گسترش قدرت نرم کشورها
جوزف نای، نظریهپرداز روابط بینالملل غربی، منابع قدرت نرم کشورها را در سه بخش تعریف کرده است: «فرهنگ آن در بخشهایی که برای دیگران جاذبه است؛ ارزشهای سیاسی آن، اگر پشتوانه آن کشور در داخل و خارج باشد؛ و سیاستهای خارجی آن زمانی که مشروع جلوه کند و دارای اقتدار اخلاقی باشد»؛ اما یادآوری میکند ترکیبکردن منابع قدرت نرم و سخت درون یک استراتژی هوشمندانه همواره آسان نیست.
کیکاووس پورایوبی
جوزف نای، نظریهپرداز روابط بینالملل غربی، منابع قدرت نرم کشورها را در سه بخش تعریف کرده است: «فرهنگ آن در بخشهایی که برای دیگران جاذبه است؛ ارزشهای سیاسی آن، اگر پشتوانه آن کشور در داخل و خارج باشد؛ و سیاستهای خارجی آن زمانی که مشروع جلوه کند و دارای اقتدار اخلاقی باشد»؛ اما یادآوری میکند ترکیبکردن منابع قدرت نرم و سخت درون یک استراتژی هوشمندانه همواره آسان نیست.
تکنیکهای نوآورانه و خلاقانهای که امروزه در غنیسازی تفکرات و ژانرهای فلسفی، جامعهشناسی، زیباشناسی، ادبیات مدرن، اشعار رمانتیک و حماسی، داستاننویسی احساسی و کودکانه، نقاشی خیالی، پرتره فیلمهای سینمایی، گسترش دامنه تخیل فضای مجازی، تئاتر و... به کار گرفته میشود، وسعت قلمرو فرهنگی کشورها را دگرگون کرده و فضای یکهتاز قدرت سخت را به شکل اهرمی بازدارنده در جعبه جادویی زندانی ساخته و جا داده است. فراموش نکنیم مولد عمده قدرت نرم کشورها، جامعه مدنی است که گاهی با حمایت دولتها و گاهی بدون حمایت آنان رشد و تکامل پیدا میکند و به مسیر خود ادامه میدهند. قدرت نرم را گاهی افراد و شخصیتهای تأثیرگذار و گاهی نهادها و سازمانها ایجاد میکنند، تأثیر شخصیتهایی مانند بیلگیتس، ایلان ماسک و افرادی که جوایز نوبل و مهم بینالمللی را کسب میکنند، کمتر از بازیگری کشورهایی نیست که امروز حتی با قلمرو زیاد و جمعیت انبوه در صحنه جهانی نقشآفرینی میکنند. این افراد با پرنسیپ خاص خود شعاع زیست اجتماعی کل جهان را درنوردیدهاند و قواعد و هنجارهای متعددی را بر آن حاکم کردهاند. از طرف دیگر قدرت نرمی که کشورهای برزیل و آرژانتین به واسطه فوتبال و کارناوال هیجانی خود در دل مردم جهان به دست آوردهاند، منبع قدرتی شده که هم دارای جاذبه و درآمدی سرشار است و هم ایجاد پرستیژ را برای آنان فراهم کرده است. سرمایهگذاری برای بهدستآوردن فوتبالیستهایی مانند مسی، رونالدو، امباپه و... که در بین کشورها بکشورهایی که حتی در زمینه قدرت سخت و پیشرفته خود از هیچ کوششی مضایقه نکردهاند، همواره زمینههای لازم را برای افزایش قدرت نرم هر روز بیشتر میکنند، بهعنوان مثال ایالات متحده آمریکا با پیشرفت روزافزون در قدرت سختافزاری که چهبسا برای ملتها و کشورهای دیگر تنفر ایجاد کرده باشد؛ اما ارزش قدرت نرم آمریکا فارغ از دولت، در دانشگاهها، مؤسسات آموزشی و پژوهشی تا هالیوود و فرهنگ عامه است که همواره برقرار است و از میزان محبوبیت آنان کاسته نمیشود. هند با اینکه از لحاظ سختافزاری کشوری قوی است و در حال پیشرفت، بر روی قدرت نرم کشور مرتبا سرمایهگذاری میکند، دارای نظام دموکراتیک تثبیتشده با جمعیتی بالای یک میلیارد نفر و انبوهی از ادیان و نحلههای متفاوت؛ ولی به شکل مسالمتآمیز که در کنار هم زندگی میکنند، این شیوه مدارای زندگی تکانههایی بر زیست اجتماعی تاریخ بینالملل انداخته است؛ بهطوریکه نفوذ کشور را فرامرزی ساخته، صنعت