|

داستان سیل و سیاست‌های جاری

سیل پشت سیل، چند سالی است که تعداد سیلاب‌های کشور بیشتر از قبل شده است. از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب نقاط بسیاری از کشور شاهد سیلاب است و مردمی که خانه و کاشانه‌شان ویران می‌شود و جان‌های عزیزی که از دست می‌روند.‌چرا به این وضعیت گرفتار شده‌ایم؟

افشین امیرشاهی روزنامه‌نگار

سیل پشت سیل، چند سالی است که تعداد سیلاب‌های کشور بیشتر از قبل شده است. از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب نقاط بسیاری از کشور شاهد سیلاب است و مردمی که خانه و کاشانه‌شان ویران می‌شود و جان‌های عزیزی که از دست می‌روند.‌چرا به این وضعیت گرفتار شده‌ایم؟ و چرا سیلاب در کشورمان به میزان زیاد خسارت به بار می‌آورد؟ بخشی از مسئله به تغییرات اقلیمی برمی‌گردد و بارش‌های ناگهانی که سیلاب راه می‌اندازد. ایران در منطقه‌ای از جهان قرار گرفته که مستعد انواع رخدادهای طبیعی مانند سیل و زلزله است. وقتی این موضوع مهم را می‌دانیم، پس چرا حکمرانی سیلاب در کشور، نمی‌تواند تمهیدات لازم برای مقابله با تهدید سیل را در نظر بگیرد؟ و چرا برای مهار سیلاب‌ها از آمادگی لازم برخوردار نیستیم؟ ‌کارشناسان محیط زیست بیشتر‌شدن تعداد سیلاب‌ها در کشورمان را به دلیل رعایت‌نکردن مباحث کارشناسی در ساخت‌وساز سدها، تغییر کاربری پایین‌دست سدها، لایروبی‌نکردن مسیل‌ها، ساخت‌وساز در نزدیکی رودخانه‌ها و مسیل‌ها می‌دانند که موجب شده میزان تخریب‌ها و از دست رفتن جان‌ها بسیار بیشتر شود. ‌به آمارهای رسمی «گزارش ملی سیلاب‌ها» که مربوط به اسفند 97 تا فروردین 98 است، دقت کنید. در فاصله تقریبا دو ماه سیل در 20 استان، 200 شهر و 4400 روستا باعث خسارت دیدن 174‌هزار‌و 389 واحد ساختمانی، 1479 مدرسه، 10‌هزار‌و 750 کیلومتر از جاده‌های کشور، 933 مرکز درمانی، 1929 مورد از زیرساخت‌های برق کشور و موارد بی‌شمار دیگر شد. اعداد و ارقام خسارت به زیرساخت‌های آب و فاضلاب شهری و روستایی، زیرساخت‌های نفت و گاز، زیرساخت‌های شهرک‌های صنعتی، کشاورزی، مخابرات، شبکه برق و... سر به فلک می‌زند. خسارت به زیرساخت‌های کشور در سیل در فاصله زمانی که ذکر شد، مبلغ 16‌هزار‌و 800 میلیارد تومان برآورد شده است.‌ سیلاب در سال‌های اخیر همچنان می‌تازد و همچنان خسارت به بار می‌آورد و کشته بر جای می‌گذارد. اکنون می‌توان گفت بخش زیادی از این اتفاقات ناشی از نحوه مدیریت در کشور است. قطعا دیده‌اید جایی سیل آمده و یک پل مربوط به دوران ایران باستان همچنان در جای خود محکم و مقاوم قرار گرفته؛ اما پل دیگری که به‌تازگی ساخته شده، مقابل سیل تاب نیاورده است. براساس گزارش‌های رسمی، جاده‌ها، پل‌ها و مسیرهای ریلی بیشترین آسیب را در سیلاب‌ها دیده‌اند و می‌بینند.‌‌چندین سال است که در تاب‌آوری زیرساخت‌ها در‌جا می‌زنیم. تاب‌آوری یک زیرساخت به معنای قابلیت آن زیرساخت در تحمل حوادث سخت و فوق‌العاده مانند سیل، زلزله، توفان و مانند آن است؛ یعنی اگر اتفاقی افتاد که خواه به دست انسان باشد یا به واسطه حوادث طبیعی، آن زیرساخت نباید عملکرد طبیعی و پایداری کلی خودش را از دست بدهد. 

