در مسیر دیپلماسی
هرچند تأثیر نسبی ملاحظات ایدئولوژیک بر ساختار رفتار سیاسی نظام بینالملل را نمیتوان نادیده گرفت، اما این متغیر نسبت به عملگرایی در تعیین راهبردها و ایجاد هسته سخت سیاست خارجی ایران، وزن و سهم بیشتری دارد.
هرچند تأثیر نسبی ملاحظات ایدئولوژیک بر ساختار رفتار سیاسی نظام بینالملل را نمیتوان نادیده گرفت، اما این متغیر نسبت به عملگرایی در تعیین راهبردها و ایجاد هسته سخت سیاست خارجی ایران، وزن و سهم بیشتری دارد. اصالت سیاست خارجی در گفتمان عملگرا، بر واقعگرایی و استفاده حداکثری از فرصتها متمرکز است. تجربه کشورهای موفق نشان میدهد عملگرایی هوشمندانه در یک دوره سه تا پنجساله، آثار مطلوبی در روابط خارجی آنها داشته و مانع ناسازواری، تقابل و جنگ با کانونهای قدرت، انزوای ژئوپلیتیکی و هدررفت منابع اجتماعی- انسانی شده است. سیاست خارجی هر کشور بازتابی از منافع ملی، ظرفیتهای داخلی و شرایط بینالمللی است. ایران با وجود برخورداری از موقعیت ژئوپلیتیکی، منابع طبیعی گوناگون و سابقه بازیگری مؤثر در عرصه بینالمللی، سیاست خارجی خود را در دهههای اخیر اغلب بر بستر گفتمانهای ایدئولوژیک و تقابلمحور تعریف کرده است.
این سیاست، بهویژه پس از آغاز دوره نخست ریاستجمهوری ترامپ که موجب ایجاد شکافهای شدید فراآتلانتیک، خروج ایالات متحده از برجام و بازگشت تحریمها علیه ایران شد، با چالشهایی مواجه شد که بازنگری در آن، بهویژه در شرایط حساس امروز که تحولات و تهدیدهای نظامی و اقتصادی، شکل و شدت بیشتری یافته، اجتنابناپذیر است و زمان برای سیاست نه جنگ و نه صلح به پایان رسیده است. این سیاست نه از طرف آمریکا قابل قبول است و نه برای ایران منفعتی دارد. در سالهای اخیر، گرچه شاهد گامهایی در مسیر تنشزدایی و تقویت همکاریهای منطقهای، ازجمله احیای روابط با عربستان سعودی و... بودهایم، اما این اقدامات هنوز در سطح ناپایدار و شکننده باقی ماندهاند. سیاست خارجی ایران همچنان نیازمند انسجام و تمرکز هرچه بیشتر بر تأمین منافع ملی و اولویتهای اقتصادی است و فرایند تصمیمسازی آن باید منطبق با منطق هزینه-فایده و نگاه متوازن به شرق و غرب برای حل بحران هستهای و ابرچالش تحریم باشد. بحران هستهای و تحریم، بیش از دو دهه است که اصلیترین موانع پیشروی دیپلماسی ایران بودهاند. مطابق دادههای وزارت امور خارجه، 73 درصد از طرحهای همکاری بینالمللی ایران در سال 1402 به دلیل تحریمها متوقف شده است.
هرچند بخش عمدهای از تبعات تحریم در عرصه اقتصادی، مشهود و قابل اندازهگیری است، اما عمق بحران تنها در سطح شاخصهای کلان اقتصادی خلاصه نمیشود. تحریم به شکل ساختاری موجب گسست نهادی در اقتصاد ایران و آشفتگی مناسبات میان دولت، بازار و جامعه شده است. بسیاری از کشورهای علاقهمند به همکاری با ایران، حتی همپیمان، به دلیل ترس از مجازاتهای تحریمی و تشدید تعرفههای ثانویه ایالات متحده از تداوم و تقویت همکاری با ایران خودداری میکنند. این شرایط، ایران را در جذب سرمایهگذاری خارجی، مشارکت در پروژههای مشترک و تعامل با نهادهای بینالمللی با چالشهایی جدی روبهرو کرده است. بنابراین تا وقتی تحریم پابرجاست، تجارت و سرمایهگذاری خارجی محدود و پرهزینه خواهد بود.
