|

باید در لوله آب جریان داشته باشد

یکی، دو هفته پیش فیلمی سینمایی می‌دیدم درباره زندگی «بابی فیشر»، تنها قهرمان آمریکایی شطرنج جهان. یادم هست در آن زمانی که فیشر به قهرمانی رسید، چه شور و ولوله‌ای بین جوانان راه افتاده بود و چگونه بازی شطرنج محبوب شده بود، که خود داستانی است و روزی باید درباره آن بنویسم.

 یکی، دو هفته پیش فیلمی سینمایی می‌دیدم درباره زندگی «بابی فیشر»، تنها قهرمان آمریکایی شطرنج جهان. یادم هست در آن زمانی که فیشر به قهرمانی رسید، چه شور و ولوله‌ای بین جوانان راه افتاده بود و چگونه بازی شطرنج محبوب شده بود، که خود داستانی است و روزی باید درباره آن بنویسم. در سکانسی از فیلم، یکی از شخصیت‌های ماجرا، خطاب به دیگری می‌گوید «بعد از حرکت پنجم، تعداد حرکت‌های ممکن از تعداد تمامی کهکشان‌های جهان بیشتر است، اما مهم این است که بدانی کدام حرکت، حرکت درست است و تو را یک گام به موفقیت نزدیک‌تر می‌کند یا جلوی شکست تو را می‌گیرد». به گمان من این جمله، کلیدی‌ترین جمله در هر موضوع اجتماعی است. در زندگی ما هم حرکت‌های بسیاری پیش‌رویمان قرار دارد که می‌توانیم هریک از آنها را انتخاب کنیم و اگر عرصه زندگی را هم مثل صفحه شطرنج بدانیم، گرچه حرکت‌های بازیگران دیگر هم بسیار مهم است، ولی آنچه ما انجام می‌دهیم نیز بر سرنوشت‌مان مؤثر است و البته قطعا انتخاب یک حرکت درست، نیازمند بازیگر ماهر و چیره‌دست است که آشنا به حرکات باشد. نمی‌شود که بازیگری ناشی را پشت میز شطرنج نشاند و انتظار حرکت درست از او داشت، به‌ویژه که بازی بسیار پیچیده و بازیگران روبه‌رو نیز متعدد باشند. آنچه سال گذشته در همین ایام جریان داشت، انتخابات ریاست‌جمهوری بود، در آن ایام، بعضی دم از تحریم می‌زدند، برخی می‌گفتند دلیلی برای رأی‌دادن ندارند، عده‌ای قصد شرکت داشتند ولی کاندیدای مورد نظرشان را در بین نامزدها نمی‌یافتند و بعضی هم از بین موجودین، انتخابشان را انجام دادند. آنچه امروز پیش‌رو داریم نتیجه همه این حرکت‌هاست، چه آنهایی که رأی دادند و چه آنهایی که ندادند. اینکه امروز یکدیگر را متهم کنیم که آنچه بر جامعه می‌گذرد تقصیر دیگری است، فقط شانه‌خالی‌کردن از مسئولیت خود است. هرکدام از ما، چه آنها که رأی دادند و چه آنها که کنار کشیدند، در آنچه امروز می‌گذرد سهیم‌اند. این بازی شطرنجی است که انجام هر حرکت یا عدم انجام حرکت در نتایج بعدی‌اش تأثیر دارد. می‌گویند در شطرنج، آنچه مهم است، پیش‌بینی حرکات بعدی است و اینکه وقتی حرکتی انجام می‌دهیم، بعدش چه حرکاتی امکان‌پذیر خواهد بود و شطرنج‌باز ماهر کسی است که تا چندین حرکت بعد را پیش‌بینی کند، نه حرکاتی که دوست دارد رخ بدهد، بلکه حرکاتی که امکان‌پذیر خواهد بود. سال گذشته، از این می‌گفتم که همه ما باید از داشته‌هایمان محافظت کنیم و داشته‌هایمان یعنی داشته‌های همه ما و برای مردم یک کشور مهم‌ترین داشته‌ها چیست؟ به گمان من مهم‌ترین داشته‌های هر جامعه‌ای کارشناسان آن جامعه هستند. بدنه کارشناسی جامعه که حاصل قرن‌ها حیات یک جامعه است و حفظ آن به‌عنوان بزرگ‌ترین سرمایه یک جامعه، برای تک‌تک اعضای جامعه لازم و ضروری است. برای یادآوری می‌گویم، انقلاب که در آستانه پیروزی قرار گرفت، حضرت امام خمینی، مهندس بازرگان را مأمور تشکیل کابینه کرد، این اقدام، درست در زمانی رخ داد که بسیاری از جریانات انقلابی و به‌ویژه جریانات چپ، خواستار پاک‌سازی همه‌چیز و همه‌جا از کارگزاران حاکمیت پیشین بودند و از همان روز اول، انتخاب بازرگان به نخست‌وزیری را به‌عنوان زمینه بازگشت امپریالیسم به کشور و استقرار نیروهای لیبرال، مورد حمله قرار دادند که البته در این حمله و برچسب‌زنی هم بسیار موفق بودند و نتیجه‌اش را هم چند ماه بعد به دست آوردند. اما چرا امام، مهندس بازرگان را انتخاب کرد؟ به عقیده من این انتخاب که گفته می‌شود با پیشنهاد شهید مطهری انجام شده بود، فقط و فقط یک دلیل داشت، کشور را مقامات آن اداره نمی‌کنند، کشور را بدنه کارشناسی آن اداره می‌کنند و با پیروزی انقلاب، آنچه برای اداره کشور از هر چیزی لازم‌تر بود، حفظ بدنه کارشناسی و داشتن کابینه‌ای بود که بلد باشد با این بدنه کار کند، والا حضرت امام قطعا و حتما می‌توانست هر کسی را که می‌خواست به‌عنوان نخست‌وزیر معرفی کند.                                                

