معضل تفاوتها در مفاهیم و دغدغهها
به نظر میرسد اعتماد اجتماعی در کشور ما در سطح نازلی قرار دارد و شکاف دولت-ملت در حال گسترش است. در این یادداشت از چهار زاویه به دلایل این رخداد پرداخته میشود.
به نظر میرسد اعتماد اجتماعی در کشور ما در سطح نازلی قرار دارد و شکاف دولت-ملت در حال گسترش است. در این یادداشت از چهار زاویه به دلایل این رخداد پرداخته میشود.
از برخی مقامات اجرائی میشنویم که گرچه مشکلاتی نیز وجود دارد؛ اما ایران در حال پیشرفت است. آنان معمولا برای اثبات ادعای خود و موفقیت دولت به معیارها و شاخصهایی مانند تحرک و سفرهای متعدد، میزان ساعات زیاد حضور در محل کار، سادهزیستی، راهاندازی برخی کارخانهها، ایجاد نمایشگاههای توانمندی، تعداد مقالات ISI، قرارگرفتن مواردی مانند نانو و زیست فناوری در رده کشورهای برتر دنیا، پیشرفت در عرصه سلامت، هوافضا، هستهای، دفاعی، زیرساختها، مراکز بهداشتی و درمانی و پالایشگاهها استناد میکنند. این در حالی است که مردم از شاخصهای یادشده اثری در زندگی خود نهتنها احساس نمیکنند؛ بلکه با نگاه به معیارهایی مانند تورم، نرخ ارز، بیکاری، آسیبهای اجتماعی و... تحلیل مناسبی از شرایط و امکانات موجود ندارند. متخصصان نیز مشکلات زیادی مانند بحران آب، خشکسالی، صندوقهای بازنشستگی، ناترازی بانکها، رشد نقدینگی، تورم، بودجه، فساد گسترده و... را ذکر کرده که برخی از آنان به مراحل سختی رسیدهاند. این معضلات به تحلیل علمی نیاز دارند تا بتوان برای حل آنها اندیشه کرد. آنان توقع دارند تا مسئولان، تحلیلی علمی، شفاف و رسمی از این موضوعات داشته باشند یا از ظرفیت علمی کشور در این راستا استفاده شود.
مردم وقتی میشنوند که در اواخر اسفند سال 1400، دستور رفع فقر مطلق تا پایان سال داده میشود یا وعده قطعی آقای رئیسی را میشنوند که آینده را برای اقتصاد، سفره مردم و معیشت بسیار روشن میبیند، از خود میپرسند براساس کدام عملکرد و چه شاخصهایی چنین ادعای قاطعی شده است. معیارهای ارزیابی عملکرد، کارآمدی است. زمانی دنگ شیائوپینگ گفته بود مهم نیست که گربه سفید باشد یا سیاه، مهم این است که موش بگیرد؛ بنابراین از نظر مردم، کارایی در ایجاد رفاه، امنیت و تضمین حقوق مردم اهمیت دارد و برای ارزیابی وضعیت این متغیرها، شاخصهای علمی وجود دارد. در حوزه روابط بینالملل، روابط معدود با تعدادی از کشورها ایجاد شده است و موازنه مثبتی دیده نمیشود. برخی مدیران اجرائی بخشی از دلیل این امر را استکبار جهانی و فشار آمریکا به دیگر کشورها در راستای کاهش روابط با ایران بیان میکنند. همه کشورهای جهان تأثیر قدرت آمریکا بر نظم جهانی را میدانند و با همین فرض، چگونگی تأمین منافع ملی خویش، پیگیری آرمانها، رفاه و امنیت ملی خویش را تعریف میکنند. یک نمونه بارز آن چین است که با وجود تخاصم دیرینه و رقابت تنگاتنگ با آمریکا تعامل همراه با رقابت داشته و با همین سیاست توانست از یکی از فقیرترین کشورهای دنیا به قدرت دوم اقتصادی جهان تبدیل شود. روابط تجاری گسترده چین موجب شده است تا هیچ کشوری نتواند چین را تحریم کند؛ اما ایران با سهم 24صدم درصد بهراحتی تحریم میشود و جهان احساس زیان نمیکند.
به نظر میرسد نهتنها معیارهای سنجش متفاوت است؛ بلکه حتی مفاهیم نیز در نزد مدیران و مردم با یکدیگر تفاوت میکنند. یکی از آنان مفهوم پیشرفت است. آقای رئیسی، پیشرفتهای بهدستآمده در دولت سیزدهم را از علل اعتراضات اخیر بیان کرده که دشمن برای متوقفکردن قطار پیشرفت طراحی کرد؛ اما برای مردمی که نرخ تورم 46.5 درصد، رشد بیش از 92درصدی نرخ ارز، بالابودن نرخ بیکاری، رشد پایین اقتصادی و انزوای بینالمللی را تجربه میکنند، درکی از این پیشرفت وجود ندارد.
از منظر کارشناسان نیز بدون انجام اصلاحات در زیرساختهای اجتماعی، سیاسی یا تکنولوژیکی و بهبود متغیرهای اقتصادی اجتماعی نمیتوان دم از پیشرفت زد.
علاوه بر تفاوت در مفاهیم و معیارها، تفاوت در دغدغهها نیز مطرح است. به نظر میرسد دغدغه دولت و مجلس بیشتر اموری مانند حجاب، جرمانگاری اظهارنظرها، محدودکردن فضای مجازی و... را در بر میگیرد، درحالیکه دغدغه مردم ثبات اقتصادی، بهبود وضعیت معیشتی و رعایت حقوق شهروندی است.
نتیجه تفاوت در مفاهیم، شاخصها و دغدغهها موجب شده است فاصله مردم از دولت سطح مطلوبی را نشان ندهد. در شرایطی که از پیشرفت دو برداشت وجود دارد، شاخصهای ارزیابی متفاوت است. دغدغهها دو چیز کاملا جداست.
مقامات به مونولوگ روی آوردهاند، گفتوگو با جامعه علمی و مردم شکل نمیگیرد، در نتیجه اقناعی صورت نمیگیرد و شکافها گسترده شده و زمینه برای ناهنجاری اجتماعی و سیاسی فراهم میشود.