سینمایی این کشور «بالیوود» به لحاظ تولید سالانه فیلم، رتبه اول جهان را در اختیار دارد و در بخشهایی از آسیا و خاورمیانه و اکنون آمریکای لاتین رقیب سینمایی هالیوود است. چین با اینکه از لحاظ اقتصادی پابهپای آمریکا در حال تاختن در جهان مدرن است و هر لحظه امکان دارد قدرت اول اقتصادی جهان شود، به علت سرمایه کم در حوزههای قدرت نرم، زمان زیادی لازم دارد تا سکاندار قدرت به شکل عام آن باشد. امروزه هنر قدرت نرم در زمینه اقتصادی و تجاری نیز گسترش داشته، برندهای معروف، صحنهگردان تجارت بینالملل شدهاند، غالب برندهای برتر آمریکایی و اروپایی هستند، از ۲۵ برند برتر جهانی ۱۹ برند متعلق به آمریکاست. برندهای معروف در صنایع هواپیماسازی، کشتیسازی، ماشینسازی، پوشاک، مد و لباس و غذا همگی دست به دست هم دادهاند تا چنین وابستگیای به آمریکا و اروپا بیشتر شود. یکی از ایرادهای مهمی که به قدرت نرم چین در حوزه اقتصادی وارد است، بیشتر مدلهای چینی کپیرایت هستند و اصالت داخلی ندارند؛ البته فراموش نکنیم چین در موقعیتهای مناسبی مانورهایی برای ارتقای قدرت نرم خود ایفا کرده است؛ مانند المپیک پکن در سال ۲۰۰۸ یا نمایشگاه جهانی اکسپوی سال ۲۰۱۰ در شانگهای که این نمایشگاه پس از المپیک و جام جهانی که هر پنج سال یک بار برگزار میشود و کشورها در آن آخرین و پیشرفتهترین دستاوردهای اقتصادی، اجتماعی، علمی و پیشینه فرهنگی خود را به نمایش میگذارند، برای چین دستاوردی مهم محسوب میشود. ملاحظه میشود که قطر در سال ۲۰۲۲ با میزبانی جام جهانی فوتبال به چه اندازهای در سطح جهانی توانست موقعیت و اقتدارش را معرفی کند. در توسعه قدرت نرمافزاری نیازی به بازی با حاصل جمع صفر نیست. تمام کشورها با یافتن جاذبههایشان میتوانند دستاوردی برای خود داشته باشند، برخلاف قواعد قدرت سخت که کشورها با هم رقابت میکنند و پیشرفت هر کشوری به تضعیف کشور دیگر برمیگردد، در بازی نرم شرایط برای همه یکسان است. اگر بتوانند پیشرفت داشته باشند و قدرت مانور خود را افزایش دهند، مانعی در پیشروی خود نمیبینند. نوع آموزش چه در شکل پایه و چه عالی آن برای انسانها جذاب شده است، علت فرار مغزها و نخبهها به دانشگاههای برتر جهانی علاوه بر جذب آنان و تثبیت موقعیتشان، پرستیژ آنان را نیز افزایش میدهد؛ بنابراین مدارس عالیه و دانشگاههای برتر نمونه دیگری از قدرت نرم محسوب میشوند. تعریف و حریمی که برای استاندارد زندگی در کشورهای اسکاندیناوی در نظر گرفته شده است، قطعا جاذبهای است که بیشتر در قدرت نرم این کشورها نهفته است؛ بنابراین با تقسیم قدرت، شاکلههای قدرت در معنی تکبعدی بهشدت فروریخته و به شکلهای متعددی در حال دگرگونی است. در خاتمه لازم است یادآوری شود هدف این یادداشت اصالتدادن به فرهنگ و تمدن خاصی نیست؛ زیرا تمام کشورها بهویژه با قدمت تاریخی بهراحتی میتوانند قدرت نرم تولید و آن را صادر کنند. در نظر داشته باشیم که حوزه ادیان و مذاهب از موضوعاتی است که بسیاری از کشورها را میتواند مجذوب خود کند، به شرطی که جوهره پاک و صفای درونی آن خالصانه عرضه شود.
* برای نوشتن این یادداشت از کتاب «آیا قرن آمریکا به پایان رسیده است؟» جوزف نای، مترجم ایوب فرخنده، ناشر دنیای اقتصاد، استفاده شده است.
ا هزینه میلیونها دلار رایج شده، نمونه طراحی جدید حکمرانی است برای گسترش حوزه اقتدار در میدان نرم قدرت ملی و جهانی.