 یادم هست سال‌ها پیش در جلسه‌ای، دکتر جلایی‌پور خاطره‌ای را نقل می‌کرد که وقتی به عنوان فرماندار یکی از شهرهای استان کردستان و در گرماگرم ماجراهای جدایی‌طلبانه آن استان انتخاب شده بود، زمانی که به محل مأموریت خود رسید، آب شهر قطع بود. جلایی‌پور تعریف می‌کرد که رئیس پیشین سازمان آب شهر که با پیروزی انقلاب از کار برکنار شده بود را احضار و حکم بازگشت به کار برایش صادر می‌کند که با مخالفت عده‌ای روبه‌رو می‌شود که این آقا مشروب‌خور و فاسد است. دکتر جلایی‌پور به معترضان می‌گوید «احوال شخصی این فرد به من ربطی ندارد، برای من این مهم است که آب در لوله‌های شهر جریان داشته باشد و وقتی شیر آب را باز می‌کنیم، آب بیرون بیاید نه هوا» که دو روز بعد از این انتصاب، دوباره آب در لوله‌های شهر جاری می‌شود.

آنچه با انتخابات خرداد سال گذشته به دست آمد، آسیب شدید به بدنه کارشناسی کشور بود که نمونه معروفش را در سازمان برنامه و بودجه، و بودجه‌ریزی امسال شاهد بودیم. آنچه باید محافظت می‌کردیم، بدنه کارشناسی و حضور این بدنه در تصمیمات بود و آنچه به نظر می‌رسد که از دست رفت، همین بدنه کارشناسی است. فرقی نمی‌کند که اداره کشور در دست خاتمی باشد یا روحانی یا احمدی‌نژاد یا رئیسی، مهم این است که اداره کشور در دست بدنه کارشناسی باشد والا، اسم‌های آن بالا هر که می‌خواهد باشد، آنچه باید بماند، شطرنج‌بازی است که می‌فهمد هر حرکت چه عواقبی دارد و اوست که باید بگوید کدام حرکت درست است.