|

نخبگان می‌روند یا می‌آیند؟

اواسط هفته گذشته، سخنگوی محترم دولت، موضوعی را بیان کردند که برای من بشخصه بسیار مهم بوده و هست. موضوعی که بارها در یادداشت‌های مختلف درباره آن نوشته‌ام که آخرینش مربوط به یک هفته قبل از شروع ناآرامی‌های اخیر در همین ستون بود. جناب آقای بهادری‌جهرمی، سخنگوی دولت از این گفته‌اند که «در پنج سال گذشته کشور، فقط بیش از دوهزارو 700 نخبه به کشور بازگشتند و موجی از بازگشت را داشتیم و در سال اول فعالیت دولت جدید این موج هم بیشتر شده است».

اواسط هفته گذشته، سخنگوی محترم دولت، موضوعی را بیان کردند که برای من بشخصه بسیار مهم بوده و هست. موضوعی که بارها در یادداشت‌های مختلف درباره آن نوشته‌ام که آخرینش مربوط به یک هفته قبل از شروع ناآرامی‌های اخیر در همین ستون بود. جناب آقای بهادری‌جهرمی، سخنگوی دولت از این گفته‌اند که «در پنج سال گذشته کشور، فقط بیش از دوهزارو 700 نخبه به کشور بازگشتند و موجی از بازگشت را داشتیم و در سال اول فعالیت دولت جدید این موج هم بیشتر شده است». از آنجایی که جناب آقای جهرمی معلوم نکرده‌اند که منظورشان از بازگشت نخبگان چه کسانی هستند، گمان می‌کنم لازم باشد ابتدا برای خودمان معلوم کنیم که این نخبگان مورد نظر ایشان کیستند. در کشور ما، مراکز آموزشی که به پرورش افراد مبادرت می‌کنند؛ دو دسته‌اند. یک دسته، مراکز سنتی آموزش‌اند که حوزه‌های علمیه را شامل می‌شود و دسته دیگر مراکز مدرن هستند که دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی آن را نمایندگی می‌کنند. در همه سال‌هایی که بحث مهاجرت و خروج نخبگان از کشور مطرح بوده و درباره آن هشدار داده شده، تا آنجا که دیده‌ام، صحبتی از خروج نخبگانی که در حوزه‌های علمیه آموزش دیده‌اند، محل بحث نبوده است؛ بنابراین با اینکه سخنگوی محترم اشاره نکرده‌اند که منظورشان بازگشت کدام نخبگان است، می‌توان تصور کرد که نخبگان پرورش‌یافته در حوزه‌های علمیه مدنظر ایشان نبوده است. پس پُربی‌راه نیست که نتیجه بگیریم منظور ایشان از نخبگان، پرورش‌یافتگان مراکز دانشگاهی‌ است.

سه سال پیش یادداشتی داشتم با عنوان «اگر فرمان کنده شود» و در آن به استناد آمار منابع رسمی نوشته بودم «هزینه آموزش یک متخصص در ایران از دوره ابتدایی تا انتها، یک میلیون دلار می‌شود و سالانه 40 هزار نفر از اینان از کشور می‌روند» و نتیجه گرفته بودم که حاصل تقدیم این متخصصان به کشورهای دیگر، 40 میلیارد دلار در سال است که وقتی تحریم همه‌جانبه کشور و تنگناهای ورود هر دلار به کشور را در نظر بگیریم، حکایت از یک فاجعه ملی دارد. هم در آن مطلب و هم در بسیاری از مطالب قبل و بعد از آن، از این نوشتم که گویا این سیل مهاجرت و تقدیم این همه از سرمایه مادی و انسانی به دیگران، برای تصمیم‌گیران کشور اهمیت چندانی ندارد، چراکه با وجود هشدار بسیاری از دلسوزان، نه‌تنها از حجم آن کم نشده؛ که آمارهای رسمی، حکایت از افزون‌شدن آن دارد. این ماجرا ادامه داشت تا گفته‌های کنونی سخنگوی دولت. من هیچ دلیلی ندارم که در این سخنان شک کنم و حتی این گزارش رسمی را که مدتی پیش منتشر شد که از مهاجرت نگران‌کننده کادر درمان کشور صحبت می‌کرد هم نادیده می‌گیرم و فرض می‌کنم که آنچه ایشان گفته‌اند، دقیق و درست است. 

‌با این حساب، اگر همه گزارش‌ها از افزایش مهاجرت نخبگان را نادیده بگیریم و بگوییم مهاجرت در همان سطح سه سال پیش است و ازدست‌رفتن فقط سرمایه مادی از مهاجرت نخبگان همان 40 ملیارد دلار در سال است، چنانچه دوهزارو 700 نفر در پنج سال گذشته به کشور بازگشته باشند، یعنی دو میلیارد و 700 میلیون دلار به کشور بازگشته است که به این معناست که هنوز سالانه نزدیک به 39 و نیم میلیارد دلار را دودستی تقدیم کشورهای دیگر می‌کنیم.

در این میان سؤالی پیش می‌آید که نمی‌توان از آن بی‌تفاوت گذشت. سؤال این است که چه جذابیت‌هایی سبب شده همین دوهزارو 700 نخبه از خیل نخبگانی که کشور را ترک کرده‌اند به میهن بازگردند و چه کارهایی بوده که به‌واسطه استقرار دولت جدید در این یک‌ساله انجام شده که انگیزه‌بخش بازگشت به کشور شده است. از آنجایی که نمی‌خواهم بر حسب حدس و گمان‌های شخصی سخن بگویم، به گزارش‌هایی که مراکز رسمی و معتبر دولتی منتشر کرده‌اند، اشاره می‌کنم. در این گزارش‌ها صحبت از تورم بالای 40 درصد، افزایش قیمت خانه و اجاره‌بها، تنزل مداوم ارزش پول کشور در مقابل ارزهای خارجی، کاسته‌شدن از مشاغل موجود برخلاف وعده افزایش یک‌میلیون شغل در سال شده است. اینها غیر از برخوردهای به‌شدت فزونی‌یافته گشت ارشاد تا همین یک‌ماه‌و‌نیم پیش در دولت جدید است که فعلا فعالیت‌هایش به‌طور غیررسمی تعطیل شده. من ‌بشخصه نمی‌دانم که این جذابیت‌های ایجادشده برای بازگشت نخبگان چه بوده و امیدوارم جناب سخنگوی محترم دولت آنها را بازگو کند، ولی فرض کنیم چنین جذابیت‌هایی نیز در دولت جدید به‌ وجود آمده که باعث شده در سال اول فعالیت دولت جدید، بنا به گفته ایشان، این موج بیشتر هم بشود اما بسیار مشتاقم بدانم آیا با اتفاقات این شش هفته در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی کشور، نخبگانی که پرورش‌یافته همین مراکز هستند، همچنان مشتاق بازگشت به کشورند؟ من واقعا نمی‌دانم در پنج سال 96 تا 1401 چه رخ داده که شاهد بازگشت آموزش‌دیدگان دانشگاهی به کشور هستیم؛ اما آیا احتمال دارد که وقایع اخیر دانشگاه‌ها بر این روند تأثیر بگذارد یا خیر؟