کجا انتقاد کنیم؟
بعد از دو روز قطع کامل و عدم دسترسی به اینترنت، بالاخره در روز سوم توانستم در ساعت حدود پنج صبح دیروز جمعه، به مدت بسیار کوتاهی به اینترنت متصل شوم که آن هم بعد از دقایقی دوباره از دست رفت.
بعد از دو روز قطع کامل و عدم دسترسی به اینترنت، بالاخره در روز سوم توانستم در ساعت حدود پنج صبح دیروز جمعه، به مدت بسیار کوتاهی به اینترنت متصل شوم که آن هم بعد از دقایقی دوباره از دست رفت. در این سه روز قصد داشتم در استقبال از پیشنهاد بسیار خوب ریاست محترم قوه قضائیه که گفتهاند «هر کسی هر ابهام، سؤال، انتقاد یا اعتراضی دارد، در خدمت آنها هستم و درمورد مسائلی که در حوزه اختیارات من است، با آنها گفتوگو میکنم»، هم یادداشتی برای روزنامه بنویسم و هم در اهمیت موضوع گفتوگو و ضرورت نقد، در فضای مجازی پست بگذارم. از آنجایی که بعد از تعطیلی گسترده مطبوعات در اواخر دهه 70، ارتباط رسانهای با مردم، هر روز کمتر و کمتر شد و با گسترش شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای مجازی و همچنین دست به عصا شدن بیحد و اندازه مطبوعات، اهمیت و در نتیجه تأثیرگذاری مطبوعات در جامعه به حداقل ممکن رسید؛ بنابراین اگر هم قرار باشد حرف و سخنی درمورد اهمیت آنچه ریاست قوه قضائیه بیان کردهاند، گفته شود، قطعا فضای مجازی تنها محل ممکن است که اگر بتوان برای چنین موضوعی مخاطبی پیدا کرد؛ غیر از آنجا، جای دیگری نیست چراکه به همان دلیل پیشگفته، برای مطبوعات دیگر مخاطب چندانی باقی نمانده است.
اما یک مشکل اساسی در این سه روز پیش پایم بود؛ وقتی اتصال به اینترنت با مشکل همراه است و نمیتوان به فضای مجازی که بیشترین مخاطب را میتوان آنجا یافت، متصل شد، کجا باید در اهمیت آنچه ریاست قوه قضائیه گفته است، سخن گفت؟ یا غیر از آن، ایشان گفتهاند «هر کسی هر ابهام، سؤال، انتقاد یا اعتراضی دارد... با آنها گفتوگو میکنم»...
قطعا منظور ایشان گفتوگوی مستقیم و رودررو نیست، که اصلا چنین امکانی وجود ندارد؛ زیرا اگر تصور کنیم که فقط 10 درصد معترضانی که این چند هفته در خیابانها هستند و به همین تعداد، کسانی باشند که در خیابانها نیستند؛ ولی اعتراض و انتقادی دارند، بخواهند با ایشان رودررو به گفتوگو بنشینند و نظراتشان را بگویند، اتفاقی محال است، حال بماند که ایشان اگر هم نقد و نظر و اعتراض همه این افراد را شنیدند، برای پاسخگویی، احتمالا لازم است که همه کار خود را رها کند و تا پایان دوره مسئولیتشان در قوه قضائیه، همه زمان خود را صرف پاسخگویی به این اعتراضات و انتقادات بکند، تازه اگر فرض کنیم پاسخهایی که میدهند، نقد و نظر تازهای را موجب نشود که آن وقت دیگر معلوم نیست پایان ماجرا کی فرا خواهد رسید؛ بنابراین آنچه ایشان خواستار آناند، یعنی اینکه «هر کسی هر ابهام، سؤال، انتقاد یا اعتراضی دارد» آن را بیان کند، احتیاج به بستر و محملی دارد. شاید افرادی مثل من این امکان را داشته باشند که چنانچه نقد و نظری دارند، در مطبوعات منعکس کنند؛ ولی گمان نمیکنم منظور ریاست قوه، فقط افرادی مانند من باشد؛ چراکه گفتهاند «هر کسی» و این هر کسی، بسیار بیشتر از آن تعدادی است که میتوانند در مطبوعات نظرشان را بنویسند. از طرفی احتمالا منظور ایشان ارائه نقد و نظر از طریق ارسال نامه هم نیست و از طرفی قطعا بیان خیابانی اعتراض را هم منظور ندارند، پس میماند همان ارائه در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی که آن وقت لازم است روشن شود که با بستهشدن فضای مجازی، این منظور ریاست قوه چگونه قرار است صورت گیرد؟ شاید یکی بگوید از طریق شبکههای مجازی مورد تأیید حاکمیت. اما اینکه نقض غرض است. اگر یکی از انتقادات و اعتراضات به همین موضوع باشد، چگونه میتوان انتظار داشت که اعتراض و نقد معترضان و منتقدان، از مجاریای صورت بگیرد که حاکمیت تعیین میکند؟ در این وضعیت، دو مشکل اساسی خودنمایی میکند که به نظر میرسد به هر دلیل به آن توجه نشده؛ از طرفی اگر کسی مانند من بخواهد در تأیید نظر ایشان سخنی بگوید، با وضعیتی که برای اینترنت ایجاد شده، دستش بسته است و چنانچه کسی هم بخواهد به نظر ایشان جامه عمل بپوشاند و نقد و نظرش را بیان کند، راهی برای انجام آن ندارد.
این البته مشکل جدیدی نیست. همان روز هم که مطبوعات در اقدامی عجیب، به صورت گروهی و در یک شب تعطیل شدند، بسیاری از دلسوزان هشدار دادند که چنین کاری، شاید در کوتاهمدت به دولتمردان این امکان را بدهد که به خواسته خود برسند؛ ولی دو آفت بسیار اساسی دارد؛ اول آنکه حاکمیت را از شنیدن نقد محروم میکند و این سبب میشود که صاحبان قدرت از اطلاعات لازم درمورد ایرادهایی که در ساختار قدرت پدید میآید، محروم شوند، که نتیجهاش را در اختلاسهای میلیاردی، فرار سرمایههای مادی و معنوی کشور، فساد ساختار اداری و ناکارآمدی و ناتوانی در اداره کشور شاهدیم. از طرف دیگر، نبود رسانه قابل اعتماد برای جامعه، باعث انقطاع جامعه و نسل جدید با پیشینیان شده؛ بهطوریکه حتی اگر دلسوزان خارج قدرت تلاش کنند تا به آنها نسبت به بعضی کنشها هشدار دهند، گوش شنوایی پیدا نخواهند کرد. برای همین نمیدانم با وضعیتی که فراهم شده، چگونه قرار است این خواسته ریاست محترم قوه قضائیه عملی شود؟