|

برجام برای منافع ملی

در خانواده ملل به‌ویژه در تنازع بین کشورها، به‌دست‌آوردن موقعیتی که هیچ نیرویی نتواند بحرانی را به کشوری تحمیل کند نشان قدرت ملی و امنیت آن کشور است.

در خانواده ملل به‌ویژه در تنازع بین کشورها، به‌دست‌آوردن موقعیتی که هیچ نیرویی نتواند بحرانی را به کشوری تحمیل کند نشان قدرت ملی و امنیت آن کشور است. هژمونی قدرت‌های بزرگ همیشه در تحمیل‌های اقتصادی، سیاسی و نظامی نهفته است، اما گزیده‌ترین راه حفاظت از منافع ملی و حفاظت از تمامیت و پایداری امنیت ملی آن است که برای شهروندان هم رفاه و امنیت در تجارت و روزی می‌آفریند. اگر دشمن بتواند تجارت یک کشور را برهم بزند یا در کنترل خود درآورد، امن و اطمینان در زندگی مردمان آن کشور را هم مغشوش کرده است.

خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ ضَرَبَ ٱللهُ مَثَلًا قَرْیَةً کَانَتْ ءَامِنَةً مُّطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن کُلِّ مَکَانٍۢ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ ٱللَّهِ فَأَذٰقَهَا ٱللهُ لِبَاسَ ٱلْجُوعِ وَٱلْخَوْفِ بِمَا کَانُواْ یَصْنَعُونَ: در جای امن و اطمینان روزی مردمان تازه به تازه و به‌وفور از همه‌جا می‌رسید. هنگامی که کفران کردند نعمت‌های خدا را ترس و گرسنگی به آنان چشاند و گفت این تولید خود شماست نوش کنید». دشمن‌شناسی را هم از این آیه می‌آموزیم. دشمن کسی است که ترس و فشار را بر کشوری تحمیل کند یا از چنین پدیده‌ای شادمانی کند.

در عمل می‌بینیم که هرگاه ایران دستاورد مثبتی داشته باشد رنجوری چون نتانیاهو در رنجه می‌شود و برعکس هر فشار و کاستی که ایران را بیازارد مایه شادی و پایکوبی او می‌شود. چنان‌که دیدیم پس از برهم‌زدن نظم برجام، نتانیاهو و شرکا سر از پای نمی‌شناختند. پس ایران باید برعکس این رویکرد را پیش گیرد و خواب را بر چشم دشمن حرام کند.

برای حفاظت از منافع و امنیت ملی باید راهکار سیاسی و اقتصادی و نظامی را ناشادی چنین دشمنانی به کار گرفت و آن را مقدمه‌ای واجب برای اوجب دانست. آدم‌کشی مثل نتانیاهو نباید از کاستی ما شاد شود.

به‌تازگی دیدیم با کمی بهبود در روابط ایران با مصر و عربستان صهیونیست‌ها و به‌ویژه در سرزمین فلسطین، برهم آشفتند و لابی‌های آنها در دیگر کشورها دست به تحرک‌های تازه‌ای علیه ایران و ایرانی زدند، مثال‌های تاریخی آموزنده‌ای در عمر جمهوری اسلامی داشته‌ایم.

امام راحل که این روزها را به تجدید پیمان با آرمان‌هایش گذرانده‌ایم، پس از حمله صدام به ایران و عدم محکومیت این تجاوز از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد تصمیم گرفتند روابط با کشورها را به‌سامان کنند و از جمله با کشورهای عضو شورای امنیت تنش‌زدایی کنند. متأسفانه در هنگام تجاوز دشمن، ایران وزیر امور خارجه نداشت که چنین سیاستی را در خانواده ملل پیگیر شود. ولی امام (ره) درنگ نفرمود و این‌جانب و مرحوم دکتر صادق طباطبایی را مأمور عادی‌سازی این روابط فرمود. مرا به سازمان ملل متحد به عنوان نماینده ویژه برای سی‌وپنجمین مجمع عمومی سازمان ملل و مرحوم طباطبایی را به آلمان گسیل فرمود. 

