شبح خلازیر در هر گوشه تهران
اگر هر روز با تیترهایی درباره نسخههای نابودی پایتخت روبهرو نمیشدیم، امروز به موضوعی جالب و فرحبخش میپرداختم؛ اما مصوبه 666 کمیسیون ماده 5 که همین امروز امکان افزایش طبقات در اراضی نسبتا درشتدانه همزمان با تسامح در اعمال شرط عرض گذر بر تعداد طبقات را فراهم کرد- و نقض بخشنامههای ملاک عمل 10ساله تهران بود-
اگر هر روز با تیترهایی درباره نسخههای نابودی پایتخت روبهرو نمیشدیم، امروز به موضوعی جالب و فرحبخش میپرداختم؛ اما مصوبه 666 کمیسیون ماده 5 که همین امروز امکان افزایش طبقات در اراضی نسبتا درشتدانه همزمان با تسامح در اعمال شرط عرض گذر بر تعداد طبقات را فراهم کرد- و نقض بخشنامههای ملاک عمل 10ساله تهران بود-؛ من را واداشت باز به مسائل بغرنج بیقانونیهای ساختوساز در تهران بازگردم. با اینکه برای ما در دهههای اخیر دیدن برجهای بلند 8 و 10 طبقه در کوچههای ششمتری دیگر تبدیل به عادت شد؛ اما وقتی گزارش میشود که با این تغییرات در قوانین و ضوابط ساختوساز، دهها هزار واحد مسکونی و شاید نزدیک به 700 هزار نفر دیگر جمعیت میتواند به شهر تهران اضافه شود، آن وقت است که اوضاع نگرانکنندهتر میشود. هنوز از واقعه خلازیر (یا خلازیل) یک هفته بیشتر نگذشته است. و فجایع پلاسکو و متروپل اهواز هم خیلی کهنه نیستند... . بعد از روز تخریب خلازیر، با یکی از دوستان مهندسمان که در جنوب شهر سالها شورایار بوده و ساختوساز میکند، بحثی جمعی داشتیم. مهندس حسنزاده گزارشی مبسوط از خلازیر برایمان دادند: «نکته اول، تمام زمینهای خلازیر موقوفه هستند و یک عده دزد رفتهاند زمینها را صاحب شدهاند و بدون اینکه سندی داشته باشند، روی زمینهای وقفی شروع به ساختوساز کردهاند. پس ما با عدهای دزد و تبهکار مواجه هستیم که میتوانند با زور قمه و شمشیر و حتی اسلحه، زمینهای موقوفهای را صاحب شوند. گام بعدی، شما وقتی سندی ندارید، طبیعتا شهرداری به شما پروانه ساختمانی نداده است؛ پس بدون پروانه ساختمانی، یعنی اینکه مهندس و ناظری بالای سر ساختمان وجود ندارد؛ یعنی نقشه و محاسبات و طراحی وجود ندارد. نهایتا یک معمار تجربی آوردهاند. چهارتا قوطی را جوش دادهاند و سقف زدهاند و این شده سازه فلزی. یا چهارتا میلگرد و کمی شن و ماسه و سیمان قاطی کردهاند و شده سازه بتونی و رفتهاند بالا!». در مقابل این لحن، بعضیها شک میکنند و میپرسند: شهرداری پس کجای ماجراست؟ مگر میشود زیر چشم شهرداری اینهمه ساختمان بدون مجوز ساخت؟ اما مهندس میگوید: «کافی است عوامل شهربان به ساختمان آنها نزدیک بشوند... با قمه و شمشیر و اسلحه ناکارشان میکنند و زخمی. دستوپا میشکنند. حتی آقای فرهادی شهردار منطقه تو گوشیشون نشون میدادند که با کوکتل مولوتف به عوامل شهرداری حمله میکردند. دفعه گذشته فقط سه هزار نفر پلیس آمده بودند خلازیر. سه هزار نفر فقط پلیس!» و میافزاید: «البته از دورههای گذشته هم این ساختوسازها بوده و چیز جدیدی نیست؛ ولی چرا در این دو، سه سال اخیر شدت بیشتری پیدا کرده؟ به دلیل اینکه با رشد فزایندهای که مسکن پیدا کرد، در این مناطق به صورت قولنامهای با قیمت کمتر معامله میشود. و اینجا یک معامله دو سر سود هست: هم کمدرآمدترها صاحب آپارتمان میشوند، هم آن سازنده که دیگر پول زمین نداده و پول جواز و ناظر و شهرداری هم نداده و مصالح ساختمانی هم که دیگر براساس طرح و نقشه و محاسبه نیست. از طرفی انشعابات هم که همه دزدی است. پس با متری شش، هفت تومان آپارتمان میسازند و سه برابر هزینه میفروشند؛ پس میبینید هر دو طرف سود کردهاند و راضیاند و به خاطر همین است که چنین ساختوسازهایی این دو، سه سال رونق زیادی گرفته است». بله، این است روایتی از رسم روزگار پریشانی ما... . البته کمتر کسی دربست روایتهای فرهادی و حسنزاده را قبول و باور میکند. مثالهای زیادی آورده میشود از قوه قهریه دستگاههای مسئول در شهرهایمان که وقتی بخواهند، میتوانند جلوی هر کاری را بگیرند. در ضمن دوستی گفت: «با این اوصاف باید منتظر اسلحهکشی جمعیت مهاجران و دیگر بیخانمانها هم باشیم. مافیایی که اینقدر قدرت دارد، بعید نیست برای انتقام از تخریب ساختمانها، دست به هر خرابکاریای هم بزند».
اما پوریا گلمحمدی، دکتر جامعهشناس مقیم منطقه 19 (یعنی همان نزدیکی خلازیر) معتقد است که آسیبها چندگانهاند. او میگوید: «اول، ما با شهرداری غیرمتخصص در پایتخت روبهرو هستیم. درست مثل باشگاه فوتبال که آن را دست مربی بسکتبال بدهیم. دوم، با فساد سیستمی و مافیای فساد روبهرو هستیم و از هر سازمان و نهادی عدهای آلوده شده و با هم همکاری دارند. بدون اجازه زیرپوستی افراد مسئول در سیستم هیچکس نمیتواند آجر روی آجر قرار دهد. سوم، اسلحه و قمه و... اینها چیزی نیست که بتوان با آنها اینهمه ساختمان را در چند مدت کوتاه ساخت. شناسایی و بازداشت افراد اصلی متخلف برای نیروهای امنیتی بسیار ساده و راحت است. مگر اینجا جنگل است که عدهای بتوانند در مدتی کوتاه زمینهای دیگران را تصرف کنند و بسازند و مالک هم هیچ حرفی نزند؟ تا بعد از ساختهشدن بیاید دستور تخریب بگیرد؟ چهارم، عدهای میگویند بسازید و بفروشید و سهم ما را هم بدهید. درنهایت خلافی میدهید و دولت هم مجبور است سند بدهد. ظاهرا اشکال از مدیریت و نظارت است. این زمینخواری فقط مربوط به جنوب تهران نمیشود. موضوع باغات تهران و زمینهای شمال تهران و لواسان و... هم هستند. اگر باغ را باغبان مدیریت نکند، هر رهگذری احساس میکند حق دارد از درخت باغ بیباغبان برود بالا. در محدوده شهرک سیداحمد خمینی و شهید کاظمی زمینها اوقافی هستند. مردم با جواز سه طبقه یا بدون جواز شروع به ساخت کرده و حدود ۹ طبقه میسازند. نیاز به پایان کار هم ندارند که سند بگیرند. مهندس ناظر هم ندارند. در آخر از اوقاف سند را که همان «اجارهنامه» است، میگیرند. اوقاف هم از خدایش است که برای یک زمین به جای سه اجاره، 9 یا هشت اجاره بگیرد. ادارات برق و آب و گاز هم بهراحتی انشعاب میدهند». حال، نظر نخبگان و تحصیلکردگان دانشگاهی مقیم مناطق 17 و 19 که قبلا شورایار بودهاند و امروز در مسائل شهری و اجتماعی صاحبنظرند، بیشک میتواند مفید واقع شود. آیا وقت آن نرسیده که شهرداری با تحلیلی واقعی از مسائل، طبق قانون عمل کند؟