|

نگاهی به ادعاهای مصباحی‌مقدم

آقای مصباحی‌مقدم در مصاحبه‌ای که در چهارم تیر‌ماه رسانه‌ای شد، دیدگاه‌هایی را مطرح کرد که باعث تعجب کارشناسان شد. بررسی همه ادعاهای ایشان در این یادداشت کوتاه ممکن نیست؛ از‌این‌رو مروری بر برخی از آنها خواهد شد.

آقای مصباحی‌مقدم در مصاحبه‌ای که در چهارم تیر‌ماه رسانه‌ای شد، دیدگاه‌هایی را مطرح کرد که باعث تعجب کارشناسان شد. بررسی همه ادعاهای ایشان در این یادداشت کوتاه ممکن نیست؛ از‌این‌رو مروری بر برخی از آنها خواهد شد.

ایشان بدون هرگونه دلیل موجه، شش برنامه قبلی را به دلیل عدم عزم دولت‌ها ناموفق دانسته است. سپس می‌گوید ولی دولت رئیسی در چارچوب سیاست‌های ابلاغی عمل کرده و متعهد به برنامه است. او به موانع ساختاری، رؤیایی‌نوشتن برنامه‌ها، عنصر کم‌تجربگی در برنامه‌نویسی، بی‌ثباتی سیاسی و امثال آن اشاره نمی‌کند. درباره عمل به برنامه آقای رئیسی، سؤال این است که ایشان متعهد به کدام برنامه بوده است؟ رئیسی مدعی بود که هفت هزار صفحه کار کارشناسی داشته است که تا به امروز کسی آن را رؤیت نکرده است. 

‌وعده‌های متعدد اعم از ساخت یک میلیون مسکن سالانه، کاهش نرخ تورم در سال اول به 18 درصد و در سال پایانی به تک‌رقمی و... را براساس همان برنامه نادیده داده بودند که تاکنون هیچ‌کدام تحقق نیافته است. تغییر زیاد مقامات اقتصادی و اختلاف نظر شدید در میان آنها خود از بی‌برنامگی ایشان به‌روشنی حکایت می‌کند. همین لایحه برنامه هفتم، در چند روز قبل از ارائه دولت به مجلس، در 184 صفحه، هفت بخش، 22 فصل و 302 ماده در اختیار همگان قرار گرفت؛ اما در عرض چند روز در تاریخ 28 خرداد، در 153 صفحه، بدون بخش، در 24 فصل و 117 ماده به مجلس ارائه شد. آیا برنامه‌ای که در چند روز این سطح از تغییرات را دارد، می‌تواند از اتقان لازم برخوردار باشد و در نتیجه در عمل امکان متابعت از آن وجود دارد؟

او معتقد است که برخی عدم موفقیت‌ها به دلیل باندبازی و عدم همکاری بدنه دولت با هیئت دولت است که امکان تغییر بدنه نیز در سطح وسیع وجود ندارد. ایشان تحلیل ناکارآمدی دولت را در سطح باندبازی و ناسازگاری بدنه تقلیل می‌دهند و نشان می‌دهند هنوز به مشکلات نظام اداری کشور وقوف ندارند.

در ادمه ایشان بیان می‌کنند که ایران ظرفیت‌های معدنی و جغرافیایی بزرگی برای تحقق رشد هشت‌درصدی دارد؛ از‌این‌رو این هدف‌گذاری شدنی است. ایشان بدون توجه به مشکلات اساسی، ساختار دوگانه در کشور، مشکلات ساختاری و روابط بین‌المللی، علت دست‌نیافتن به این هدف را فقدان عزم دولت‌های سابق می‌داند. سپس شاهد می‌آورد که چین با توجه به فقدان این ظرفیت توانسته رشدهای دو‌رقمی داشته باشد. او از میان دلایل پیشرفت چین، بر دو وعده غذا‌خوردن مردم چین اشاره کرده؛ امری که صحت آن روشن نیست. این دیگر اوج سطحی‌نگری کسی است که حدود چهار دهه در جایگاه‌های مختلف حضور داشته است. در ادبیات توسعه گفته شده است که عقب‌ماندگی کشورها را نباید در فقدان منابع مادی آن کشورها جست‌وجو کرد؛ زیرا کشورهایی مانند ژاپن بدون منابع یادشده از کشورهای پیشرفته جهان محسوب می‌شوند و کشورهایی مانند ایران نیز با وجود منابع یادشده جزء کشورهای توسعه‌نیافته هستند. نکته محوری را باید در مدیریت کشور جست‌وجو کرد. چین در سال 1965، جزء 25 کشور فقیر دنیا بود. از نظر تعداد فقیران در یک کشور، در دنیا اول بوده است؛ اما در دهه 1980، با اتخاذ سیاست‌های انگیزشی در سطحی محدود به بخش خصوصی، اجازه ورود سرمایه‌گذاری خارجی، بهبود روابط بین‌الملل، اولویت‌دادن به توسعه و دوری از شعارهای دست‌نیافتنی، توانست به دومین کشور دنیا تبدیل شود. امروز از حدود 700 میلیون نفر فقیر چینی در دهه 1980 خبری نیست. چین در سال 2020 اعلام کرد که در اجرای برنامه 2015 تا 2020، موفق شده است 80 میلیون فقیر را کاهش دهد. این تعداد تنها چند میلیون نفر از جمعیت کل ایران کمتر است؛ بنابراین با طرح غلط دو وعده غذا‌خوردن مردم چین و اسراف مردم ایران، نمک بر زخم‌های التیام‌نیافته مردم نپاشیم و بر نفرت‌ها نیفزاییم. کافی بود که ایشان به کاهش حداقل 30درصدی سطح رفاه مردم در دهه از‌دست‌رفته 90 نگاهی می‌کردند. ای کاش به آمار کاهش شدید مصرف گوشت، لبنیات و میوه در کشور توجه می‌کردند. بر‌اساس آمار اعلام‌شده در بهار امسال، خرید مواد غذایی نسبت به سال گذشته، حدود 30 درصد کم شده است و بعد تأملی در علل آن می‌کردند.

اظهارنظرهای دیگر ایشان در سیاق اظهارات پیشین است. نگاه جانب‌دارانه به دولت مطلوب، اطلاعات خلاف واقع و تحلیل‌های سطحی از مسائل اقتصاد ایران در این مصاحبه مشهود است.