|

اختلال پارانوئید در اقتصاد

برخی افراد تصور می‌کنند با متهم‌کردن دیگران و انداختن مسئولیت بر دوش دیگران، می‌توانند خود را نسبت به تبعات و نتایج تصمیماتی که گرفته‌اند، در منطقه امن و محفاظت‌شده قرار دهند. پذیرش مسئولیت، پیش‌شرط، تغییر شرایط و بهبود فرایندهای تصمیم‌گیری است.

برخی افراد تصور می‌کنند با متهم‌کردن دیگران و انداختن مسئولیت بر دوش دیگران، می‌توانند خود را نسبت به تبعات و نتایج تصمیماتی که گرفته‌اند، در منطقه امن و محفاظت‌شده قرار دهند. پذیرش مسئولیت، پیش‌شرط، تغییر شرایط و بهبود فرایندهای تصمیم‌گیری است. پرهیز از پذیرش مسئولیت، مانع اصلی چاره‌اندیشیدن و تأمل برای گزینش راهکارهای مناسب برای کاهش مشکلات موجود است. برای هر فردی این احتمال وجود دارد که در مسیر زندگی شخصی یا کاری خود تصمیمات نادرست و هزینه‌زایی را اتخاذ کرده باشد. این فرد می‌تواند همواره نادرست‌بودن تصمیماتش را نفی کند یا عوامل بیرونی را مقصر آن تصمیم نادرست بداند و خود را بی‌گناه جلوه دهد یا برعکس با پذیرش تصمیمات غلط خود، به دنبال اصلاح آن و تبدیل آن تصمیمات به تصمیمات سودمند و اثربخش باشد.

در زمان مائو، رهبران چین پیش‌بینی می‌کردند با ایجاد نظام کشاورزی متمرکز در مدت 15 سال بتوانند تولیدات کشاورزی خود را به سطحی فراتر از بریتانیا ارتقا دهند؛ اما اجرای تصمیمات نادرست دولت، باعث شد حدود 30 تا 40 میلیون چینی بر اثر گرسنگی و قحطی بمیرند. در سال 1973 دنگ شیائو پنگ که مورد غضب حکومت بود، به پکن فراخوانده شد و به مقام معاون اولی نخست‌وزیر منصوب شد. او چند سالی در دوران تبعید در میان مردم و در روستا زندگی کرده بود، با فقر و گرسنگی مردم کاملا آشنا بود. از‌این‌رو با اثرات و تبعات منفی تصمیمات ناصحیح حزب کمونیسم بر زندگی مردم کاملا واقف بود، به این خاطر او به‌تدریج تغییراتی را در ساختار متصلب و غیرمنعطف حزب کمونیسم آغاز کرد.

در سال 1982، چین رسما کشاورزی خصوصی را به رسمیت شناخت که نتیجه آن رشد تولید گندم از 55 میلیون تن به 88 میلیون تن بود. همچنین چینی‌ها، گروهی از کارشناسان و متخصصان خود را به ژاپن، آمریکا و کشورهای اروپایی اعزام کردند تا از نزدیک با پیشرفت‌ها و تکنولوژی‌های جدید و مدرن آنها آشنا شوند. به آهستگی چین، تجارت با سایر کشورها را پایه‌ریزی کرد. دنگ شیائو پنگ به صورت آزمایشی مناطق چهارگانه ویژه اقتصادی را تأسیس کرد که مهم‌ترین آن بندر شنژن در منطقه گواندونگ در همسایگی هنگ‌کنگ بود. با استقبال چینی‌های خارج از کشور و مهاجران چینی حاضر در هنگ‌کنگ و سرمایه‌گذاری آنها در این مناطق، رونق اقتصادی چشمگیری محقق شد. جمعیت شن ژن در مدت 30 سال از 300 هزار نفر به 14 میلیون نفر رسید. دنگ شیائو پنگ در تصمیمات نادرست گذشتگان بازنگری کرد، بدون آنکه رهبران قبلی جذب کمونیسم را مقصر معرفی کند یا عوامل بیرونی را باعث شرایط ناگواری که کشور در آن گرفتار شده است، بداند. با اتخاذ تصمیمات کارآمد و مؤثر باعث شد چین طی حدود 30 سال توانست با رشد متوالی نزدیک به 10 درصد و با هفت برابر‌کردن تولید ناخالص ملی خود، تبدیل به دومین اقتصاد برتر دنیا شود.