البته نه به این معنی که حتما و لزوما وقایع آن زیرساخت، حوادث را با هر شدتی تحمل کند؛ اما انتظار می‌رود که زیرساخت‌ها حداقل در حوادثی با شدت متوسط آسیب‌پذیری مختصر داشته باشند و در حوادثی که بارگذاری و شدت بیشتر دارند، با تخریب کلی مواجه نشوند. گزارش‌های رسمی نشان می‌دهد تاب‌آوری زیرساخت‌های کشور در برابر سیلاب‌ها مطلوب نبوده است. این در حالی است که برای تمام موارد طراحی و ساخت پل‌ها، جاده‌ها، تأسیسات آبی، خطوط راه‌آهن، تأسیسات آب، برق، گاز، نفت و سایر موارد استانداردهای لازم طراحی شده. حتی برای تک‌تک این موارد آیین‌نامه‌هایی تدوین شده است؛ اما نکته مهم و اصلی ‌الزام‌آورنبودن اجرای این استانداردهاست. آن‌طور که در هیئت ویژه گزارش ملی سیلاب‌ها گفته شده، بیشتر طراحان خود را موظف به رعایت این استانداردها و آیین‌نامه‌ها نمی‌دانند.‌اما علت مهم‌تری برای ناکامی مقابل مهار سیلاب‌ها می‌توان در نظر گرفت. مهم‌ترین‌شان فساد و ناکارآمدی مدیریت در کشور و بی‌توجهی گسترده و طولانی به محیط زیست است. موضوعی که وضعیت کشور در مواجهه با سیلاب‌ها را به اینجا کشانده و هر سال ضررهای میلیاردی و مرگ‌ومیر هم‌وطنان‌مان را شاهد هستیم.‌همه ما در سال‌های گذشته، مصداق‌های فراوانی را شاهد بوده‌ایم، از به‌کارگیری افرادی که ناگهان بدون دانش مدیریتی لازم و بدون سابقه و تحصیلات مناسب در سطوحی قرار گرفته‌اند که باید تصمیم‌های مهم و تأثیرگذار بگیرند. کسانی که تصمیم‌های غیرعلمی‌شان می‌تواند عواقب نامطلوبی برای یک کشور داشته باشد. همین می‌شود که دچار ناکارآمدی و سوءمدیریت هستیم. چنین مسئولانی به جای تصمیم‌های درست و کارشناسی پیش و پس از وقوع سیل، با کفش و گاهی تا کمر وارد آب می‌شوند که نمایش راه بیندازند و ناکارآمدی‌های خودشان را جبران کنند.‌در همین موضوع سیلاب‌ها و مدیریت کشور، رسیدگی به زیرساخت‌های تاب‌آور در مقابل سیلاب نیازمند همکاری کارشناسان باتجربه داخلی و خارجی در تخصص‌های مختلف است. این موضوع در طراحی زیرساخت‌های اساسی حائز اهمیت است. حال در نظر بگیرید تحریم و کوچک‌شدن طرح‌های عمرانی باعث شده سازمان‌ها و نهادها به‌تدریج نیروهای مجرب و مشاوران متخصص تمام وقت خود را از دست بدهند. از سوی دیگر در همه این سال‌ها شاهد مداخلات کارفرما و نیروهای سیاسی و اجتماعی خارج از سیستم در روند اجرای طرح‌ها و پروژه‌ها برای عدول از ضوابط و معیارهای فنی به منظور دستیابی به پروژه‌های ارزان‌تر یا اتمام سریع‌تر بوده‌ایم. موضوعی که در گزارش‌های رسمی بر آن تأکید شده است.‌ناتوانی در جلوگیری از فساد خود مبحث دیگری است که به نظر می‌رسد همچنان در این حوزه نتوانیم کاری از پیش ببریم. اضافه کنید به این موضوع زمین‌خواری و جلوگیری از تجاوز به حریم رودخانه‌ها، نبود دانش مدیریتی در نهادها و ارتباط بسته ایران با جهان.‌به نظر می‌رسد راه اصلاح هر مسئله و بحرانی در کشور از تغییر در سیاست‌های کشور می‌گذرد. روند تغییرات ارزشی، سیاست را از عرصه آرمانی به سمت سیاست کسب منافع فردی یا خاص گروهی سوق داده است و از سوی دیگر، خصلت انتزاعی شعارها و کلی‌بودن آنها، برنامه و هدف مشخصی را پیش‌روی سیاست‌ورزان نمی‌گذارد.‌تغییر سیاست‌ها می‌تواند در‌عین‌حال به ارتباط بیشتر و بهتر با جهان منجر شود. فضای باز اجتماعی و اقتصادی می‌تواند شفافیت ایجاد کند، امیدواری به وجود بیاورد، عرصه مدیریت کشور را از سلیقه‌ها و ارتباطات خاص و فامیلی خارج کرده و به سمت شایسته‌سالاری پیش ببرد. تغییر لازمه هر چیزی است و هر چقدر دیرتر این کار انجام شود، ضربه واقعیت محکم‌تر خواهد بود. داستان سیلاب در کشور، داستان سوءمدیریت‌ها و بی‌توجهی‌هاست. داستان سیاست‌های بسته است که جایی برای حضور شایستگان باقی نمی‌گذارد.