|

لزوم توجه به آموزش ریاضیات

کنکور ورودی دانشگاه‌ها در سال ۱۴۰۱ آخر همین هفته آغاز می‌شود. مجموعا یک‌ میلیون و ۴۸۹ هزار و ۴۹ نفر در پنج رشته کنکور ثبت‌نام کرده‌اند. از این تعداد رشته تجربی با ۵۴۷ هزار و ۴۷۲ نفر بیشترین داوطلب را دارد و رشته ریاضی با ۱۴۵ هزار و ۷۴۷ نفر، یعنی زیر ۱۰ درصد کل داوطلبان، کمترین تعداد را.

کنکور ورودی دانشگاه‌ها در سال ۱۴۰۱ آخر همین هفته آغاز می‌شود. مجموعا یک‌ میلیون و ۴۸۹ هزار و ۴۹ نفر در پنج رشته کنکور ثبت‌نام کرده‌اند. از این تعداد رشته تجربی با ۵۴۷ هزار و ۴۷۲ نفر بیشترین داوطلب را دارد و رشته ریاضی با ۱۴۵ هزار و ۷۴۷ نفر، یعنی زیر ۱۰ درصد کل داوطلبان، کمترین تعداد را. در سال‌های اخیر درصد داوطلبان ریاضی به‌طور پیوسته رو به افول بوده است. اگر بی‌رغبتی به ادامه تحصیل در رشته ریاضی را کنار واقعیت‌های دیگری بگذاریم، معلوم می‌شود که با چه بحرانی در آموزش این رشته مواجهیم: اول اینکه در سال‌های اخیر با بهانه‌هایی سست، بخش‌هایی از محتوای آموزشی ریاضیات دبیرستانی حذف شده و به‌طور مرتب از محتوای تدریس ریاضیات کسر شده است. دوم اینکه اگر به کارنامه پذیرفته‌شدگان سال‌های اخیر در رشته‌های علوم ریاضی و فیزیک و مهندسی شهرهای مختلف نگاه کنیم می‌بینیم که شمار قابل توجهی از داوطلبان با درصد‌های نزدیک صفر یا حتی منفی در درس‌های ریاضیات (و فیزیک) در این رشته‌ها قبول شده‌اند، یعنی همین محتوای باقی‌مانده را نیز به‌درستی نیاموخته‌اند. بی‌رغبتی به ادامه تحصیل در رشته‌های مرتبط با ریاضیات چند دلیل می‌تواند داشته باشد؛ ضعف آموزش قاعدتا یکی از این دلایل است. درسی که عموما به‌خوبی تدریس نشود، رغبتی برای ادامه نیز برنمی‌انگیزد. دیگر اینکه با روند مزمن صنعت‌زدایی از فرصت‌های شغلی واقعی مهندسی و طراحی کاسته شده و دانش‌آموزان آتیه‌ای در خواندن رشته‌های مربوط به ریاضی نمی‌بینند. این خود به دور باطلی دامن می‌زند که آینده کشور را، در این دوران اوج‌گیری پیوسته فناوری و صنعت، تهدید می‌کند. بدون آموزش صحیح و پرمحتوای ریاضیات، آینده صنعت و اشتغال واقعی تاریک است و با افول بیش از پیش توان تولید فناورانه صنعتی، بیش از پیش با این خطر مواجه می‌شویم که زیردست کشورهای دیگر شویم. مسئله مهم‌تر اینکه آموزش ریاضیات در واقع آموزش اندیشیدن منطقی و مال خود کردن استدلال است. از عوام و خواص کسانی می‌گویند «این درس‌ها به چه دردی می‌خورد؟ مگر چند نفر بعدا از آنها استفاده می‌کنند؟». این کسان وقتی قدرتش را داشته باشند زمینه‌ساز حذف این دروس می‌شوند، ولی این حرف نوعی تجاهل نسبت به اهمیت آموزش ریاضی است. آموختن ریاضیات نوعی بینش اساسی به محصلان عرضه می‌کند و توانایی تحلیلشان را ارتقا می‌دهد. در این کشور هنوز بعد از سه دهه کاسبی‌های هرمی رونق دارند و قربانی می‌گیرند، ولی باید واضح باشد کسانی که حداقلی از بینش ریاضی داشتند برایشان کفایت می‌کرد که به دام چنین شیادانی نیفتند. کسانی که ریاضیات را خوب می‌آموزند، به همراهش اعتمادبه‌نفس استدلال‌کردن مستقل را هم کسب می‌کنند. در آستانه مشروطه بخش‌های بیدار جامعه ایران، با وجود دولتی که مردم را باسواد نمی‌خواست، خود دست به کار ترویج علوم زدند. چنین رویکردی شاید در برابر پیچیدگی‌های معاصر تکافو نکند، اما امروز هم جامعه مدنی و دانشگاهیان مسئول می‌توانند به عشق بهروزی فرزندان ایران و به‌ویژه کم‌برخوردارترینشان، برای ارتقای آموزش‌ ریاضی چاره‌جویی کنند. چنین بذل فکر و توانی به معنای گذشت از مسئولیت «مسئولان» نیست، بلکه راهی است برای ارتقای همبستگی و توانایی‌های جامعه.