آداب گفتوگو
رئیس قوه قضائیه فرمودهاند: «سؤال، اعتراض، انتقاد یا ابهامی دارید بیایید با هم گفتوگو کنیم». شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز یکباره از «راهاندازی خانه گفتوگوی آزاد» پرده برداشته است.
رئیس قوه قضائیه فرمودهاند: «سؤال، اعتراض، انتقاد یا ابهامی دارید بیایید با هم گفتوگو کنیم». شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز یکباره از «راهاندازی خانه گفتوگوی آزاد» پرده برداشته است. اگرچه از شنیدن چنین پیشنهادهای مردمسالارانهای دچار شگفتی زایدالوصفی شدیم، اما باید آنها را به فال نیک گرفت و از پیشنهاد گفتوگو از طرف هر فرد یا هر نهادی استقبال کرد، گرچه شکلگیری گفتوگوی سازنده شرایط و آدابی دارد.
- نخستین شرط شکلگیری گفتوگوی سازنده اعتماد متقابل است. وقتی گفتوگو شکل میگیرد و منجر به نتیجه میشود که طرفین به صداقت یکدیگر اعتماد کنند. اینکه منتقدی وارد گفتوگو شود و بیپروا به نقد برخی از ساختارها و رفتارها بپردازد اما بعد به جای تشویق و ترغیب دچار چالش و مؤاخذه شود و از سوی نهادهای حکومتی یا نیروهای تندرو تحدید یا تهدید شود گفتوگو را عقیم خواهد گذاشت.
- دوم آنکه در هر گفتوگوی سازندهای ابتدا باید نقاط اشتراک را شناخت و بر سر آن تفاهم کرد سپس سراغ نقاط افتراق رفت و درباره آن بحث کرد. «ایرانیت و اسلامیت» دو عنصر خدشهناپذیر گفتوگو برای همیشه است. بیگمان هم حاکمیت و هم منتقدان بر سر یکپارچگی ایران اسلامی، در عین تنوع و تکثر قومیتها، ادیان، عقاید و فرهنگها، تفاهم دارند و گفتوگو درباره این دو موضوع محلی از اعراب ندارد. پس باید حسابِ منتقدانِ خیرخواه را از حساب منافقان، معاندان، سلطنتطلبان و تجزیهطلبان جدا کرد و به منتقدانِ اندیشمند و دگراندیشانِ دلسوز اَنگ همراهی و حمایت از آن گروههای منفور را نزد.
- سوم آنکه؛ هرگاه بحث و گفتوگو درباره نقاط افتراق به سرانجام رسید و ادله کافی مطرح شد، باید قضاوت را بر عهده مردم گذاشت و کسی از پیش خود را پیروز میدان و طرف مقابل را مغبون و بازنده جلوه ندهد. میدان گفتوگو، کارزار جنگ نیست. مردم خواهناخواه همدلی خود را با نظر صائبتر نشان خواهند داد و آن را از نظام اسلامی مطالبه خواهند کرد.
- چهارم آنکه؛ گفتوگو باید آزاد و رها از همه قیدوبندها باشد و به جز «ایرانیت و اسلامیت» هر چیزی را دربر گیرد. نمیتوان ادعای گفتوگوی آزاد داشت اما وقتی به موضوع قانون اساسی رسیدیم بگوییم اینجا خط قرمز ماست! وقتی به برخی نهادها رسیدیم بگوییم این هم خط قرمز ماست!
وقتی به عملکرد قوای سهگانه و رؤسای آن رسیدیم، بگوییم از این هم بگذریم! وقتی به مجلسین خبرگان و تشخیص مصلحت رسیدیم، بگوییم اینها هم خط قرمز ماست! وقتی درباره اشتباهات و انحرافاتی که در این سالها داشتهایم حرف بزنیم، بگوییم از اینجا جلوتر نروید! وقتی به اشخاص خودسر و هتاک رسیدیم بگوییم با اینها هم فعلا کاری نداشته باشید! وقتی به اختلاس و ارتشا و سوءاستفاده آقازادهها رسیدیم، بگوییم درباره این موضوع هم ملاحظاتی وجود دارد! پس باید درباره چه چیزی گفتوگو کنیم؟ اینکه میشود «شیر بی یال و دم و اشکم» و در عمل به فرایندی نمایشی تبدیل خواهد شد.