کشور ما سال‌هاست از گرفتن تصمیمات نادرست و غیرکارآمد در حوزه‌های مختلف (سیاسی، اقتصادی، صنعتی و...) دچار آسیب و خسران شده است. دولت جدیدی می‌آید و جانشین دولت قبلی می‌شود. با روی کار آمدن دولت جدید، تمام وزرا و اعضای کابینه دولت تغییر می‌کند، با این استدلال که اعضای دولت قبلی فاقد صلاحیت کافی بوده‌اند و دولت جدید و اصحاب و یارانش افرادی لایق‌تر و متخصص‌ترند. دیری نمی‌پاید که دولت جدید و منتصبانش نه‌تنها قادر نیستند مشکلات باقی‌مانده از گذشته را حل‌وفصل کنند؛ بلکه خود نیز پایه‌گذار تصمیمات نادرستی می‌شوند که آسیب و صدمات جدی برای جامعه و اقتصاد به همراه دارند. چگونه است که وزیری جایگزین وزیر قبلی می‌شود، مدیر جدیدی می‌آید و بر مسند مدیریت می‌نشیند؛ ولی نه‌تنها زخم‌های قبلی ترمیم نمی‌شود؛ بلکه جراحت‌های جدید خودنمایی می‌کند. چرا بارها رؤسای بانک مرکزی تغییر می‌کنند؛ ولی همواره شاهد رشد نرخ ارز در اقتصاد هستیم. هر رئیس جدید بانک مرکزی که می‌آید، با اولین جهش نرخ ارز، عواملی مانند بدخواهان داخلی (دلال‌ها) و بدخواهان خارجی را مسبب این جریان می‌داند. هنوز هم برخی از مسئولان علت برخی کاستی‌ها و ناکامی‌ها را در دولت‌های قبلی جست‌وجو می‌کنند و انگشت اتهام آنها به سوی عوامل بیرونی است.

‌با مراجعه مجدد به روایت چین می‌توان چنین استنتاج کرد که دنگ شیائو پنگ با درک تصمیمات غلط و پذیرفتن مسئولیت تصمیمات بدون متهم‌کردن دیگران، شروع به اخذ تصمیمات درست و راهگشا کرد. اقتصادی که در یک محیط بسته فعالیت می‌کند، دارای حداقل روابط تجاری با تعداد محدودی شریک تجاری است، فرار سرمایه در آن هر سال روند صعودی به خود گرفته، نرخ تشکیل سرمایه ثابت منفی است، روند ورود تکنولوژی در آن متوقف شده و اندک تعاملی با صاحبان تکنولوژی در دنیا دارد، اقتصادی که متخصصان و صاحبان اندیشه به علت ساختار اقتصادی و سیاسی نامناسب آن و برخی تنگ‌نظری‌ها، یا از صحنه خارج شده‌اند و به گوشه عزلت پناه برده‌اند یا جلای وطن کرده‌اند، اقتصادی که به علت کاستی در اعتماد، وفای به عهد و تنزل سرمایه اجتماعی دچار کاهش حس تعلق خاطر (هویت ملی) شده است، ماحصل و نتیجه این موارد را می‌توان در نقصان فعالیت‌های مولد و بلندمدت و رونق فعالیت‌های غیرمولد و کوتاه‌مدت مشاهده کرد. راه‌حل این معضلات برای چنین اقتصادی چندان پیچیده نیست. به گفته داگلاس نورث، برنده جایزه نوبل اقتصاد، ساختارهای سیاسی بسته، غیرمنعطف و ناکارآمد منجر به پیدایش ساختارهای اقتصادی انحصاری، غیرمولد و مخرب می‌شود. سخن آخر اینکه گاهی برخی افراد دچار نوعی ذهن‌گرایی می‌شوند، پزشکان می‌گویند این افراد به دیگران سوءظن دارند، مدام بر این باورند که دیگران قصد صدمه‌زدن به آنها را دارند و می‌کوشند به وضوح مسئولیت امور را به دوش دیگران و سایر نیروها بیندازند، آنها ضعف‌های خویش را (در صورت پذیرش) نتیجه تأثیر عوامل بیرونی می‌دانند. کشورهایی که قادر بودند مسیر رشد و توسعه را بپیمایند و از این اختلال اجتناب کرده‌اند (همسان دنگ شیائو پنگ) با پذیرش تصمیمات ناصحیح و اصلاح آنها و گزینش رفتارهای سودمند، موجبات بهبود شرایط را فراهم کردند. و برعکس کشورهایی که همواره تلاش کرده‌اند اشتباهات خود را انکار کنند یا در صورت پذیرش خطاها، خود را بی‌گناه جلوه دهند و دیگران را مقصر شرایط نامساعد معرفی کنند، به سبب درک نادرست از عوامل مؤثر در پیدایش شرایط نامطلوب پیش‌آمده، سرانجام قادر به بهبود وضعیت اقتصادی خود نبوده‌اند. سال‌هاست اقتصاد ایران دچار چنین عارضه‌ای شده و نسبت به عوامل بیرونی بدگمان است و پیوسته عوامل بیگانه را متهم اصلی ناهنجاری‌های اقتصادی معرفی می‌کند. تداوم این روند مانع مهمی برای قرارگرفتن در مسیر رشد و توسعه کشور تلقی می‌شود.