‌در فاصله دو هفته از این ابتکار کار با آمریکا و اروپا به‌سامان می‌شد که شوربختانه ساده‌لوحان مانع اجرای این سیاست شدند و در نتیجه به صدام ملعون برای ادامه تجاوز فرصت دادند. ساده‌لوحان در عالم سیاست‌های تخیلی تصمیم گرفته بودند با عدم حل مشکل گروگان‌ها در انتخابات آمریکا که دو ماه پس از آغاز جنگ تحمیلی برگزار می‌شد دونالد ریگان نامزد دست راستی‌های آمریکا را در انتخابات برنده کنند و گروگان‌ها را با او معامله کنند (رج: کتاب 

October Surprise که شرح معامله با ستاد انتخاباتی ریگان را بررسی کرده است). اینها همان کسانی بودند که با کوتاه‌بینی از واقعیت حاکم بین کشورها، روابط بین دولت‌ها را بی‌اهمیت می‌دانستند. چنان‌که در تعامل با عضو دیگر شورای امنیت، در پاسخ تبریک رئیس‌جمهور فرانسه به رئیس‌جمهور منتخب ایران، او را به استهزا کشاندند ولی در همان موقع از سوی پیر دانای تیزبین مؤاخذه شدند و آنان را به وظایف دولت، آن هم توبیخ‌گونه رهنمون شدند. متأسفانه برداشت‌های وهمی از هویت و منافع ملی، سالیانی است که بحران‌های تلخی را بر ایران تحمیل کرده و حتی ایران را از مرزهای تاریخی و طبیعی خود محروم کرده است. از نمونه‌های دوران قاجار و ازدست‌رفتن حوزه‌های شمالی دریای مازندران که بگذریم می‌بینیم در پی وقایعی مانند فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق که حضرت امام (ره) آن را کتبا و علنا پیش‌بینی کردند ما نتوانستیم هیچ مورد از مرده‌ریگ تزارهای متجاوز را بازیابی کنیم. همچنین وقتی ترامپ، با پیگیری لابی‌های ضد ایرانی از برجام خارج شد و فرصت‌ها برای ایران را به تهدید علیه ایران تبدیل کرد، نتوانستیم این شادی دشمن را به کام او تلخ کنیم. هنگامی که امام راحل در آن نامه تاریخی به گورباچف سقوط شوروی و اضمحلال کمونیسم را با غیب‌گویی پیش‌بینی کردند، من در وزارت امور خارجه، به عنوان دیپلمات ارشد درخواست داشتم که ما باید این سقوط حتمی را باور کنیم و سیاست خارجی خود را براساس آن مجدد پایه‌ریزی کنیم و روابط منطقه‌ای و بین‌المللی خود را بر این شیوه استوار کنیم. ما باید در جلوی صف غرمای پس از فروپاشی شوروی در پهنه آبی و زمینی اطراف دریای مازندران می‌بودیم. ما باید حتی نام جعلی «دریای خزر» به جای دریای مازندران را در دنیا صلا می‌دادیم. مگر نه آنکه «خزر» مرده اقوام متجاوز شمالی بود که از قضا یهودیان اروپای شرقی مانند نتانیاهو بازماندگان این قوم هستند.

در این زمینه کتاب بسیار ارزشمند «خزران» تألیف ارتور کستلر با ترجمه ممتاز حضرت استاد محمدعلی موحد را حتما بخوانید و به نهضت بازگشت نام دریای مازندران یا همان کاسپین (قزوین) بپیوندیم. این فرصت‌ها هنوز هم باقی است و باید تا وضع روسیه اجازه بازی با تحکیم برجام را نمی‌دهد و مجبور نیستیم به روسیه، چین، فرانسه و دیگران برای این تحکیم باجی بدهیم ایران را که از تمدید و فشار ترامپ فرسود، برهانیم. امام علی صلواه الله علیه فرمود فرصت‌ها چون ابرها از بالای سر شما در گذرند، پس آنها را دریابید. درنگ برای تلخ‌کردن کام ترامپ، نتانیاهو و پمپئو در چیست؟ درنگ در خوشحال‌کردن ایرانیان در چیست؟ وعده قرآنی «بلد آمنه مطمئنه» را دریابیم که فرموده‌اند فی‌التأخیر آفات.