|

اطلاع‌رسانی ضعیف است!

هر روز در عالم سیاست، اقتصاد و... تصمیماتی اتخاذ می‌شود که برخی مورد پذیرش و اقبال مردم قرار نمی‌گیرد و منجر به افزایش سطح عمومی نارضایتی‌ها و بروز مخالفت‌های آشکار و پنهان می‌شود، درحالی‌که بخشی از این تصمیمات ناخوشایند، از سر ناچاری و رویارویی با واقعیت‌ها و شرایط گریزناپذیر اتخاذ شده است.

 هر روز در عالم سیاست، اقتصاد و... تصمیماتی اتخاذ می‌شود که برخی مورد پذیرش و اقبال مردم قرار نمی‌گیرد و منجر به افزایش سطح عمومی نارضایتی‌ها و بروز مخالفت‌های آشکار و پنهان می‌شود، درحالی‌که بخشی از این تصمیمات ناخوشایند، از سر ناچاری و رویارویی با واقعیت‌ها و شرایط گریزناپذیر اتخاذ شده است. بعضا در فرایند تصمیم‌سازی از مسیر اتاق فکر و دریافت نظرات کارشناسان نیز گذشته است و ای‌بسا در مواردی کاربست دیگر یا برنامه دومی برای جایگزینی آن با توجه به تنگناها متصور نباشد اما از آنجا که اعتماد عمومی آسیب دیده و در‌عین‌حال کانال‌ها و مسیرهای تشریح و تبیین و انتقال پیام‌ها مخدوش شده، معنی پیام در این فرایند ارتباطی از فرستنده به گیرنده به‌خوبی منتقل نمی‌شود، فضای گفت‌وگو تیره‌و‌تار و برقراری ارتباط دشوار می‌شود. چنین فضایی مطلوب نیست و بی‌ثباتی را دامن می‌زند. اگرچه برخی تصمیمات از مسیر درست عبور نکرده و ایراداتی واضح در ابعاد محتوایی و شکل اجرا بر آن وارد است و این دست از برنامه‌ها قابل دفاع نیست اما در اینجا موضوع ناهمواری کانال‌های ارتباطی انتقال پیام است که همواره از سوی مسئولان مورد گلایه قرار می‌گیرد ولی عزمی برای ترمیم اساسی آن مشاهده نمی‌شود.

 مرحله اجماع و اقناع افکار عمومی و فراهم‌کردن زمینه پذیرش عامه و جلب مشارکت وقتی مورد غفلت قرار بگیرد، اهداف ترسیم‌شده تحقق نخواهد یافت. این نقیصه از‌جمله کاستی‌های قابل‌مشاهده در حال‌و‌هوای امروز جامعه است. تصور کنید که بیمار با حال‌و‌روز بد به پزشک مراجعه کند و طبیب بدون توضیح و حداقل جلب رضایت، بیمار را برای جراحی به اتاق عمل رهسپار کند. طبیعی است در این صورت بیمار توجیه و قانع‌نشده ممکن است مخالفت کرده، تن به جراحی ندهد و حتی این برخورد پزشک را توهین و تحقیرآمیز تلقی کند.

توضیح پزشک برای قانع‌سازی بیمار و آگاهی او از پیامدهای ناخوشایند در صورت تن‌ندادن به درمان ضروری است و درعین‌حال ممکن است در فرایند گفت‌وگو مسیر درمان به‌صورت دیگر و با رعایت جوانب طرح‌شده اصلاح یا ترمیم شود. بنابراین شنیدن شرح حال بیمار در مرحله اول و سپس بیان راه موجود و اقناع‌سازی بیمار از سوی پزشک ضروری است؛ حتی اطرافیان بیمار نیز باید اقناع شوند و اجماع لازم برای هدایت بیمار به اتاق جراحی فراهم شود. اگرچه ممکن است در گذشته دور طی چنین فرایندی به دلایل مختلف ازجمله بی‌سوادی و فقر آگاهی، تسلط و قدرت قهرآمیز، اهمیت‌نداشتن افکار عمومی و نبود کانال‌های ارتباطی چندان مورد توجه قرار نمی‌گرفته و هر عمل و اقدامی نیاز چندانی به پاسخ‌گویی در برابر مردم و مراجع نظارتی نداشته است، اما امروز بی‌توجهی و غفلت از پذیرش و همراه‌سازی افکار عمومی پرهزینه است.

