ستاره شمالی)3(
زمرد ایرانی!
زمرد، سنگ سبزرنگ زیبایی است که کلمبیا منابع غنی از آن دارد و ثروت فراوانی برای آن کشور به همراه دارد. متأسفانه سیاستمداران نابالغ (البته نابالغ فکری) تاکنون نتوانستهاند از این ثروت فراوان و این سنگ گرانقیمت برای پویایی مردم کشورشان استفاده کنند و پربیراه نیست اگر بگوییم جنگ بر سر تصرف معادن زمرد و عدم توانمندی مسئولان اجرائی برای استفاده بهینه مردم از این نعمت خدادادی چیزی جز نقمت به جای نعمت به همراه نداشته است.
زمرد، سنگ سبزرنگ زیبایی است که کلمبیا منابع غنی از آن دارد و ثروت فراوانی برای آن کشور به همراه دارد. متأسفانه سیاستمداران نابالغ (البته نابالغ فکری) تاکنون نتوانستهاند از این ثروت فراوان و این سنگ گرانقیمت برای پویایی مردم کشورشان استفاده کنند و پربیراه نیست اگر بگوییم جنگ بر سر تصرف معادن زمرد و عدم توانمندی مسئولان اجرائی برای استفاده بهینه مردم از این نعمت خدادادی چیزی جز نقمت به جای نعمت به همراه نداشته است. کشورهای دیگری در دنیا هستند که منابع غنی از این سنگ سبزرنگ زیبا دارند اما نام ایران در آن میان نیست. چندی پیش، پس از آنکه مقالهای درباره زمرد و معادن جهانی آن خواندم به این فکر کردم که ما منبعی غنیتر از آن در ایران زیبای خودمان داریم که اگرچه تکهای سنگ نیست اما خطهای از کشورمان ایران است. ما سرزمین سرسبز شمال را داریم که از معادن غنی زمرد برایمان باارزشتر است، به شرط آنکه بتوانیم از آن درست استفاده کنیم و این سرزمین زیبا را آنگونه حفظ کنیم که هم از طبیعت بکر و زیبایش همواره استفاده کنیم و هم بتوانیم از مواهب آن بهره بجوییم. در این میانهها بود که متوجه شدم سواحل استان مازندران و شمال کشور با اینکه بافت روستایی ندارد، اما در تقسیمات کشوری از قوانین روستا و دهیاری تبعیت میکند. این به چه معناست؟ این یعنی سپردن معادن زمرد و زرخیز شمال کشور به مسئولان و مدیران میانیتر برای اداره حساسترین نقطه توریستی و گردشگری ایران که برای آبادی و آبادانیاش هیچ نیازی نیز به نگاه بیرون از کشور ندارد، بلکه با نگاه به داخل میتوان از آن برای کشور جذب ثروت و برای مردم ایجاد رفاه بیشتر کرد.
این به معنای ساختوساز بیرویه در شمال زرخیز ایران زیبای ما نیست! این به معنای صدور مجوز برای از بین بردن محیط زیست و طبیعت بکر خطه شمال با صنایع سنگین نیست! ما از ساحل زیبای خطه شمال و از شنزارهای طلاییاش صحبت میکنیم که از این شرایط با نام قانون رنج میبرد. بله قانون هست اما قانونی که هم جلوی پیشرفت را سد کرده، آن هم به نام طبیعت و حفظ ده و روستا در عین حال جلوی رفاه مردم را گرفته و هم به نتایج واقعی نرسیده، چراکه به جای سازندههای واقعی ساختوساز با رانت همچنان در آن منطقه رشد کرده است.
مثالی میزنم؛ حتما از طبیعت زیبای سوئیس، دریاچههای آب شیرین کانادا، سواحل زیبای اسپانیا، جنوب انگلیس و... بسیار شنیدهاید یا رفتهاید. اصلا چرا راه دور برویم. در همین همسایگی خودمان از همسایههای شمال و جنوب خود بگوییم. از دوبی، سواحل جنوب ترکیه و حتی جمهوری آذربایجان. زیباترین تفریحگاهها را میتوان در سواحل جنوب ترکیه و... دید. هم طبیعت زیبا حفظ شده و هم رفاه و تفریح شهروندان و توریستها به بهترین شکل تأمین شده است.
اگر صحبت از آبادانی و ساخت تفریحگاه میکنیم اتفاقا از حفظ محیط زیست میگوییم. من این را بارها نوشتهام و در سخنرانیهای خود گفته و پرسیدهام که آیا با این قوانین موجود توانستهایم طبیعت زیبای خطه شمال را حفظ کنیم یا بدتر آن را در هم شکستهایم؟ با این روند شمال ایران در زیر بار زباله توان خود را از دست خواهد داد. این خطری جدی برای این خطه زیباست. خطه شمال ایران نیاز به قوانین پیشرو برای آبادانی دارد تا خود را نجات دهد. با روند کنونی نه مردم مسئول حفظ طبیعت هستند و نه مدیران و مقامات طبق مسئولیت خود عمل میکنند. چرا وقتی در سواحل کشورهای توریستی منطقه قدم میزنیم زباله زیر پایمان فرو نمیرود؟ چون مردم آنجا بافرهنگترند؟ قاطعانه عرض میکنم خیر! چون قانون خوب حاکم است.
قوانین در آنجا بهگونهای است که بخش خصوصی حاکم بر ساختوساز، نظافت و رعایت رفاه و تفریح مردم و توریستهاست و بخش دولتی هم نظارهگری تواناست. کار را به مردم و کننده توانا باید سپرد و از او خواست! هم مالیاتش برای کشور سودآور است، هم ایجاد اشتغالش از بخش دولتی بیشتر و هم تعهد و مسئولیتش محکمتر. صدالبته نمایندگان هر حوزه و ناظران قضائی و دولتی نیز بر همه چیز اشراف دارند. بله؛ چشمها را باید شست؛ جور دیگر باید دید.