|

پیامد و راه چاره سندروم پرونده‌های باز

در طی این سال ها به نوعی بیماری به نام «سندروم پرونده‌های باز» مبتلا بوده‌ایم. هنوز پرونده یک مسئله فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و خارجی حل و بسته نشده و بلافاصله مسئله دیگری سر باز کرده است. پس از مسئله جنگ ایران و عراق ، پرونده تحریم‌های اقتصادی غرب علیه ایران باز شد.

در طی این سال ها به نوعی بیماری به نام «سندروم پرونده‌های باز» مبتلا بوده‌ایم. هنوز پرونده یک مسئله فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و خارجی حل و بسته نشده و بلافاصله مسئله دیگری سر باز کرده است. پس از مسئله جنگ ایران و عراق ، پرونده تحریم‌های اقتصادی غرب علیه ایران باز شد. هم‌زمان با شروع تحریم‌ها، موضوع ممنوعیت استفاده از ویدئو و سپس ماهواره به مسئله اصلی فرهنگ و جامعه ایران تبدیل شد. بعد از آن نیز با اعتراضات دانشجویی و حمله به کوی دانشگاه و دانشجویان، قتل‌های زنجیره‌ای، مهاجرت نخبگان، بحران‌های زیست‌محیطی و کم‌آبی ناشی از سدسازی و مجوزهای بی‌حساب حفر چاه برای برداشت آب‌های عمیق و فرونشست زمین و جنگل‌خواری، وقوع زلزله و سیل‌های مخرب و پرخسارت، فسادها و اختلاس‌های مالی و بانکی، تصادفات جاده‌ای پرتلفات انسانی و اقتصادی، آلودگی هوای کلان‌شهرها و پدیده ریزگردها، افزایش آسیب‌های اجتماعی نظیر طلاق و دزدی و مصرف مواد مخدر و جرائم مالی و خشونت‌ها، فیلترینگ، افزایش تصاعدی بی‌کاری و تورم، حوادث 88 و ناآرامی‌ها و اعتراضات 96 و 98، شلیک به هواپیمای اوکراینی، پاندمی پرتلفات کرونا و جان‌باختن مهسا امینی و اعتراض‌های پس از آن و... روبه‌رو بوده است. یکی از نتا‌یج این تلنبار‌شدن پرونده‌هایِ باز ِمسئله‌ها و تکرارشوندگی بحران‌ها در ایران و بسته‌نشدن آنها، کاهش امید اجتماعی و تصویر آینده‌ای مبهم برای تغییر و اصلاح وضع موجود و رفتن به سوی امید خویشتن‌یابانه از سوی جامعه است. امید خویشتن‌یابانه حداقل به دو شیوه خود را نشان داده است، یکی مهاجرت از ایران و دیگری اعتراض در داخل. در سال‌های اخیر سیل مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور تنها به نخبگان و متخصصان محدود نبوده؛ بلکه به فرار گسترده سرمایه‌داران، کارآفرینان و حتی نیروهای دارای حداقل مهارت‌های فنی انجامیده است. «اعتراض» نیز یکی از شیوه‌های یک جامعه بالغ و نسل‌های نو اجتماعی به‌ویژه جوانان و نوجوانان برای خلق امید اجتماعی است. خلق امید برای شنیده‌شدن، دیده‌شدن و پذیرفته‌شدن و گفت‌وگو درباره ارزش‌ها و خواسته‌ها و دغدغه‌های انسانی‌اش از سوی نظام حکمرانی. خلق امید برای تغییر و اصلاح رویکردها و سیاست‌ها و رویه‌های نادرست در حل مسئله‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی. مواجهه با اعتراض نسل‌های اجتماعی نو، انکاری بوده است. علت هم این است که زیست جهان سیاست‌گذاران با زیست جهان نسل‌های نو اجتماعی تفاوت دارد. نسل مکاتب ایدئولوژیک و آرمان‌گرا حاضر است که در راه باورهایش دیگری را نادیده بگیرد و حذف کند؛ اما نسل‌های اجتماعی جدید به دنبال تعامل و مدارا و زندگی با دیگری‌ است. در حکمرانی ایدئولوژیک قوانین و سیاست‌های اجتماعی و فرهنگی بر پایه سنت نوشته و اجرا می‌شود. 
جریان ارتباطات از بالا به پایین، آمرانه و غیرگفت‌وگویی است؛ درحالی‌که نسل نوی ایرانی، نسلی خودبنیاد، غیرایدئولوژیک و دارای ارزش‌ها و سبک زندگی نسل ناشی از بهره‌مندی منابع جامعه‌پذیری و هویتی متنوع و متکثر و نو است که با دست پر و نگاه به آینده، ارزش‌های تک‌پایه‌ای، و سنت‌محور را به چالش می‌کشد.

نسل نوی اجتماعی ایرانی، اهل مدارا، همکاری و گفت‌وگو است. نسلی است که به صورت شفاف و منطقی سبک زندگی و ارزش‌های انسانی خود را بیان می‌کند. اگر دیده و شنیده نشود، اعتراض می‌کند‌. حکمرانی باید آنها را ببیند و بشنود. برخورد غیرگفت‌وگویی و آمرانه دولت با ارزش‌ها و هنجارهای نسل‌های جدید در حوزه باورها و هنجارها و سبک زندگی، به جای استفاده از تعامل و مدارا، منجر به تعمیق شکاف‌های اجتماعی، قطبی‌شدن بیشتر جامعه و تعمیق شکاف دولت-ملت و آسیب‌پذیری سرمایه اجتماعی و تعمیق بحران و تدوام سندروم پرونده‌های باز می‌شود. اگر دولت ظرفیت و توان پذیرش و گفت‌وگو با حاملان ارزش‌های نو را از دست دهد و سعی کند با به‌کارگیری قوه قهریه به دنبال حل یک مسئله اجتماعی باشد، دست به خودزنی می‌زند و بحران را تشدید و تعمیق می‌کند.

نسل حکمرانی به جای تقابل با ارزش‌ها و سبک زندگی نسل‌های اجتماعی نو، باید با پذیرش زیست جهان آنها و گفت‌وگوی بین‌نسلی، در ساختن آینده مشترک به آنها کمک کند. ‌راه مواجهه صحیح و آینده‌نگرانه حکمرانی با مسائل اجتماعی، قهر و‌ بستن اینترنت و رسانه‌های اجتماعی یعنی بستن بستر کنشگری، تعامل، زندگی و خلق ارزش و کسب‌وکار آنان نیست. بستن به انباشت خشم می‌انجامد، نه حل‌شدن و بستن پرونده مسئله. به جای قهر و‌ قبض، از رسانه‌های اجتماعی برای شنیدن جامعه استفاده کنید. راه‌حل مسئله‌های اجتماعی، قهر نیست؛ بلکه سیاست‌ورزی و گفت‌وگو است. جامعه را بشنوید و وارد گفت‌وگو شوید تا از سندروم پرونده‌های باز نجات پیدا کنید.