البته اکنون شرایط به گونه‌ای شده که مسئولان نیز بر اختلال در اجماع و اقناع‌سازی اعتراف دارند و خود منتقد فضای ارتباطی هستند و بر این باورند که «اطلاع‌رسانی ضعیف است».

گلایه دارند که دست‌اندرکاران ارتباطات رسمی و نیز رسانه‌ها اعم از دولتی و خصوصی چندان که باید در همگام‌سازی و آگاه‌سازی افکار عمومی مهارت ندارند، کوتاهی می‌کنند یا کوشش شایسته‌ای نمی‌شود. بخشی از این گلایه از سوی مردم و رسانه‌ها فرافکنی یا پاک‌کردن صورت‌مسئله توصیف می‌شود که البته نوعی واکنش تدافعی است و به‌هر‌حال راه به جایی نمی‌برد و تکرار آن در دهه‌های گذشته ملال‌آور شده است.

غفلت‌ها در این حوزه ریشه‌های بسیار دارد. در کالبدشکافی آن می‌توان به مواردی مانند درک ناقص از فرایند یا الزامات چرخه انتقال پیام در دو سوی عنصر پیام‌دهنده و پیام‌گیرنده، ضرورت‌های تکثر کانال‌های ارتباطی آزاد، نبود فضای تحلیل و تفسیر و نقد، تقلیل‌دادن موضوع آگاه‌سازی و اقناع به تبلیغ یک‌سویه‌ یا اساسا ایرادهای وارده بر خود پیام اشاره کرد. بنابراین فهم کم‌وکیف تولید پیام، ضرورت‌های برخورداری از رسانه‌ها و تریبون‌های حرفه‌ای و آزاد و تفاوت‌های حرفه‌ای میان تبلیغ و اقناع و اجماع، کماکان ملموس است و تا این کاستی به‌صورت صحیح و دقیق فهم نشود یا عزمی برای اصلاح آن نباشد، هر طرح و برنامه اصلاحی صرفا به پای ناکارآمدی یا خطا‌بودن تمامی تصمیمات نوشته می‌شود. حداقل مدیریت کلان در همه سطوح برای آنکه در عرصه عمومی بی‌اعتبار نشود، باید به این نکته دقت کند که شناخت فضای ارتباطی و موقعیت کنونی افکار عمومی برای برخورداری از مشروعیت الزامی است و در صورت برخورداری از حقانیت در هر تصمیم باید به الزامات آن تن داد. بنابراین جدا از ایرادات وارده به برخی تصمیم‌ها که بعضا نیز بنیادین است و مسیرهای اندیشه‌ورزی را طی نکرده است، ایرادات آشکار بر فرایند ارتباطی و اجماع و اقناع نیز پیشبرد طرح‌ها و برنامه‌ها را دچار نقصان کرده است و بخشی از بدبینی عمومی حاصل همین کاستی‌هاست. در گام نخست تهیه طرح جامع و نقشه راه برای اصلاح فضای ارتباطی ضروری است تا بر اساس آن حداقل ارتباطات دوسویه تقویت شود و فضای نقد، تفسیر، تشریح و گزارش‌دهی محترم شمرده شود. رسانه‌های جمعی با ویژگی استقلال، تکثر و برخوردار از آزادی ایجاد و تقویت شود و فضای گفت‌وگو و شنیدن تمامی صداها، ارزیابی صحیح بازخوردها و در یک کلام فضای ارتباط مؤثر و تأثیرگذار فراهم شود.