- در این میان نکته ظریف دیگری هم وجود دارد. در این سالها عدهای بهاصطلاح مدافعِ نادان و نان به نرخ روز خور سر برآوردهاند که تریبون در دست دارند، به هرکس و هر چیزی توهین میکنند و هیچ مرجعی هم آنها را نصیحت، مؤاخذه یا مجازات نمیکند. وجود چنین مدافعانی حتما باید از بدشانسی سیستم باشد که برخی از مدافعانش افرادی کممایه و اهل قیلوقالاند و هیچ نوع گفتوگویی را برنمیتابند. اما در این میان، خوشاقبالی دیگری نیز مشهود است و آن اینکه اغلب منتقدان در درون حاکمیت، استادان مبرز دانشگاه، فرهیختگان صاحبنظر و صاحباثر، روزنامهنگارانِ صاحبسبک و مدیران باتجربه پیشین هستند که اغلب بیانی نافذ دارند و آداب گفتوگو را خوب بلدند. تردیدی نیست که در صورت شکلگیری گفتوگوی منصفانه میان این دو گروه، طرفی که معمولا با اطلاعات سطحی و با شعار و قیلوقال کارش را پیش میبرد، مقهور سنجیدهگویی منتقدان آدابدان خواهد شد. فقط یک نمونه آن را در روزهای اخیر در «برنامه شیوه» در تلویزیون دیدیم. اینجاست که باید مراقب بود که سطحینگران و تندمزاجان زیر میز نزنند و کافه را به هم نریزند.
- نکته دیگر آنکه گفتوگو باید در فضایی آزاد توأم با اطمینان شکل بگیرد و پس از آن منجر به حذف یا تحدید استادان در دانشگاهها یا روزنامهنگاران در رسانهها نشود. بهترین مکان گفتوگوی آزاد فضاهای فرهنگی و فرهیختگی چون دانشگاهها، مراکز پژوهشی، انجمنها و سازمانهای مردمنهاد و مهمتر از همه رسانههاست اما شکلگیری گفتوگوی سازنده با حضور صاحبنظرانِ اهل گفتوگو و منتقدان آزاداندیش در چنین مکانهایی تضمین مطمئنی میخواهد تا برگزارکنندگان یا شرکتکنندگان آسیبی نبینند. وقتی عدهای کنسرتهای موسیقی دارای مجوز را به هم میریزند و مانع برگزاری آن میشوند تاب برگزاری گفتوگوی نقادانه را هم نخواهند داشت. آیا رئیس قوه قضائیه یا رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی حاضرند برای فراهمشدن چنین فضایی تضمین بدهند؟ آیا با وجود افراد و جریانهای تندرو از عهده چنین تضمینی برخواهند آمد؟
بیتردید بهترین راه برونرفت از شرایط پرتنش و چالشهای متعدد فعلی، شکلگیری گفتمان ملی است، گفتمانی که نهتنها موجب نزدیکی افکار و سلایق و رفع سوءتفاهمها میشود بلکه با شنیدهشدن صداهای مختلف در عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی گرهگشای بسیاری از چالشهای امروز جامعه خواهد بود اما اینکه چنین گفتمانی چه اندازه توأم با انصاف و عدالت و رعایت شرایط طرفین گفتوگو باشد و حاکمیت چه اندازه حاضر به سعهصدر و تحمل و هضم گفتوگوها و کنترل نیروهای تندمزاج باشد، موضوعی است که باید بیشتر درباره آن گفتوگو کنیم. بااینهمه، درک این حقیقت که مسیری جز گفتوگوی عالمانه برای خروج از بنبستهای خودخواسته وجود ندارد و همین که نقطه امیدی در این باب گشوده شده باعث خرسندی و امید است.