنه سیاسى کشور به نحوى شکل گرفت که خواسته جریان اصولگرا و بازگرداندن انتخابات به شیوه پیشین تا حد زیادى به نتیجه رسید، با این تفاوت که دیگر میزان مشارکت مردم با توجه به میزان جمعیت داراى حق رأى کشور مانند سالهاى اول پس از انقلاب نبود. هرچند برگزارى قریب به ٤٠ انتخابات پس از انقلاب به میزان زیادى به آشنایى مردم ایران به این بخش از حقوقشان یعنى برخوردارى از حق انتخاب و داشتن نقش اصلى در تعیین سرنوشت خود منجر شده است؛ اما برنامههاى توسعهاى اصلاحطلبان در داخل با موانع بسیارى مواجه شده و در خارج دیپلماسى ناکارآمد فرصت کمنظیرى را براى دولت آمریکا فراهم آورد تا به مدد قطعنامههاى شوراى امنیت، سنگینترین تحریمها را علیه ایران برقرار کند. امروز همه ایرانیان با گوشت و پوست خود عوارض این تحریمها از تورم فزاینده سالهاى اخیر تا خاموششدن چراغ سرمایهگذارى در ایران و... را لمس کردهاند. محاسبات و برآوردهاى موجود نشان مىدهد طبقه متوسط ایرانى بهتدریج در حال محدودشدن است و ما اکنون با پدیده میلیونها شاغل فقیر که پیش از این در تاریخ معاصر ایران سابقه نداشته، مواجه هستیم. در سایه اعمال همین سیاستهاى داخلى و خارجى است که با وجود تقویت برخی گروهها، جامعه ایرانى ضعیفتر شده و به موازات آن قدرت تأثیرگذارىاش در انتخابات کم و انتخابات هم غیررقابتی شده است. با این وصف آیا ممکن است در آینده نزدیک دوم خرداد دیگرى شکل بگیرد؟