طبق گزارش بانک مرکزی، سهم تجارت خارجی ایران از تولید ناخالص داخلی به 28 درصد کاهش یافته که پایینترین میزان در دو دهه اخیر است. گزارش IMF در سال 2025 نیز نشان میدهد اقتصاد ایران همچنان از تحریمها رنج میبرد؛ رشد GDP راکد مانده و تورم بالاست. گزارش مرکز خاورمیانه کارنگی در فوریه 2025 نشان میدهد تحریمها از 2018 تاکنون، ایران را از یک تریلیون دلار درآمد نفتی محروم کرده و منجر به افت شدید تولید ناخالص داخلی، کاهش ۹۰درصدی سرمایهگذاری مستقیم خارجی و تورم بالای ۴۰ درصد در سه سال گذشته شده و ریال بیش از 80 درصد ارزش خود را از دست داده است. به گزارش سازمان توسعه و همکاری اقتصادی(OECD)، ایران سالانه 15 میلیارد دلار فرصت سرمایهگذاری خارجی را از دست میدهد. در بعضی از شاخصها، ازجمله در شاخص قدرت دیپلماتیک و شاخص نفوذ اقتصادی و سیاسی، کشور با افت روبهرو شده است.
شاخص قدرت دیپلماتیک «لانگلی» نشان میدهد ایران در سال ۲۰۲۴ با چهار پله سقوط، در رتبه ۴۸ از ۶۰ کشور قرار گرفته است. به این ترتیب، در چنین شرایطی که تنشهای امنیتی و ژئوپلیتیکی خاورمیانه شدت گرفته است، دیپلماسی و مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم، نه نشانه ضعف بلکه ابزار قدرت و عنصر راهبردی هر سیاست خارجی متمایل به عملگرایی و بهترین مسیر برای مهار تنش و پیشگیری از جنگ است. آغاز دور تازه مذاکرات ایران و ایالات متحده در مسقط که بر برنامه هستهای ایران و کاهش تحریمها تمرکز دارد، با توجه به انقضای توافق ۲۰۱۵ و نیاز به یک چارچوب جدید برای کاهش تنشها در منطقه، فرصت و مسیر دیگری برای آزمون عملگرایی در مدیریت اختلافات از طریق دیپلماسی است.
منابع خبری میگویند این گفتوگوها با وجود شکافهای عمیق میان دو طرف و ابهام در دستیابی به یک توافق سازنده، با خوشبینیهای محتاطانهای همراه است. هر دو طرف ایرانی و آمریکایی، در مجموع این مذاکره را سازنده و مثبت ارزیابی کردند. کاخ سفید نیز این گفتوگوها را بسیار مثبت و سازنده خواند، اما اذعان کرد مسائل بسیار پیچیده هستند. مقامات تروئیکای اروپایی (آلمان، فرانسه و بریتانیا)، چین، روسیه، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، مصر، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و... نیز از این مذاکرات استقبال کردهاند.
افزایش همکاریهای فنی ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تسهیل نظارت بر فعالیتهای هستهای ایران، توقف داوطلبانه برخی از فعالیتهای هستهای تحت نظارت آژانس، تعلیق موقت بعضی از تحریمها از سوی ایالات متحده و آزادسازی محدود داراییهای بلوکهشده ایران در کشورهایی مانند قطر، میتواند از اهم موضوعات مطرح در این دور از مذاکرات باشد. هرچند با وجود توافق برای ادامه گفتوگوها در ۱۹ آوریل، به دلیل شرایط ناپایدار سیاسی، بیاعتمادیهای عمیق طرفین، اختلافنظر بر سر سطح غنیسازی، تهدیدهای نظامی و فشار کشورهای ثالث، پیشرفت این مذاکرات با تردیدهایی مواجه است. برخی پیشبینی میکنند شاید ایران در قبال دریافت امتیازاتی همچون کاهش تحریمها و آزادسازی داراییها، انعطاف بیشتری نشان دهد. با وجود تمام چالشها و تردیدها، مذاکرات مسقط ممکن است فرصت مناسبی برای بازنگری در سیاست خارجی و نقطه عطفی در تاریخ دیپلماسی ایران و ایالات متحده باشد. حتی با بهبود روابط دیپلماتیک، مناسبات دو کشور میتواند وارد مرحله جدیدی شود.