رفتار خصمانه مسئولان با اینترنت
شهر برگرفته از منابع و مصارف، شهر برگرفته از ارتباط و تعامل و تفاهم و انسجام است. شهرهایی که در جهان در حال شکلگیری هستند، تصویر متفاوتی از شهرهای گذشته را نشان دادهاند که پیشتر قابل تصور نبود.
شهر برگرفته از منابع و مصارف، شهر برگرفته از ارتباط و تعامل و تفاهم و انسجام است. شهرهایی که در جهان در حال شکلگیری هستند، تصویر متفاوتی از شهرهای گذشته را نشان دادهاند که پیشتر قابل تصور نبود. پیوستگی شهروندان در عین فردیت، فردگرایی در عین تعامل و تفاهم در عین استقلال، بستری است که شهرهای جدید از آن برخوردارند. شهرهای قرن
21 متفاوت از قرن بیستم هستند. اگر در قرن بیستم، اتمیزهشدن انسان و دغدغهها و نگرانیها مورد توجه برنامهریزان و تصمیمسازان بود، در شهرهای قرن 21، این تصویر متفاوت است. ما شاهد نوعی همگرایی هستیم و در شهرهای قرن 21 به دلیل رواج اینترنت، جامعه شهری تصویر متفاوتی را به نمایش گذاشته است.
مشخص است اینترنت توانسته مانند آب و برق، به عنوان منبع اصلی برای حیات شهرها محسوب شود و بر شهرها تأثیرگذاری جدی داشته باشد. شهرهای قرن 21 به اینترنت وابسته هستند و آن برای حیات شهر لازم و ضروری است. بارقه اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و فرهنگی در تمام شهرهاست. امروز بحث اینترنت و تبدیل شهرها به شهرهای هوشمند، در اولویت اکثر سیاستگذاری شهرها قرار دارد. اگر روزی چراغ اینترنت در شهرها به دلایلی کند یا خاموش شود، بخش زیادی از فعالیتها در شهرها با دشواری و توقف روبهرو میشود؛ از رفتوآمد گرفته تا خدمات شهری و از خدمات بانکی تا آموزشی و پژوهشی، از خدمات درمانی و بهداشتی، حتی کنترل ترافیک، آلودگی هوا و... نیازمند اینترنت هستیم و ظرفیت اینترنت در خدمت شهر تبیین شده است.
گذشته از تمام اینها، تجاربی را که در دو سال سیطره کرونا توانستیم در شهرهایمان به دست بیاوریم، نباید فراموش کنیم و از خاطر ببریم. آموزشهای غیرحضوری برای مدارس و دانشگاهها نشان داد که چطور ظرفیت اینترنت توانست به کودکان و جوانان ما کمک کند. یا خدمات فروش آنلاین برای مایحتاج روزانه مردم، یا اطلاعرسانی درباره واکسن و خدمات پزشکی در مدت کرونا که از طریق اینترنت توانست برای بسیاری از بیماران و خانوادهها کمککننده باشد.
اینترنت در این مدت که رفتوآمد محدود شده بود، امکان میداد که خانوادهها با فرزندان و دوستان با یکدیگر از طریق شبکههای اجتماعی با هم در ارتباط بودند. شبکههای اجتماعی هدیه اینترنت بود که توانسته بود شهر را از خمودگی، سکون و ناشادابی نجات دهد. از اینرو، وقتی دوران پساکرونا آغاز شد، روابط بین مردم همچنان برقرار بود و بهرهگیری از ظرفیتهای شهرها انجام گرفته بود و شهروندان توانسته بودند کمابیش خدماتی را دریافت کنند. زندگی متوقف نشده بود و مردم راحتتر توانستند به آن بازگردند. اینترنت در شهر خوراک اصلی محسوب میشود؛ مثل برق و آب برای شهر میماند. جایگاه اینترنت برای یک شهر قرن بیستویکمی، جایگاه متفاوتی است؛ جای دورهمیها، جای آموزش، جای خدمات بهداشتی، جای اقدامات کاری و بانکی را پر کرده و ظرفیت کمنظیری در اختیار شهرها قرار داده است.
سؤال اینجاست که چطور ما با اینترنت و این همه فواید و خدماتی که در اختیار شهروندان قرار میدهد، خصمانه روبهرو میشویم و معتقدیم فضای مجازی دشمن شهر ماست. نه، اینترنت دوست ماست و همانطور که مصرف بیش از اندازه آب و دستزدن به سیم لخت برق و... میتواند مشکلاتی به همراه داشته باشد، اینترنت هم مانند آنها است.
نمیتوان از اصلِ بودن اینترنت، از اصل ضروریبودن اینترنت دفاع نکرد. نمیتوان از اصل برطرفکردن مشکلات و دغدغههایی که در قرن بیستم برای شهروندان قائل بودیم، دفاع نکرد. اینترنت نوعی تعامل و همبستگی بین شهروندان برقرار کرده و دغدغه و نگرانیهای بسیاری را برای شهروندان برطرف کرده و در عین حال روابط بیشتری را خلق کرده و از اتمیزهشدن شهروندان جلوگیری کرده است. شهرهای قرن بیستویکمی بسیار زیباتر، دلنشینتر، جذابتر و مهربانتر از شهرهای قرن بیستمی هستند. شهرهای قرن بیستم نماد توسعه صنعتی بودند درحالیکه شهرهای قرن بیستویکمی نماد توسعه فناوری هستند؛ چیزی که در خدمت انسان است، نه اینکه انسان در خدمت آن باشد.