کجایش را میخواهید درست کنید آقای رئیسی؟
پس از فاجعه متروپل آبادان، یکی از اتفاقات قابل پیشبینی همین بود که رئیسجمهور دستور شناسایی و مقاومسازی بناهای ناایمن را بدهند؛ اتفاقی قابل پیشبینی و چنان تکراری که بعید است کسی جدیاش بگیرد؛ همانطور که پس از آتشسوزی پلاسکو وعدههای پرآبوتابی داده شد و اوضاع همین است که میبینیم.
همه حقایق قبلا گقته شدهاند، اما چون کسی گوش نمیکند دوباره باید تکرارشان کرد.
آندره ژید
پس از فاجعه متروپل آبادان، یکی از اتفاقات قابل پیشبینی همین بود که رئیسجمهور دستور شناسایی و مقاومسازی بناهای ناایمن را بدهند؛ اتفاقی قابل پیشبینی و چنان تکراری که بعید است کسی جدیاش بگیرد؛ همانطور که پس از آتشسوزی پلاسکو وعدههای پرآبوتابی داده شد و اوضاع همین است که میبینیم. به دنبال این دستورات و ادعاها، آنچه رخ خواهد داد، مثل موارد مشابه، تشکیل قرارگاهها و کمیتههای اضطراری، گرفتن بودجههای بزرگ، مدتی سروصدا و چند روز بعد هم فراموشی است. همه میدانیم با این دلآشوبههای مقطعی، اتفاقی رخ نخواهد داد و نه ایمنسازی ساختمانها و نه اصلاحات دیگر جدی گرفته نخواهد شد. دلایلش هم به اندازه همان دستورات، تکراری و نخنماست. ساختاری که اجازه میدهد ساختمان متروپل در این همه سال و با این همه تذکر تا آن ارتفاع بالا برود، با دستگیری چند نفر و با بگیر و ببند به صراط مستقیم هدایت نمیشود. سیستمی فسادخیز نه مقابل قوانین قدیمی و تازه سر خم میکند، نه به خشم و عتاب مسئولان اهمیتی میدهد اگر نیت و اراده جدی وجود نداشته باشد. ارادهای که شاهدش نیستیم؛ چراکه اگر وجود داشت، امروز آمارها از صدها و هزاران ساختمان ناایمن در تهران حکایت نمیکرد. اراده اگر بود، برجهای تهران روی گسل بنا نمیشدند، در شیراز «هتل آسمان» مقابل همه قد نمیکشید و اخبار از 135 متروپل در مشهد، صدها متروپل در تبریز و دههاهزار متروپل در دیگر شهرهای کشور نمیگفت. اینها یکشبه ساخته نشدهاند و یکشبه هم ناپدید نخواهند شد. تا وقتی که فساد در رگ و پی مدیریت کشور ریشه دوانده و نیتی برای اصلاح و قبل از آن برای پذیرش این بحران وجود نداشته باشد، آب از آب تکان نخواهد خورد.
چه کسی میخواهد مقابل این سیل بایستد؟ همین آبادان را نگاه کنید، از پایین تا بالا کمک کردهاند تا فاجعه شکل بگیرد؛ از بسازوبفروش تا شهرداری و این نهاد و آن ارگان، از مجری تا نهاد نظارتی. اگر بخواهید تا تهش بروید، باید بپرسید چه کسی تا امروز بر این نهادها، بر این ادارات و شوراها و مناطق آزاد اشراف داشته و چه ارتباطات پنهانی وجود داشته است؟ آن سفارشها را چه کسی کرده و مهرها و امضاهای طلایی را چه کسی پای مجوزهای مرگبار انداخته؟
آقای رئیسی هم البته میدانند که این حکمکردنها برای انجام وظیفه و از سر ناچاری است؛ اگرنه در یک سال گذشته تمام دستورات فوری و انقلابی که دادهاند به کجا رسیده؟ به یکی از آنها عمل شده بود، امروز ایران کشور دیگری بود. آقای رئیسی قاعدتا متوجه شدهاند که کاری از دست کسی برنمیآید. حتی ساختوساز ناامن و غیرمجاز را هم نمیشود سامان داد، چه برسد به فرونشست زمین و بحران آب و شرایط اسفناک اقتصادی.