|

حق حمام آفتاب

در تمام این 43 سال پس از انقلاب، ماجرایی عجیب در جریان بوده که برعکس بسیاری از موضوعات، تقریبا همه بر آن توافق داشته‌اند، هم دولت و هم مردم. فرق هم نمی‌کرده که در باقی مسائل موضع‌شان چه بوده، با هم مخالف بوده‌اند یا موافق، در این یک مورد، انگار همه به توافق رسیده‌اند و کسی درموردش بحثی نمی‌کند.

در تمام این 43 سال پس از انقلاب، ماجرایی عجیب در جریان بوده که برعکس بسیاری از موضوعات، تقریبا همه بر آن توافق داشته‌اند، هم دولت و هم مردم. فرق هم نمی‌کرده که در باقی مسائل موضع‌شان چه بوده، با هم مخالف بوده‌اند یا موافق، در این یک مورد، انگار همه به توافق رسیده‌اند و کسی درموردش بحثی نمی‌کند. منظورم ارز مسافرتی است. اگر از این ارز استفاده کرده باشید که می‌دانید چیست و اگر مثل من تاکنون از آن استفاده نکرده‌اید، برای‌تان توضیح می‌دهم. اگر در اینترنت جست‌وجو کنید، برای ارز مسافرتی چنین آمده که «براساس مصوبه‌ای که از سوی بانک مرکزی صادر شده، مسافرانی که می‌خواهند به خارج از کشور سفر کنند، می‌توانند مبلغی را به‌عنوان کمک‌هزینه سفر دریافت کنند. این کمک‌هزینه به این شکل است که بانک مرکزی، ارز را با قیمتی کمتر از قیمت بازار می‌دهد». دقت کرده‌اید؟ بانک مرکزی برای سفر به خارج از کشور «کمک‌هزینه» می‌دهد، آن هم به قیمتی پایین‌تر از نرخ بازار آزاد ارز. مربوط به الان هم نیست، از ابتدای انقلاب به هرکس که قصد سفر به خارج از کشور داشته، «کمک‌هزینه» داده‌اند؛ یعنی در طول هشت سال جنگ، حتی وقتی کشور زیر بمباران بوده و هر ریال برای مقاومت در برابر تهاجم دشمن اهمیت داشته، به کسی که می‌خواسته سفر خارجه برود، «کمک‌هزینه» می‌دادند. در دوره تحریم‌ها هم. یعنی همین الان هم که اقتصاد را روی تخت خوابانده و دارند جراحی‌اش می‌کنند و قیمت آرد را به نرخ آزاد محاسبه می‌کنند و قرار است دارو و دیگر نیازها به قیمت آزاد محاسبه شود، اگر بخواهید به خارج از کشور بروید، ارز با نرخ زیر بازار خواهید گرفت. این همان موضوعی است که انگار همه درموردش به توافق رسیده‌اند و کسی با آن مشکلی ندارد.‌ مسافرت هم که اَشکال مختلف دارد. یکی می‌رود برای سیاحت، یکی می‌رود برای زیارت، یکی برای درمان، یکی دانشجوی خارج از کشور است. همه اینها کمک‌هزینه می‌گیرند، آن هم از کجا؟ از خزانه بانک مرکزی، یعنی از بیت‌المال، یعنی از جیب آن کودکی که در سیستان‌و‌بلوچستان برای خوردن آب به لب هوتک می‌رود و گاندو پایش را به دندان می‌گیرد و آن کودک بخت‌برگشته را به درون آب می‌کِشد و می‌کُشد؛ یعنی پول آن کودکی که در سرمای زمستان با دمپایی پاره و پای بی‌جوراب، کیلومترها راه را در برف طی می‌کند تا به دبستان کانکسی برسد و درس بخواند؛ یعنی پول اینها را به‌عنوان کمک‌هزینه می‌دهند که یک عده بروند آنتالیا حمام آفتاب بگیرند یا بروند ارمنستان دانسینگ یا آن کسی که به شرطی حج بر او واجب می‌شود که استطاعت مالی داشته باشد (یعنی خودش پول سفر حج را داشته باشد و این پول، تمام و کمال مال خودش باشد)، به او که اگر پولش را ندارد، حج بر او واجب نیست، پول بیت‌المال، یعنی پول آن فقیرترین مردم را می‌دهند تا او به حج برود. یا به یکی که درمان کشور را قبول ندارد، پول می‌دهند تا برود خارج درمان شود. یا به یک نفر پول می‌دهند تا برود خارج از کشور تحصیل کند و به احتمال بسیار زیاد هم، دیگر به کشور برنگردد.

من واقعا این را نمی‌فهمم. عقل حکم می‌کند ‌‌به کسی کمک کنیم که ‌‌نیازمند کمک است. بعد کمک هم که می‌کنیم، باید از جیب خودمان کمک کنیم، نه از جیب دیگران. یعنی چه که به یک نفر کمک کنیم که برود حمام آفتاب بگیرد یا برود دانسینگ خودش را تکان بدهد؟ یا به آن کسی که تا استطاعت ندارد، حج بر او واجب نیست، پول یک عده آدم فقیر و محتاج را بدهیم که او برود حج. یا یک نفر که سیستم درمانی کشور را قبول ندارد، آن هم ایران که توریست‌درمانی، حتی از اروپا دارد، بعد به چنین آدمی پول بدهیم که برای مداوا برود خارج؟ یا در کشور خودمان ظرفیت دانشگاه‌ها مازاد بر متقاضی باشد، بعد پول بدهیم که یک نفر برود خارج تحصیل کند که بعدش هم برنگردد؟ پول مملکت زیادی کرده؟ جنگ شوخی بوده که در آن دوران ارز مسافرتی می‌دادیم یا الان تحریم شوخی است؟ اگر شوخی است پس افزایش نرخ آرد و روغن و دارو برای چیست؟ تازه فرق هم نمی‌کند دولت دست کیست، کابینه جنگی میرحسین باشد یا کابینه معجزه هزاره سوم، کابینه خاتمی یا روحانی یا هاشمی یا رئیسی، فرقی نمی‌کند، همه انگار توافق کرده‌اند که دست کنند در جیب آن فقیرترین مردم که صدایی ندارند تا اعتراضی به این ماجرا بکنند، پول را درمی‌آورند که آی ملت بیایید بروید خارج خوش باشید، ما کمک‌هزینه خوشی شما را از بیت‌المال می‌دهیم. خب اگر قرار است خوش بگذرانند و حمام آفتاب بگیرند و این را حق آنها می‌دانیم و برای همین پول به آنها می‌دهیم، مگر کشور خودمان آفتاب ندارد؟ چرا پول می‌دهیم بروند جای دیگر حمام آفتاب بگیرند؟ اگر دانسینگ رفتن این جماعت را حق آنها می‌دانیم، خب چرا از جیب مردم بدهیم؟ از جیب خودمان بدهیم؟ نان گران بشود؛ ولی پول دانسینگ و حمام آفتاب و استطاعت سر جایش بماند؟ من که هر طور فکر می‌کنم، نمی‌توانم بفهمم چرا این‌طور است. شاید بهتر باشد به جای ارز مسافرتی، اسمش را بگذاریم حق حمام آفتاب.